رحمان سوری؛ محمدرضا شربتی بیارجمندی؛ سیروس چوبینه
چکیده
زمینه و هدف: هایپرتروفی بیماریزای قلبی نوعی اختلال قلبی است که با تغییر ساختار قلب، آپوپتوز و فیبروز سلولهای عضلۀ قلب همراه است که به کاهش توانایی تلمبهزنی قلب و در نهایت احتمالاً به ایجاد نارسایی قلبی و مرگ ناگهانی منجر میشود. نشان داده شده است که مسیر پیامرسانی عوامل رونویسی NF-κB و NFAT نقش مهمی در فرایند هایپرتروفی بیماریزای ...
بیشتر
زمینه و هدف: هایپرتروفی بیماریزای قلبی نوعی اختلال قلبی است که با تغییر ساختار قلب، آپوپتوز و فیبروز سلولهای عضلۀ قلب همراه است که به کاهش توانایی تلمبهزنی قلب و در نهایت احتمالاً به ایجاد نارسایی قلبی و مرگ ناگهانی منجر میشود. نشان داده شده است که مسیر پیامرسانی عوامل رونویسی NF-κB و NFAT نقش مهمی در فرایند هایپرتروفی بیماریزای قلبی دارند و با توجه به اینکه پژوهشهای کمی تأثیر فعالیت ورزشی را روی این عوامل در فرایند هایپرتروفی بیماریزای بررسی کردهاند، هدف از پژوهش حاضر شناسایی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی پیش از القای ایزوپروترنول بر بیان ژنهای NF-κB و NFAT در بافت بطن چپ موشهای صحرایی نر نژاد ویستار بود.مواد و روشها: 18 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار بهطور تصادفی به دو گروه تمرین استقامتی و کنترل تقسیم شدند. تمرینات استقامتی به مدت هشت هفته، یک ساعت در روز و شش روز در هفته روی نوار گردان با شیب 15 درجه انجام گرفت. پس از هشت هفته تمرین، هایپرتروفی بیماریزا از طریق تزریق زیرجلدی 3 ایزوپرترنول طی هفت روز القا شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسۀ تزریق، موشهای صحرایی از طریق تزریق درونصفاقی 50 میلیگرم کتامین و 10 میلیگرم زایلازین بیهوش شدند. سپس موشهای صحرایی تشریح شدند و بافت قلب استخراج و به دمای 70- انتقال داده شد. در پژوهش حاضر برای بررسی بیان ژنهای NF-κB و NFAT از روش Real Time PCR استفاده شد. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارSPSS نسخۀ 24 و با استفاده از آزمون t مستقل در سطح معناداری 0۵/۰ ≥P انجام گرفت.نتایج: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد، شاخصهای وزن قلب، نسبت وزن قلب به وزن بدن و نسبت وزن بطن چپ به وزن بدن، بهطور معناداری (01/0P= و 03/0P=) بهترتیب در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل افزایش پیدا کرده بود. همچنین میزان بیان نسبی ژن NF-κB بهطور معناداری (03/0P=) در گروه تمرین نسبت گروه کنترل کاهش داشت. در بیان نسبی ژن NFAT تغییر معناداری در گروههای مورد بررسی مشاهده نشد (40/0P=).نتیجهگیری: هشت هفته تمرین استقامتی هوازی از طریق کاهش بیان نسبی ژن NF-κB ممکن است نقش مهمی در پیشگیری از هایپرتروفی بیماریزای قلبی داشته باشد.
رحمن سوری؛ محمدرضا اسد؛ زهره براهوئی جمار؛ نجمه رضائیان
چکیده
هدف: آدیپولین، آدیپوکاین نوظهور ضدالتهابی و حساسگر انسولین است که در تعدیل عدم تحمل گلوکز و مقاومت به انسولین نقش دارد. از آنجا که فعالیت بدنی و ورزش نیز از مداخلههای درمانی مؤثر و کمخطر در بهبود مقاومت به انسولین است، در مطالعۀ حاضر تأثیر تمرینات استقامتی در دو شدت مختلف بر سطوح آدیپولین و فورین سرم و شاخص مقاومت به انسولین در ...
بیشتر
هدف: آدیپولین، آدیپوکاین نوظهور ضدالتهابی و حساسگر انسولین است که در تعدیل عدم تحمل گلوکز و مقاومت به انسولین نقش دارد. از آنجا که فعالیت بدنی و ورزش نیز از مداخلههای درمانی مؤثر و کمخطر در بهبود مقاومت به انسولین است، در مطالعۀ حاضر تأثیر تمرینات استقامتی در دو شدت مختلف بر سطوح آدیپولین و فورین سرم و شاخص مقاومت به انسولین در مردان کمتحرک بررسی شده است.روشها: 38 مرد 35-50 سال، کمتحرک و دارای اضافه وزن (شاخص تودۀ بدنی>25 کیلوگرم بر مترمربع) بهطور تصادفی به دو گروه تمرینی کمشدت (13 نفر)و شدید (12 نفر) و یک گروه کنترل (13 نفر) تقسیم شدند. آزمودنیها در گروه شدت متوسط با شدت 50-70 درصد ضربان قلب بیشینه و در گروه شدید با شدت 70-90 درصد ضربان قلب بیشینه، 30-45 دقیقه در هر جلسه، 3 جلسه در هفته و به مدت 10 هفته روی نوار گردان دویدند. سطوح سرمی آدیپولین، فورین، انسولین و گلوکز ناشتا و شاخصهای آنتروپومتری قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسۀ تمرین اندازهگیری شد. تجزیهوتحلیل دادهها با آزمون آنالیز واریانس یکطرفه در سطح معناداری 05/0>p انجام گرفت.نتایج: تغییرات سطوح آدیپولین بین دو گروه تمرینی شدت متوسط و شدید تفاوتی معنادار داشت. همچنین تغییرات وزن، شاخص تودۀ بدن، درصد چربی بدن و نسبت محیط کمر به لگن نیز بین دو گروه تمرینی شدت متوسط و شدید با گروه کنترل تفاوتی معنادار داشت.نتیجهگیری: بهنظر میرسد که شدت تمرین استقامتی علاوهبر تأثیر بر شاخصهای آنتروپومتری، عاملی مؤثر در تعیین تغییرات سطوح آدیپولین در مردان کمتحرک و دارای اضافه وزن است؛ با این حال، مطالعات بیشتر بهمنظور شناسایی سازوکار میانجی ضروری بهنظر میرسد.
ارزو اسکندری شهرابی؛ رحمان سوری؛ سیروس چوبینه؛ زهره مظاهری تیرانی
چکیده
هدف: نشان داده شده که فعالیت ورزشی در بیشتر گونه های جانوری به افزایش و بهبود شاخصهای عملکردی قلبی منجر می شود. به نظر میرسد که به دنبال انواع فعالیت ورزشی ظرفیت خود نوزایی قلبی از طریق افزایش تشکیل کاردیومیوسیتهای جدید افزایش مییابد. مطالعه حاضر تاثیر تمرینات تناوبی شدید و تداومی بر عملکرد سلول های بنیادی و ظرفیت خود نوزایی ...
بیشتر
هدف: نشان داده شده که فعالیت ورزشی در بیشتر گونه های جانوری به افزایش و بهبود شاخصهای عملکردی قلبی منجر می شود. به نظر میرسد که به دنبال انواع فعالیت ورزشی ظرفیت خود نوزایی قلبی از طریق افزایش تشکیل کاردیومیوسیتهای جدید افزایش مییابد. مطالعه حاضر تاثیر تمرینات تناوبی شدید و تداومی بر عملکرد سلول های بنیادی و ظرفیت خود نوزایی قلبی را بررسی میکند.روش شناسی: 24 عدد رت ویستار نر بالغ به سه گروه تمرین تناوبی شدید ،تداومی و کنترل تقسیم شدند. پروتکل های تمرینی 5 روز در هفته و 6 هفته اجرا شد. بافت قلب استخراج و مقادیر c-Kit و Ki67 به روش ایمونوهیستوشیمی و بیان ژن Nkx2.5به روش RealTime-PCR آنالیز شد. روش اماری تحلیل واریانس یک طرفه با معناداری )05/0(P≤ استفاده شد. نتایج: افزایش معنادار سلولهای مثبت c-Kit در گروه تمرین HIIT )00/0(P≤ و در گروه تداومی )0۱۸/0(P≤ مشاهده شد که این افزایش در گروه HIIT بیشتر بود. افزایش معنادار سلول های مثبتKi67 در گروه تمرین HIIT )00/0(P≤ و گروه تداومی )05/0(P≤ مشاهده شد که این افزایش در گروهHIIT بیشتر بود. همچنین افزایش معنادار بیان ژن Nkx2.5در گروه تمرین HIIT )015/0(P≤و در گروه تداومی )03/0(P≤ مشاهده شد که این افزایش در گروه تداومی بیشتر بود. بحث و نتیجه گیری:به نظر می رسدتمرینات ورزشی از طریق افزایش تکثیر سلولهای بنیادی در قلب بازسازی قلب را آغاز کرده و متعاقب آن تمایزc-Kit را فعال و بیان ژن Nkx2.55 را که دو عامل اصلی رونویسی اولیه دودمان قلب هستند افزایش میدهد؛ که موجب تولید سلولهای جدید قلب میشود.
رحمان سوری؛ مریم زارع شحنه؛ سیروس چوبینه؛ اعظم رمضان خانی
دوره 11، شماره 2 ، شهریور 1397، ، صفحه 13-24
چکیده
هدف: ژنهای Bax و Bcl-2 ازجمله ژن های مهم مسیر داخلی آپوپتوز می باشند. از طرفی، تأثیر فعالیت های ورزشی تناوبی و پرشدت روی سازوکارهای دخیل در فرآیند پیری کمتر موردتوجه قرارگرفته اند. لذا، پژوهش حاضر باهدف تعیین تأثیر تمرین تناوبیپر شدت بر بیان ژن های پرو و آنتی آپوپتیک ) Bax و Bcl2 ( در بافت قلبی موش های نر پیر انجام شد.روش ها: این مطالعه تجربی روی ...
بیشتر
هدف: ژنهای Bax و Bcl-2 ازجمله ژن های مهم مسیر داخلی آپوپتوز می باشند. از طرفی، تأثیر فعالیت های ورزشی تناوبی و پرشدت روی سازوکارهای دخیل در فرآیند پیری کمتر موردتوجه قرارگرفته اند. لذا، پژوهش حاضر باهدف تعیین تأثیر تمرین تناوبیپر شدت بر بیان ژن های پرو و آنتی آپوپتیک ) Bax و Bcl2 ( در بافت قلبی موش های نر پیر انجام شد.روش ها: این مطالعه تجربی روی 20 سر موش نر 24 ماهه نژاد C57BL/6 انجام شد. حیوانات به طور تصادفی به دو گروه کنترل( 10 سر( و آزمایش ) 10 سر( تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 4 هفته و هر هفته 5 جلسه به تمرین تناوبی پر شدت پرداختند.در ابتدا تمرین تناوبی با شدتی برابر با 85 درصد سرعت بیشینه شروع شده و در ادامۀ برنامه تناوبی، هفته ای پنج درصد به سرعتافزوده شد و دو هفته آخر با 95 درصد سرعت خاتمه یافت. 48 ساعت پس از آخرین جلسه ی تمرین، بافت قلبی جدا شد. بیانژن های BCL-2 و Bax بهوسیله SYBR-Green Real-time PCR موردبررسی قرار گرفت.نتایج: نتایج حاصل از Real Time-PCR نشان داد که میانگین میزان بیان نسبی ژن پروآپوپتوتیک Bax در گروه آزمایش به طورمعنی داری کمتر از گروه کنترل بود ) 022 / 0 ± 618 / 0 واحد در مقابل 1 واحد، 05 / 0P< (. همچنین، میانگین میزان بیان ژنآنتی آپوپتوتیک Bcl2 در گروه آزمایش، به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود ) 084 / 0 ± 824 / 1 واحد در مقابل 1 واحد،05 / 0P< .)نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که تمرین تناوبی پر شدت با تعدیل بیان ژنهای پرو و آنتی آپوپتیک ) Bax و Bcl2 ( درکاهش مرگ برنامه ریزی شده در بافت قلبی موش های پیر مؤثر است.
علی اوصالی؛ سیروس چوبینه؛ رحمان سوری؛ علی اصغر رواسی؛ حسین مصطفوی
دوره 10، شماره 1 ، آذر 1396، ، صفحه 47-58
چکیده
هدف: افزایش سن، عوامل التهابی و سندروم متابولیک از عوامل موثر در کاهش BDNF و حافظهی کوتاهمدت میباشد. هدف از این تحقیق بررسی اثرگذاری 12 هفته تمرین هوازی با شدت متوسط بر سطوح BDNF و حافظه کوتاه مدت زنان 50-65 سالهی مبتلا به سندروم متابولیک میباشد. روش: 24 زن مبتلا به سندروم متابولیک به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیها ...
بیشتر
هدف: افزایش سن، عوامل التهابی و سندروم متابولیک از عوامل موثر در کاهش BDNF و حافظهی کوتاهمدت میباشد. هدف از این تحقیق بررسی اثرگذاری 12 هفته تمرین هوازی با شدت متوسط بر سطوح BDNF و حافظه کوتاه مدت زنان 50-65 سالهی مبتلا به سندروم متابولیک میباشد. روش: 24 زن مبتلا به سندروم متابولیک به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیها به طور تصادفی به دو گروه 12 نفره تمرین و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین هفته اول سه ست 8 دقیقه ای با فواصل استراحت پنج دقیقه با شدت 60 تا 70 درصد از ضربان قلب ذخیره ای تمرینات خود را روی تردمیل انجام دادند. با سپری شدن هر هفته، یک دقیقه به مدت زمات ستهای تمرین افزوده میشد. قبل و پس از 12 هفته تمرین جهت اندازهگیری سطوح BDNF نمونهگیری خونی انجام شد. میزان سطوح BDNF توسط رادیوایمونواسی، میزان حافظه کوتاه مدت نیز توسط آزمون یادداری عددی مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون، تی مستقل و تی جفتی استفاده گردید. یافته: BDNF و حافظه کوتاه مدت پس از 12 هفته تمرین هوازی نسبت به پیش آزمون بطور معنیداری افزایش یافتند (05/0˂P). همچنین هیچ تغییری معنیداری در سطوح BDNF (09/0=P) و حافظه کوتاه مدت (16/0=P) قبل از تمرین و پس از تمرین گروه کنترل مشاهده نگردید. نتیجهگیری: در اثر 12 هفته تمرین هوازی با شدت متوسط میزان سطوح BDNF افزایش یافت و این افزایش موجب بهبود عملکرد حافظه کوتاه مدت گردید.
سعید حضرتی مولائی؛ رحمن سوری؛ علی اصغر رواسی؛ علی گرزی
دوره 8، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 1167-1174
چکیده
هدف: هدف از اجرای پژوهش، بررسی تاثیر 10 هفته تمرین اینتروال پرشدت را بر سطوح سرمی آیریزین و شاخص مقاومت انسولین (HOMA-IR) در موشهای صحرایی نر بود. روش شناسی: 16 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به دو گروه کنترل (8 سر) و تمرینی (8 سر) تقسیم شدند. گروه تمرینی، تمرینات اینتروال پرشدت (یک دقیقه دوی سرعت و 2-5 دقیقه استراحت، 6-10 بار در روز، ...
بیشتر
هدف: هدف از اجرای پژوهش، بررسی تاثیر 10 هفته تمرین اینتروال پرشدت را بر سطوح سرمی آیریزین و شاخص مقاومت انسولین (HOMA-IR) در موشهای صحرایی نر بود. روش شناسی: 16 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به دو گروه کنترل (8 سر) و تمرینی (8 سر) تقسیم شدند. گروه تمرینی، تمرینات اینتروال پرشدت (یک دقیقه دوی سرعت و 2-5 دقیقه استراحت، 6-10 بار در روز، 5-6 روز در هفته، با سرعت 30-80 متر بر دقیقه) را به مدت 10 هفته، روی تردمیل اجرا کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی نمونههای خونی جمعاوری و سطوح سرمی آیریزین و انسولین به روش الایزا و سطوح گلوکز به روش گلوکز اکسیداز اندازهگیری شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با آزمون آنالیز واریانس یک سویه و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنیداری 05/0>P انجام گرفت. نتایج: اجرای 10 هفته تمرینات تناوبی پرشدت افزایش معنی دار سطوح سرمی آیریزین (004/0=P) را در پی داشت. علاوه بر این در گروه تمرین سطوح گلوکز ناشتا و HOMA-IR کاهش یافت ولی این کاهش معنادار نبود(05/0<P)؛ سطوح انسولین سرمی در گروه تمرین بیش از گروه کنترل بود ولی این مقدار نیز معنیدار نبود(05/0<P). ضمناً رابطهی معنیداری بین سطوح سرمی آیریزین با سطوح سرمی انسولین و شاخص مقاومت انسولین مشاهده نگردید ولی رابطهی بین سطوح سرمی آیریزین با سطوح سرمی گلوکز معنیدار بود (029/0=P). بحث ونتیجهگیری: تمرینات اینتروال پر شدت سبب افزایش سطوح آیریزینی و بهبود شاخص مقاومت انسولینی در رتهای نر میشود.
نجمه رضائیان؛ نیکو خسروی؛ رحمن سوری
دوره 3، شماره 2 ، اردیبهشت 1389
چکیده
هدف تحقیق: آثار فعالیت بدنی در تعدیل شرایط التهابی ناشی از چاقی و روند پیری مشخص شده است. مطالعه حاضر تاثیر 10 هفته تمرین استقامتی شنا بر سطح ویسفاتین سرم، شاخص مقاومت به انسولین(HOMA-IR)و نیمرخ لیپیدی خون را در زنان چاق مورد بررسی قرار داده است. روش تحقیق: 16 زن چاق یائسۀ غیرفعال (شاخص توده بدنی 15/1±62/30 کیلو گرم بر متر مربع و میانگین سنی 9/3±25/54 ...
بیشتر
هدف تحقیق: آثار فعالیت بدنی در تعدیل شرایط التهابی ناشی از چاقی و روند پیری مشخص شده است. مطالعه حاضر تاثیر 10 هفته تمرین استقامتی شنا بر سطح ویسفاتین سرم، شاخص مقاومت به انسولین(HOMA-IR)و نیمرخ لیپیدی خون را در زنان چاق مورد بررسی قرار داده است. روش تحقیق: 16 زن چاق یائسۀ غیرفعال (شاخص توده بدنی 15/1±62/30 کیلو گرم بر متر مربع و میانگین سنی 9/3±25/54 سال) به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل ئر 10 هفته برنامه تمرینات استقامتی شنا( 60-50%ضربان قلب بیشینه) سه جلسه در هفته شرکت کردند. سطح سرمی ویسفاتین،HOMA-IR نیمرخ لیپیدی و شاخص های آنتروپومتری ک قبل و 48 ساعت بعد از تمرین اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تی زوجی و مستقل و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری05/0>P انجام گرفت.نتایج: اجرای 10 هفته تمرین استقامتی ضمن کاهش معنی دار سطح ویسفاتین (5/28%،45%-P) و شاخص مقاومت به انسولین ( 85/34%، 05%-P)بهبود نیمرخ لیپیدی و شاخص های آنتروپومتریک را به همراه داشت(05/0>P) بنابر نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون، علیرغم وجود رابطه معنی دار بین سطوح ابتدایی ویسفاتین سرم با سطوح ابتدایی تری گلیسرید( 720/0-r،44%-P) و HDL-C و (750/0-r،32%-P) بین تغییرات غلظت ویسفاتین با تغییرات هیچ یک از متغیرهای مورد بررسی رابطه معنی داری مشاهده نشد ) (05/0