مریم نورشاهی؛ سجاد احمدی زاد؛ فاطمه ایمانی؛ پونه دهقان
چکیده
هدف: سالمندی فرایند کاهش پیشروندة عوامل فیزیولوژیکی و عملکردی است. از تغییرات مهم این دوره، کاهش آنژیوژنز است. براساس نتایج تحقیقات بسیاری فعالیتهای ورزشی میتواند از پیشرفت این عوامل جلوگیری کند. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی تأثیر فعالیت آیزوکینتیک درونگرا (شدت پایین) با محدودیت جریان خون بر مقدار VEGF سرم در مردان سالمند ...
بیشتر
هدف: سالمندی فرایند کاهش پیشروندة عوامل فیزیولوژیکی و عملکردی است. از تغییرات مهم این دوره، کاهش آنژیوژنز است. براساس نتایج تحقیقات بسیاری فعالیتهای ورزشی میتواند از پیشرفت این عوامل جلوگیری کند. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی تأثیر فعالیت آیزوکینتیک درونگرا (شدت پایین) با محدودیت جریان خون بر مقدار VEGF سرم در مردان سالمند فعال است.روشها: بدینمنظور 10 نفر از مردان سالم 60-80 سالة واجد شرایط، در یکی از پارکهای تهران بهصورت در دسترس (میانگین وزن 25/9±8/77 کیلوگرم، قد 92/2±9/175 سانتیمتر، شاخص تودۀ بدنی 70/2±12/25 کیلوگرم بر مترمربع) انتخاب شدند. سپس برای بهدست آوردن 50 درصد حداکثر فشار خون انسدادی برای جلسة محدودیت جریان خون بهوسیلة دستگاه داپلر انجام گرفت. آزمودنیها 4 نوبت فعالیت فلکشن و اکستنشن زانو را با 20 درصد یک تکرار بیشینه و با سرعت زاویهای 30 درجه در ثانیه حرکت فلکشن و اکستنشن پا را بهصورت کامل انجام دادند، بهصورتی که ابتدا نوبت اول با 30 تکرار و 3 نوبت دیگر را با 15 تکرار و با 30 ثانیه استراحت بین هر نوبت اجرا کردند. قبل از شروع پروتکل، بلافاصله و دو ساعت پس از فعالیت خونگیری انجام گرفت و VEGF سرم به روش الایزا اندازهگیری شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها پس از اطمینان از توزیع طبیعی آنها از آنووای مکرر 3×2 استفاده شد.نتایج: نتایج تجزیهوتحلیل دادهها نشان داد که سطوح سرمی VEGF، در پاسخ به فعالیت آیزوکنتیک درونگرا همراه با محدودیت جریان خون نسبت به فعالیت آیزوکنتیک درونگرا بدون محدودیت جریان خون، افزایش معناداری داشت (0/01=P).نتیجهگیری: بهنظر میرسد در افراد سالمند استفاده از روش محدودیت جریان خون با وجود پایین بودن شدت فعالیت بر مقدار VEGF سرم بهعنوان یکی از عوامل رگزایی در مردان سالمند فعال تأثیر بسزایی داشت.
فتانه ملاحسن زاده؛ ناهید بیژه؛ مهتاب معظمی؛ مریم نورشاهی
دوره 9، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 1365-1374
چکیده
سابقه و هدف :تمرینات استقامتی موجب افزایش چگالی مویرگی عضله اسکلتی و عضله قلبی میشود. عامل رشد اندوتلیال عروق (VEGF) مهمترین عامل درگیر در فرایند رگزایی میباشد. توسعه بافت چربی وابسته به آنژیوژنز است و VEGF عامل اصلی و کلیدی برای وقوع آنژیوژنز در بافت چربی است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر عامل رشد اندوتلیال ...
بیشتر
سابقه و هدف :تمرینات استقامتی موجب افزایش چگالی مویرگی عضله اسکلتی و عضله قلبی میشود. عامل رشد اندوتلیال عروق (VEGF) مهمترین عامل درگیر در فرایند رگزایی میباشد. توسعه بافت چربی وابسته به آنژیوژنز است و VEGF عامل اصلی و کلیدی برای وقوع آنژیوژنز در بافت چربی است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر عامل رشد اندوتلیال عروق (VEGF) و ترکیب بدن در زنان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: این تحقیق از نوع تحقیقات نیمه تجربی با دو گروه آزمودنی(تجربی و کنترل) و طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. در این مطالعه تعداد20 زن سالم غیرفعال داوطلب با میانگین سنی 77/2±15/25 سال و شاخص توده بدن 06/2±32/27 (کیلوگرم بر مترمربع) به دو گروه تجربی (10 نفر( و کنترل (10 نفر ) که از نظر BMI همگن شده بودند، تقسیم شدند. گروه تجربی در برنامه تمرین هوازی یک ساعت با شدت 75-55 درصد ضربان قلب بیشینه بهطور فزاینده به مدت هشت هفته شرکت کردند. گروه کنترل در این مدت فعالیت عادی خود را انجام میدادند. خونگیری از هر دو گروه 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در حالت ناشتا انجام شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تی – استیودنت وابسته و ویلکاکسون جهت برآورد تفاوتهای درونگروهی استفاده شد و سطح معنیداری 05/0 P< در نظر گرفته شد. نتایج تحقیق: یافتههای تحقیق نشان داد که هشت هفته ورزش هوازی باعث افزایش معنادار VEGF به میزان (59%) و اکسیژن مصرفی بیشینه به میزان (63 %) در گروه تجربی شد، درحالیکه میزان BMI (8/2%) کاهش معناداری یافت و همچنین توده چربی (4/3%) کاهش یافت. بحث و نتیجهگیری: با توجه به نتایج تحقیق هشت هفته تمرین هوازی به طور فزاینده میتواند باعث افزایش عامل مؤثر در رگ زایی و بهبود ترکیب بدن در زنان دارای اضافه وزن گردد.
رسول رضایی؛ مریم نورشاهی؛ محمد رضا بیگدلی؛ فریبا خداقلی؛ عباس حق پرست
دوره 8، شماره 2 ، آذر 1394، ، صفحه 1213-1221
چکیده
هدف: تحقیق حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین استقامتی در مقایسه با تمرین تناوبی با شدت بالا بر مقادیر VEGF-A و VEGFR2 در سه ناحیه استراتوم، هیپوکامپ و قشر بافت مغز موش صحرایی نر ویستار بود. روششناسی: بدین منظور از 24 سر موش نر نژاد ویستار (9 هفته،20±200 گرم) استفاده شد. موشها پس از یک هفته آشنایی با محیط آزمایشگاه به روش تصادفی به سه گروه: کنترل ...
بیشتر
هدف: تحقیق حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین استقامتی در مقایسه با تمرین تناوبی با شدت بالا بر مقادیر VEGF-A و VEGFR2 در سه ناحیه استراتوم، هیپوکامپ و قشر بافت مغز موش صحرایی نر ویستار بود. روششناسی: بدین منظور از 24 سر موش نر نژاد ویستار (9 هفته،20±200 گرم) استفاده شد. موشها پس از یک هفته آشنایی با محیط آزمایشگاه به روش تصادفی به سه گروه: کنترل (Cont)؛ تمرین تداومی استقامتی؛ تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) تقسیم و پروتکل هشت هفتهای تمرین تداومی و تناوبی را انجام دادند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین حیوانات کشته و نمونهگیری در سه ناحیه استراتوم، هیپوکامپ و قشر بافت مغز انجام گرفت. میزان پروتئین VEGF-A، VEGFR2 از طریق روش وسترن بلات انجام شد. برای بررسی اختلاف معناداری در مقادیر VEGF-A و VEGFR2در سه گروه از آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که مقادیر پروتئین VEGF-A در ناحیه استراتوم در گروه HIIT، در ناحیه هیپوکامپ در گروه تمرین تداومی استقامتی و در ناحیه قشر هر در گروه HIIT بیش از گروه کنترل بود (5/0>P). همچنین مقادیر پروتئین VEGFR2 در دو ناحیه استراتوم و هیپوکامپ در هر دو گروه بیش از گروه کنترل بود. در حالی که در ناحیه قشر این تفاوت معنیدار نبود. نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که هر دو روش تمرین تداومی استقامتی و تناوبی با شدت بالا می تواند باعث افزایش مقادیر پروتئینهای VEGF-A و VEGFR2 گردد . با این حال ورزش تناوبی با شدت بالا به علت مزیت زمانی میتواند جایگزینی مناسب برای تمرین تداومی استقامتی باشد.
ایمان فتحی؛ مریم نورشاهی؛ عباس حق پرست؛ حسن فلاح حسینی
دوره 8، شماره 2 ، آذر 1394، ، صفحه 1277-1289
چکیده
هدف: سیرت 3 یکی از اعضای خانواده پروتئین دی استیلازهای سیرتوئین است که در میتوکندری قرار دارد و عملکرد میتوکندری را تنظیم می کند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی تداومی و تناوبی شدید بر سطوح SIRT3 بافت عضله اسکلتی موش صحرایی چاق ویستار بود. روش پژوهش: 24 موش صحرایی بطور تصادفی به چهار گروه 6 تایی: 1) چاق- تمرین تناوبی (HIIT)؛ ...
بیشتر
هدف: سیرت 3 یکی از اعضای خانواده پروتئین دی استیلازهای سیرتوئین است که در میتوکندری قرار دارد و عملکرد میتوکندری را تنظیم می کند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی تداومی و تناوبی شدید بر سطوح SIRT3 بافت عضله اسکلتی موش صحرایی چاق ویستار بود. روش پژوهش: 24 موش صحرایی بطور تصادفی به چهار گروه 6 تایی: 1) چاق- تمرین تناوبی (HIIT)؛ 2) چاق- تمرین تداومی (CT)؛ 3) کنترل چاق (OB) و 4) کنترل غیرچاق (Cont.) تقسیم شدند. طی دوره تحقیق به موشهای گروه های 1، 2 و 3 غذای پرچرب داده شد. پس از آشناسازی، موش های گروه CT و HIIT به مدت هشت هفته سه جلسه در هفته به ترتیب تمرین تداومی هوازی و تمرین تناوبی با شدت بالا را انجام دادند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، موشها تشریح شدند. نتایج: بررسی وسترن بلاتینگ نشان داد که میزان سیرت 3 عضله نعلی در گروه های HIIT و CT نسبت به گروه های OB و Cont. بطور معنی داری بیشتر بود (05/0< P). همچنین میزان سیرت 3 گروه HIIT نسبت به گروه CT بیشتر بود که البته معنی دار نبود. همچنین تفاوت معنی داری بین میزان سیرت 3 گروه OB و Cont. مشاهده نشد؛ با اینحال میزان سیرت 3 در گروه OB کمتر بود. نتیجهگیری: به نظر میرسد استفاده از تمرینات HIIT می تواند به اندازه تمرینات تداومی بر عملکرد میتوکندری بافت عضلانی و در نهایت بر طول عمر بویژه در افراد چاق موثر باشند و باعث افزایش فاکتورهای مهمی همچون سیرت 3 شوند.
مریم نورشاهی؛ هادی زاهدی؛ مهدی هدایتی؛ عسل رجاییان
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1390
چکیده
سابقه و هدف: تمرین فزاینده در شرایط طبیعی از طریق افزایش در تولید رادیکال های آزاد منجر به ایجاد فشارهای اکسایشی می شود. این افزایش اثرات منفی روی تولید انرژی در هنگام تمرین گذاشته و موجب خستگی زودرس می شود. به طور کلی نتایج تاثیر یک جلسه فعالیت متوسط هوازی انجام شده در شرایط کمبود اکسیژنی در فشار طبیعی بر روی تولید رادیکال های آزاد، ...
بیشتر
سابقه و هدف: تمرین فزاینده در شرایط طبیعی از طریق افزایش در تولید رادیکال های آزاد منجر به ایجاد فشارهای اکسایشی می شود. این افزایش اثرات منفی روی تولید انرژی در هنگام تمرین گذاشته و موجب خستگی زودرس می شود. به طور کلی نتایج تاثیر یک جلسه فعالیت متوسط هوازی انجام شده در شرایط کمبود اکسیژنی در فشار طبیعی بر روی تولید رادیکال های آزاد، پراکسیداسیون چربی و قابلیت تام آنتی اکسیدانی(TAC)همچنان متناقض می باشد. در این تحقیق ما به دنبال تاثیر مکمل دهی حاد ویتامین ث در پاسخ به فاکتور های اکسایشی پس از ورزش زیر بیشینه در شرایط هیپوکسی در فشار طبیعی خواهیم بود.مواد و روش ها: برای آزمودن این مسئله 11 مرد ورزشکار (بامیانگین سنی 18/2±18/22 سال و میانگین شاخص توده بدن 24/1±99//21 کیلو گرم برمتر مربع) برای فعالیت با شدت 55% VO2max به مدت 35 دقیقه در شرایط کمبود اکسیژن (ارتفاع 3500 متری((o2=5.13-14% استفاده ش د به فعالی ت پرداختند. به آزمودنی ها اسید اسکوربیک خوراکی داده شد ( 1000 میلی گرم / دو ساعت قبل از دوره فعالیت). نمونه گی ری خو نی، قبل از فعا لی ت در حالت ناشتا و بلافاصله بعد از آزمون جمع آوری شد. قابلیت تام آنتی اکسیدانی (TAC)مالون دی آلدیید محصول پراکسیداسیون چربی ها و اسید اوریک با استفاده از روش های تشخیصی HPLC و فتومتریک اندازه گیری شدند. نتایج با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس دو سویه با اندازه گیری های مکرر و از مجموعه نرم افزاری SPSS16 و در صورت معناداری از آزمون تعقیبی کلموگروف-اسمیرنوف استفاده شد.سطح معنی داری(P≤0/05)منظور گردید. یافته ها: یافته های اصلی نشان می دهند که فعالیت متوسط در وضع یت هایپوکس یا موجب افزایش معنادار در غلظت پلاسمایی تعدیل شده (39/0±04/11 و 33/0±19/13) و اسید اوریک ( میزان استراحتی در مقایسه با فعالیت به ترتیب:40/0±09/7 و 19/0±59/8 (P≤0/05) شده است. همچنین مکمل دهی ویتامین ث به طور معنادار ی غلظت مالون دی آلدئید(MDA) گروه مکمل نسبت به گروه دارونما کاهش داده است به ترتیب از(07/0±39/3 به 09/0±09/3)(05/0≥P) این مشاهدات گویای این مطلب است که یک جلسه فعالیت هوازی با شدت متوسط در شرایط نرماباریک هایپوکسیا موجب افزایش اکسیدان ها در فشارهای اکسایشی می شود و مکمل دهی ویتامین ث عاملی مهارکننده و تاثیرگذار که پیشتر از اکسیداسیون چربی ها (بتا اکسیداسیون) در قابل اکسایش ناشی از کمبود اکسیژن حمایت می کند به طور کلی مکمل دهی حاد ویتامین ث موجب عدم افزایش در MDA و در نتیجه کاهش پراکسیداسیون چربی (LPO) شده است. بحث: این مشاهدات پیشنهاد می کند، یک جلسه فعا لیت هواز ی با شدت متوسط در شرایط کمبود اکسیژنی طبیعی (نورموباریک هایپوکسیا) نشانه های آنتی اکسیدانی را در شرایط فشاره ای اکسایشی افزایش می دهد و مکمل دهی ویتامین ث یک عامل مهارکننده بود که از عوامل اکسیداسیونی (بتااکسیداسیون) در مقابل پراکسیداسیون چربی ناشی از کبود اکسیژن حمایت می کرد.
خسرو ابراهیم؛ مریم نورشاهی؛ عبدالحسین طاهری؛ محمود نیک سرشت
دوره 2، شماره 1 ، آذر 1388
چکیده
هدف تحقیق حاضر مقایسه اثر سه دوره زمانی 10،5و15 ثانیه انقباض ایستا در روش کششی انقباض آرام- برگشت- حفظ- استراحت (SRHR)بر کشش عضلات همسترینگ مردان غیر ورزشکار بود. روش تحقیق: به همین منظور تعداد 30مرد غیر ورزشکار با میانگین(سن :2/1 ± 20 سال قد:1/5 ±171 سانتیمتر و توده بدن: 6/3 ± 68 کیلو گرم) بصورت تصادفی در یکی از گروه های تجربی سه گانه به ترتیب با 10،5و15 ...
بیشتر
هدف تحقیق حاضر مقایسه اثر سه دوره زمانی 10،5و15 ثانیه انقباض ایستا در روش کششی انقباض آرام- برگشت- حفظ- استراحت (SRHR)بر کشش عضلات همسترینگ مردان غیر ورزشکار بود. روش تحقیق: به همین منظور تعداد 30مرد غیر ورزشکار با میانگین(سن :2/1 ± 20 سال قد:1/5 ±171 سانتیمتر و توده بدن: 6/3 ± 68 کیلو گرم) بصورت تصادفی در یکی از گروه های تجربی سه گانه به ترتیب با 10،5و15 ثانیه MVIC قرار گرفتند. اندازه گیری های دامنه کشش عضلات همسترینگ در پیش و پس آزمون، با استفاده از آزمون SLR و بوسیله گونیامتر اجرا گردید. برنامه های تمرین شامل اجرای یک نوبت با سه تکرار تمرین کششی(PNF- SRHR)در هر نوبت بود که حجم آن در پایان برنامه تمرین به سه نوبت با سه تکرار افزایش یافت. آزمودنی ها سه جلسه در هفته و به مدت 6 هفته تمرین کردند. پس از دوره تمرین ، مجددا از آزمودنی ها آزمون SLR بعمل آمد. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری کلموگروف اسمیرنف t وابسته و تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA)استفاده شد. نتایج نشان داد اگر چه دامنه کشش عضلات همسترینگ در هر سه گروه به صورت معنی دار در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش یافته است. اما بین گروه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. یعنی با طولانی تر شدن زمان MVIC افزایش بیشتری در انعطاف پذیری مشاهده نشد.