امیر هوشنگ منظمی؛ ظاهر اعتماد؛ افشین نظری؛ محسن محمدی
چکیده
هدف: فرایند رگزایی به تشکیل عروق خونی جدید از عروق موجود اطلاق میشود که رویدادی مهم در فرایندهای مختلف فیزیولوژیکی است. در این تحقیق نقش تمرین استقامتی توأم با مصرف عصارۀ چوب دارچین روی بیان برخی نشانگرهای رگزایی در موشهای صحرایی نر دیابتیشده با استروپتوزتوسین (STZ) بررسی شد.
روشها: در این تحقیق تجربی 24 سر موش صحرایی نر ...
بیشتر
هدف: فرایند رگزایی به تشکیل عروق خونی جدید از عروق موجود اطلاق میشود که رویدادی مهم در فرایندهای مختلف فیزیولوژیکی است. در این تحقیق نقش تمرین استقامتی توأم با مصرف عصارۀ چوب دارچین روی بیان برخی نشانگرهای رگزایی در موشهای صحرایی نر دیابتیشده با استروپتوزتوسین (STZ) بررسی شد.
روشها: در این تحقیق تجربی 24 سر موش صحرایی نر دیابتیشده با mg/kg 50 STZ با وزن تقریبی 180 تا 220 گرم و محدودۀ سنی 8 تا 10 هفته، بهصورت تصادفی به چهار گروه 1. کنترل دیابتی، 2. دیابتی+مصرف دارچین، 3. دیابتی+تمرین استقامتی و 4. دیابتی+مصرف دارچین+تمرین استقامتی تقسیم شدند. بهمنظور بررسی اثر القای دیابت بر متغیرهای پژوهش شش سر موش صحرایی در گروه کنترل سالم قرار گرفتند. در ادامه گروههای 3 و 4 به مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته و هر جلسه 10-30 دقیقه، با سرعت 10-18 متر بر دقیقه به تمرین استقامتی پرداختند و گروههای 2 و 5 روزانه mg/kg 200 عصارۀ دارچین را بهصورت گاواژ دریافت کردند. بهمنظور تجزیهوتحلیل یافتههای پژوهش از آزمون تحلیل واریانس یکراهه همراه با آزمون تعقیبی توکی در نرمافزار SPSS نسخۀ 22 استفاده شد (05/0≥P).
نتایج: سطوح بیان ژنی اندوتلین-1 (05/0≥p) و eNOS (05/0≥P) و در گروه کنترل دیابتی بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل سالم بود. سطوح eNOS و VEGF در گروه تمرین، گروه مصرف دارچین و گروه تمرین استقامتی+ دارچین تفاوت معناداری با گروه کنترل دیابتی نداشت (05/0≤P). اما سطوح اندوتلین-1 در گروه تمرین استقامتی+دارچین بالاتر از گروه کنترل دیابتی بود (05/0≥P).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد تمرین استقامتی با روش تحقیق حاضر و عصارۀ پوست دارچین با این مقدار اثر معناداری بر برخی نشانگرهای آنژیوژنز در بافت قلب موشهای صحرایی مبتلا به دیابت ندارد، هرچند با توجه به محدودیت اطلاعات در خصوص سازوکار اثر استروپتوزتوسین بر آنژیوژنز در بافت قلب تحقیقات بیشتری در این زمینه مورد نیاز است.
احمد محمدی مقدم؛ وحید تادیبی؛ ناصر بهپور؛ افشین نظری
چکیده
هدف: نشانگرهای زیستی حاوی اطلاعات پیشآگهی بهمنظور شناسایی و پیشگیری بیماریهای قلبیاند. گلکتین-3 از محتملترین واسطهگرهای بین فعالسازی ماکروفاژها و فیبروز قلب است. این پژوهش به بررسی میزان بیان ژن گلکتین-3 بافت قلب موشهای صحرایی نر ویستار بهدنبال یک دوره تمرینات استقامتی تداومی و تناوبی میپردازد.روشها: در این پژوهش ...
بیشتر
هدف: نشانگرهای زیستی حاوی اطلاعات پیشآگهی بهمنظور شناسایی و پیشگیری بیماریهای قلبیاند. گلکتین-3 از محتملترین واسطهگرهای بین فعالسازی ماکروفاژها و فیبروز قلب است. این پژوهش به بررسی میزان بیان ژن گلکتین-3 بافت قلب موشهای صحرایی نر ویستار بهدنبال یک دوره تمرینات استقامتی تداومی و تناوبی میپردازد.روشها: در این پژوهش در نهایت 32 سر موش صحرایی در شرایط استاندارد نگهداری و به چهار گروه (گروه شاهد سالم، گروه شاهد ایسکمی، گروه تمرین تداومی و گروه تمرین تناوبی) تقسیم شدند. گروه شاهد سالم بدون القای آنفارکتوس و گروه شاهد ایسکمی پس از 8 هفته به آنفارکتوس قلبی مبتلا شدند. گروههای تمرینی نیز به مدت 8 هفته به تمرینات استقامتی روی نوار گردان پرداختند و پس از 48 ساعت استراحت به آنفارکتوس قلبی مبتلا شدند. یک هفته پس از القا و اطمینان از ایجاد ایسکمی، قلب موشهای صحرایی جدا و بهمنظور اندازهگیری بیان ژنLGALS3 میوکارد از روش qRT-PCR استفاده شد. از آزمون تی و آزمون آنوا یکطرفه و در ادامه آزمون تعقیبی توکی با سطح معناداری 05/0 بهمنظور مقایسة گروهها استفاده شد.نتایج: یافتههای پژوهش حاضر حاکی از افزایش معنادار بیان ژن گلکتین-3 در بافت قلب موشهای صحرایی نر ویستار پس از القای آنفارکتوس قلبی نسبت به گروه شاهد سالم بود (05/0P<). همچنین بیان نسبی ژن مذکور در گروه شاهد ایسکمی بهطور معناداری بالاتر از هر دو گروههای تمرینی بود (05/0P<). در مقایسة دو نوع تمرین، میزان نسبی بیان ژن گلکتین-3 در گروه تداومی کمتر بود (05/0P<).