معرفت سیاه کوهیان؛ صمد اسمعیل زاده
دوره 10، شماره 1 ، آذر 1396، ، صفحه 31-40
چکیده
زمینه و هدف: اخیراً سنتیجا و همکارانش پروتکل درمانده ساز جدیدی (Tfast) را برای تعیین نقطه شکست ضربان قلب (HRDP) اعتبار یابی و معرفی نمودهاند، این در حالی است که اصول انجام این آزمون مطابق استانداردهای معرفی شده در ادبیات نیست. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی همگرایی HRDP تعیین شده در پروتکل Tfast و مدل فلات بیشینه لاکتات (MLSS) به اجرا درآمد.روش ...
بیشتر
زمینه و هدف: اخیراً سنتیجا و همکارانش پروتکل درمانده ساز جدیدی (Tfast) را برای تعیین نقطه شکست ضربان قلب (HRDP) اعتبار یابی و معرفی نمودهاند، این در حالی است که اصول انجام این آزمون مطابق استانداردهای معرفی شده در ادبیات نیست. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی همگرایی HRDP تعیین شده در پروتکل Tfast و مدل فلات بیشینه لاکتات (MLSS) به اجرا درآمد.روش کار: 11 مرد جوان کشتی گیر به عنوان آزمودنی انتخاب و MLSS آنها با استفاده از آزمون های مکرر با با کاری ثابت به روی نوارگردان تعیین شد. داده های ضربان قلب در طول پروتکل Tfast [افزایش سرعت 1km/h در هر 30 ثانیه] با استفاده از تله متری بدست آمد. HRDP با استفاده از مدل S.Dmax تعیین شد. برای تعیین همگرایی از مدل گرافیکی بلاند آلتمن و و روش آماری Intraclass correlation Coefficient (ICC) استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که بینHRDP و ضربان قلب روش مبنا (HRMLSS) همگرایی ضعیفی برقرار است (ICC= -0.09 ؛±1.96; 95% CI= -9.7 to +18.8 b/min). همچنین، بین سرعت در HRDP (SpeedHRDP)وسرعت در روش مبنا (SpeedMLSS) همگرایی ضعیفی مشاهده شد (ICC= 0.40 ؛±1.96; 95% CI= -2.3 to +3.9 km/h).نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان نتیجه گیری نمود که پروتکل درمانده ساز سنتیجا و همکارانش نمی تواند به عنوان روش مطمئنی برای جایگزینی روش مبنا (MLSS) مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین، استفاده از پروتکل Tfastبرای تجویز شدت مطلوب تمرین توصیه نمی شود.