فاطمه نورزاد؛ فرشته شهیدی؛ مجتبی صالح پور
چکیده
هدف: دیابت، اختلال متابولیکی است که از طریق هایپرگلایسمی مشخص میشود و نقش مهمی در ایجاد آپوپتوز قلبی دارد. شواهد حاکی از آن است که تمرینات ورزشی میتوانند برخی از مسیرهای پیامرسانی مربوط به آپوپتوز را تحت تأثیر قرار دهند. هدف از پژوهش حاضر مقایسۀ اثر تمرین هوازی و مقاومتی بر میزان شاخص مقاومت به انسولین و نسبت BCL-2 به BAX بر موشهای ...
بیشتر
هدف: دیابت، اختلال متابولیکی است که از طریق هایپرگلایسمی مشخص میشود و نقش مهمی در ایجاد آپوپتوز قلبی دارد. شواهد حاکی از آن است که تمرینات ورزشی میتوانند برخی از مسیرهای پیامرسانی مربوط به آپوپتوز را تحت تأثیر قرار دهند. هدف از پژوهش حاضر مقایسۀ اثر تمرین هوازی و مقاومتی بر میزان شاخص مقاومت به انسولین و نسبت BCL-2 به BAX بر موشهای صحرایی دیابتی نر نژاد ویستار است.روشها: در این تحقیق تجربی، 25 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار 200 تا 250 گرمی بهطور تصادفی به پنج گروه: تمرین هوازی (6n=)، تمرین مقاومتی (6n=)، شم (6n=)، کنترل (4n=) و سالم (3n=) تقسیم شدند. موشهای صحرایی با مصرف رژیم غذایی پرچرب به مدت شش هفته و پس از شش هفته تزریق تکدوز استرپتوزوتوسین به مقدار 30 میلیگرم بر کیلوگرم دیابتی شدند. موشهای صحرایی گروه هوازی به مدت چهار هفته و هفتهای پنج جلسه روی نوار گردان و موشهای صحرایی گروه مقاومتی به مدت چهار هفته و هفتهای شش جلسه با استفاده از نردبان به تمرین پرداختند.نتایج: تفاوت میزان پروتئین BAX گروه هوازی و مقاومتی معنادار و مقدار آن در گروه مقاومتی نسبت به هوازی کمتر بود (014/0=P). تفاوت نسبت BCL-2 به BAX گروه هوازی و مقاومتی معنادار و در گروه مقاومتی بیشتر از گروه هوازی بود (05/0=P). همچنین میزان شاخص مقاومت به انسولین در گروه هوازی (005/0=P) و در گروه مقاومتی (004/0=P) پس از تمرین کاهش بیشتری نسبت به قبل تمرین داشت و این اختلاف معنادار بود.نتیجهگیری: بهنظر میرسد هم تمرین مقاومتی و هم تمرین هوازی در کاهش میزان شاخص مقاومت به انسولین اثرگذارند و در مقایسۀ بین دو تمرین هوازی و مقاومتی، تمرین مقاومتی بیشتر در کاهش عوامل آپوپتوزی اثر بیشتری دارد و با افزایش شدت تمرین، میزان SIRT1 افزایش مییابد و سبب مهار عوامل آپوپتوزی میشود.
مجتبی صادق قمی؛ مجید کاشف؛ مجتبی صالح پور
چکیده
هدف: یکی از سازگاریهای حاصله ناشی از تمرینات ورزشی، افزایش چگالی مویرگی یا آنژیوژنز است. افزایش خونرسانی به بافت هیپوکمپ سبب بهبود حافظه، یادگیری و فرایند نوروژنز میشود و از بروز بیماریهای مغزی مانند آلزایمر جلوگیری میکند. هدف از این پژوهش مقایسة تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی و دویدن استقامتی بر سطوح VEGF-A و FGF-2 بافت هیپوکمپ در ...
بیشتر
هدف: یکی از سازگاریهای حاصله ناشی از تمرینات ورزشی، افزایش چگالی مویرگی یا آنژیوژنز است. افزایش خونرسانی به بافت هیپوکمپ سبب بهبود حافظه، یادگیری و فرایند نوروژنز میشود و از بروز بیماریهای مغزی مانند آلزایمر جلوگیری میکند. هدف از این پژوهش مقایسة تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی و دویدن استقامتی بر سطوح VEGF-A و FGF-2 بافت هیپوکمپ در موشهای صحرایی نر نژاد ویستار بود.روشها: به این منظور تعداد 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در قالب یک طرح تجربه- توسعهای بهطور تصادفی در 4 گروه (تمرین مقاومتی، دویدن، شم تمرین و کنترل) جایگزین شدند و گروههای تمرینی به مدت 8 هفته به تمرین ورزشی پرداختند. برای اندازهگیری غلظتهای VEGF-A و FGF-2 بافت هیپوکمپ از روش الایزای ساندویچی و برای آزمون فرضیهها از آزمون تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.نتایج: نتایج نشان داد که 8 هفته تمرین مقاومتی و استقامتی بهترتیب سبب افزایش معنادار VEGF-A (000/0P=)، (000/0P=) و FGF-2 (000/0P=)، (000/0P=) نسبت به گروه کنترل میشود. همچنین تفاوت معناداری در غلظت VEGF-A (000/0P=) و FGF-2 (000/0P=) هیپوکمپ، بین گروههای تمرین مقاومتی و تمرین دویدن استقامتی وجود دارد. علاوهبر این بین گروه شم تمرین و کنترل در شاخصهای VEGF-A (982/0P=) و FGF-2 (000/1P=) هیپوکمپ تفاوت معناداری مشاهده نشد.نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که 8 هفته تمرین مقاومتی، بیشتر از تمرین دویدن استقامتی سبب افزایش معنادار عوامل مؤثر در رگزایی در بافت هیپوکمپ موشهای صحرایی نر نژاد ویستار میشود.
احمد عبدی؛ آسیه عباسی دلویی؛ مجتبی صالح پور؛ سیده رقیه فاطمی؛ سارا ایمن طلب فومنی
دوره 9، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 1425-1434
چکیده
هدف: دیابت نوع دو باعث اختلال در سطح چربیهای پلاسما میشود. آپولیپوپروتئینهای پلاسمایی نسبت به لیپوپروتئینهای سنتی پیشگوی بهتری برای تشخیص بیماریهای قلبی عروقی میباشد. هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین هوازی همراه با مصرف عصاره انار بر آپولیپوپروتئینهای پلاسمایی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 میباشد. روش تحقیق: 33 زن دیابتی ...
بیشتر
هدف: دیابت نوع دو باعث اختلال در سطح چربیهای پلاسما میشود. آپولیپوپروتئینهای پلاسمایی نسبت به لیپوپروتئینهای سنتی پیشگوی بهتری برای تشخیص بیماریهای قلبی عروقی میباشد. هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین هوازی همراه با مصرف عصاره انار بر آپولیپوپروتئینهای پلاسمایی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 میباشد. روش تحقیق: 33 زن دیابتی نوع 2 شهرستان بابل انتخاب و به طور تصادفی به چهار گروه (کنترل، عصاره انار، تمرین و عصاره انار -تمرین) تقسیم شدند. گروههای تمرین به مدت شش هفته و هر هفته سه جلسه (زمان تمرین از 25 دقیقه تا 45 دقیقه و با شدت 60 تا75 درصد ضربان قلب ذخیره ) در برنامه تمرینی هوازی شرکت کردند. گروههای کنترل-عصاره انار و عصاره انار -تمرین، 150 سی سی عصاره انار را به مدت شش هفته مصرف نمودند. دو روز قبل و بعد از دوره تمرینی در وضعیت ناشتایی (12ساعت) خونگیری از ورید بازویی در حالت نشسته انجام شد. دادهها با استفاده از آزمون t و انالیز واریانس یک طرفه در سطح معنیداری 05/0 P≤تجزیه و تحلیل شد. نتایج: یافتهها نشان داد که سطوح APOA-1 در هر سه گروه تجربی افزایش معنیداری دارد، میانگین سطوح APOB در گروه عصاره و عصاره-تمرین کاهش معنیداری داشت و نسبت APOB/APOA-1 در هر سه گروه تجربی کاهش معنیداری داشت. نتیجه گیری: با توجه به یافتههای پژوهش به نظر تمرین و عصاره انار و ترکیب این دو میتواند در زنان دیابتی نوع دو اثر مفید داشته باشد و به این گروه توصیه میشود.
مجتبی صالح پور؛ مریم نورشاهی؛ فریبا خداقلی؛ حمید رجبی
دوره 7، شماره 1 ، اردیبهشت 1393
چکیده
هدف:ساختار و عملکرد پیوندگاه عصب ـ عضله طی سالمندی تغییرات عمدهای از جمله کاهش فعالیت نیتریک اکساید سنتاز نورونی (nNOS) مییابد که در نهایت سبب تضعیف عملکرد جسمانی و بروز سارکوپنیا میگردد.هدف از انجام این پژوهش تعیین تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی همراه با مهار nNOS بر میزان پروتئین اگرین بود. روششناسی پژوهش: تولید نیتریک اکساید (NO) ...
بیشتر
هدف:ساختار و عملکرد پیوندگاه عصب ـ عضله طی سالمندی تغییرات عمدهای از جمله کاهش فعالیت نیتریک اکساید سنتاز نورونی (nNOS) مییابد که در نهایت سبب تضعیف عملکرد جسمانی و بروز سارکوپنیا میگردد.هدف از انجام این پژوهش تعیین تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی همراه با مهار nNOS بر میزان پروتئین اگرین بود. روششناسی پژوهش: تولید نیتریک اکساید (NO) بوسیله دو دوز mg-1.kg-1.day -125 و 100NG نیترو- L– آرژنین متیل استر ( L-NAME ) (مهار کننده nNOS)، مهار شد. چهل و هشت سر موش نر نژاد ویستار مسن (20ماهه) به صورت تصادفی به شش گروه کنترل، LNAME25,100، گروههای تمرین همراه با LNAME (Training+LNAME25,100) و گروه تمرین استقامتی (Training) تقسیم شدند. سه روز قبل از اجرای پروتکل مصرف LNAME شروع و تا زمان تشریح حیوانات این کار ادامه داشت. گروههای تمرینی به مدت 8 هفته، هر هفته 5 روز و روزی 60 دقیقه با سرعت 28 متر بر دقیقه به طور فزاینده روی نوارگردان دویدند. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، پس از بیهوش کردن حیوانات، عضله نعلی و عضله بازکننده دراز انگشتان (EDL) برداشته شد. یافتهها: بررسی وسترن بلاتینگ نشان داد که میزان پروتئین اگرین عضله نعلی و EDL نیز در گروههای Training+LNAME25, 100 و گروه تمرین استقامتی به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0P
مجتبی صالح پور؛ مریم نورشاهی؛ رویا طهماسبی؛ رستم علیزاده
دوره 6، شماره 2 ، اردیبهشت 1392
چکیده
هدف: رشد و هایپرتروفی عضلانی، تحت تأثیر عوامل مختلف از جمله عوامل تنظیمی میوژنیک1 و عامل تغییر شکل رشدی بتا2 قرار میگیرند. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت مقاومتی دایرهای بر سطح میوژنین و میوستاتین پلاسما بود. روششناسی: دوازده مرد جوان سالم (انحراف معیار± میانگین؛ سن 1/2±1/22 سال، قد 5/6±2/176 سانتیمتر و وزن 2/8±0/69 کیلوگرم) ...
بیشتر
هدف: رشد و هایپرتروفی عضلانی، تحت تأثیر عوامل مختلف از جمله عوامل تنظیمی میوژنیک1 و عامل تغییر شکل رشدی بتا2 قرار میگیرند. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت مقاومتی دایرهای بر سطح میوژنین و میوستاتین پلاسما بود. روششناسی: دوازده مرد جوان سالم (انحراف معیار± میانگین؛ سن 1/2±1/22 سال، قد 5/6±2/176 سانتیمتر و وزن 2/8±0/69 کیلوگرم) پس از آشناسازی و تعیین 1-RM در یک جلسه فعالیت و یک جلسه کنترل شرکت نمودند. در جلسه فعالیت افراد با شدت 55 درصد 1-RM و سه ست با 15 تکرار و دو دقیقه استراحت بین هر چرخه را اجرا نمودند، اجرای دو جلسه فعالیت مقاومتی و کنترل به فاصله یک هفته انجام شد. قبل از فعالیت، پس از فعالیت، یک ساعت ریکاوری و صبح روز بعد نمونه خونی در حالت ناشتا گرفته شد و برای اندازهگیری میوژنین و میوستاتین به روش الایزا مورد استفاده قرار گرفت. یافتهها: نتایج تحلیل واریانس مکرر( 4×2) نشان داد که مقادیر میوژنین در جلسه فعالیت به طور معنیداری بالاتر از جلسه کنترل بود (05/0< P). مقدار میوژنین پس از فعالیت به طور معنیداری بیشتر از سایر زمانها بود (05/0< P). تعامل زمان و فعالیت بر مقدار میوژنین تأثیر معنیداری داشت (05/0< P). تعامل زمان و فعالیت بر مقدار میوستاتین اثر معنیداری داشت (05/0< P). مقدار میوستاتین 24ساعت پس از فعالیت به طور معنیداری کمتر از بلافاصله بعد فعالیت و قبل از فعالیت (05/0< P) بود. نتیجه-گیری: با توجه به یافتههای تحقیق حاضر فعالیت مقاومتی دایرهای محرک قوی و اثر گذار بر میوژنین و میوستاتین پلاسما می-باشد. بنابراین این نوع فعالیت میتواند به عنوان محرکی برای هایپرتروفی عضلانی در نظر گرفته شود. با توجه به اهمیت میوژنین و میوستاتین در رشد بافت عضلانی پیشنهاد میشود تحقیقات بعدی در زمینه تأثیر فعالیت یا تمرین مقاومتی دایرهای بر بیان ژن میوژنین و میوستاتین عضله انجام شود.