مقاله پژوهشی
بیوشیمی و متابولیسم
قاسم ترابی پلت کله؛ احمد عبدی؛ آسیه عباسی دلویی
چکیده
زمینه و هدف: پیری فرایند فیزیولوژیکی پیچیده و شامل از دست دادن پیشرونده در عملکرد بدن و تخریب DNA زنجیرهای واقع در انتهای کروموزومها-تلومرهاست. ظرفیت سلولها برای تقسیم با طول تلومر تعیین میشود، زیرا کوتاه شدن بیش از حد تلومرها موجب پیری سلولی میشود. فعالیت ورزشی و امگا-3 با تأثیر بر تلومرازها از کوتاه شدن تلومرها جلوگیری میکند. ...
بیشتر
زمینه و هدف: پیری فرایند فیزیولوژیکی پیچیده و شامل از دست دادن پیشرونده در عملکرد بدن و تخریب DNA زنجیرهای واقع در انتهای کروموزومها-تلومرهاست. ظرفیت سلولها برای تقسیم با طول تلومر تعیین میشود، زیرا کوتاه شدن بیش از حد تلومرها موجب پیری سلولی میشود. فعالیت ورزشی و امگا-3 با تأثیر بر تلومرازها از کوتاه شدن تلومرها جلوگیری میکند. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر تمرین هوازی همراه با امگا-3 بر برخی شلترینها و تلومرازهای بافت قلب در موشهای سالمند تغذیهشده با رژیم غذایی پرچرب بود.مواد و روشها: در این تحقیق تجربی، 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین وزن 95/26±32/311 گرم) از انستیتو پاستور تهیه و به آزمایشگاه منتقل شد. پس از انتقال موشهای صحرایی به آزمایشگاه، بهطور تصادفی به پنج گروه رژیم غذایی عادی (ND)، رژیم غذایی پرچرب (HFD)، رژیم غذایی پرچرب-تمرین (HFDT)، رژیم غذایی پرچرب- امگا-3 (HFDω3)، تمرین-رژیم غذایی پرچرب-امگا-3 (HFDTω3) تقسیم شدند. القای HFD با استفاده از غذای پرچرب شامل 17 درصد پروتئین، 43 درصد کربوهیدرات و 40 درصد چربی انجام گرفت. گروههای مکمل، طی دورة مداخله روزانه 1 گرم امگا-3 (به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) را بهصورت خوراکی دریافت کردند. برنامة تمرین هوازی در شروع شامل دویدن روی نوار گردان با سرعت 10 متر در دقیقه، شیب صفر درجه، به مدت 15 دقیقه بود. سرعت و مدت زمان بهتدریج به 16 متر در دقیقه و 50 دقیقه در آخرین جلسه افزایش یافت. دویدن به مدت هشت هفته و پنج روز هفته اجرا شد. دادهها به روش تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0P< تجزیهوتحلیل شد.نتایج: القای HFD موجب کاهش معناداری در بیان TRF2 (002/0=P)، TERT (024/0=P) و افزایش TRF1 (0001/0=P) نسبت به گروه ND شد. تمرین و امگا-3 موجب افزایش معناداری بیان TRF2 و TERT در موشهای صحرایی HFD شد (05/0P<). همچنین میزان تغییرات بیان TRF2 و TERT در گروه HFDTω3 نسبت به گروه HFDT ( بهترتیب 023/0P= و 044/0P=) و HFDω3 (021/0P= و 042/0P=) بیشتر بود.نتیجهگیری: نتایج نشان داد که افزایش سن و HFD با کاهش TRF2، TERT و افزایش TRF1 بافت قلب همراه است و فعالیت ورزشی هوازی و مصرف امگا-3 قادر است این روند را معکوس کند. با توجه به نقش شلترینها و تلومرازها در عملکرد سلولی، به نظر تغییر سطوح این شاخصها در پی فعالیت بدنی و استفاده از مکمل امگا-3 میتواند تا حدی از بروز بسیاری از بیماریهای قلبی ناشی از افزایش سن و چاقی جلوگیری کند.
مقاله پژوهشی
فیزیولوژی ورزشی (عمومی)
ساعد دستان؛ سعید نقیبی؛ مریم وطن دوست
چکیده
زمینه و هدف: گسترش بافت چربی به میزان آنژیوژنز آن بستگی دارد و فعالیتهای ورزشی بر عوامل آنژیوژنیک گوناگون در این بافت تأثیرگذارند. با گسترش بافت چربی و آدیپوژنز، شبکة مویرگی متراکم و بسته در این بافت تشکیل میشود که میتواند عوامل آنژیوژنیک را سرکوب کند. در صورت وجود شبکة مویرگی گسترده و عوامل آنژیوژنیک مانند VEGF-A در این بافت، میتوان ...
بیشتر
زمینه و هدف: گسترش بافت چربی به میزان آنژیوژنز آن بستگی دارد و فعالیتهای ورزشی بر عوامل آنژیوژنیک گوناگون در این بافت تأثیرگذارند. با گسترش بافت چربی و آدیپوژنز، شبکة مویرگی متراکم و بسته در این بافت تشکیل میشود که میتواند عوامل آنژیوژنیک را سرکوب کند. در صورت وجود شبکة مویرگی گسترده و عوامل آنژیوژنیک مانند VEGF-A در این بافت، میتوان از گسترش بافت چربی پیشگیری کرد. هدف از این تحقیق، بررسی و مقایسة اثر انواع تمرینات استقامتی بر بیان ژنهای آنژیوژنیک عامل رشد اندوتلیال عروق (VEGF-A) و ترومبوسپوندین-1 (TSP-1) بافت چربی زیرجلدی موشهای صحرایی بود.مواد و روشها: در این پژوهش تجربی، ۳۲ سر موش صحرایی نر ویستار با سن هشت هفته و وزن 33 ± 237 گرم بهصورت تصادفی به چهار گروه مساوی کنترل، تمرین هوازی تداومی فزاینده با شدت بالا (HIT)، تمرین هوازی تداومی با شدت متوسط (MIT) و تمرین هوازی تناوبی با شدت بالا (HIIT) تقسیم شدند. تمرینات روی نوار گردان شامل هشت هفته و پنج جلسه در هفته بود، بهطوریکه تمرین HIT شامل دویدن با سرعت ۲۰ متر بر دقیقه یا با شدت 65 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه (VO2max)، با شیب فزایندة تدریجی به مدت 30 دقیقه بود. تمرین MIT شامل دویدن با شدت 65 درصد VO2max به مدت 37 دقیقه بود و تمرین HIIT شامل چهار وهله تناوب شدید با زمان چهار دقیقه دویدن با شدت ۹۰ تا ۱۰۰ درصد VO2max و چهار وهله تناوب کم شدت با زمان سه دقیقه با ۵۰ تا ۶۰ درصد VO2max (رویهمرفته ۲۸ دقیقه) بود. در نهایت، 48 ساعت پس از آخرین جلسة تمرینی، بافت چربی زیرجلدی جدا و بیان ژنهای VEGF-A و TSP-1 در بافت چربی زیرجلدی با روش RT-qPCR اندازهگیری شد. دادههای حاصل با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی توکی تجزیهوتحلیل و سطح معناداری 05/0>P در نظر گرفته شد.نتایج: یافتهها نشان داد که هر سه مداخلة تمرینی موجب افزایش معنادار بیان ژن VEGF-A در بافت چربی زیرجلدی شد، ولی تنها تمرین HIT بهطور معناداری بیان TSP-1 را در این بافت کاهش داد (05/0P˂). همچنین افزایش بیان VEGF-A در پی تمرین HIT در مقایسه با HIIT بهطور معناداری بیشتر بود (05/0P˂).نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این تحقیق، تمرین هوازی تداومی پرشدت و فزاینده، شاید مطلوبترین روش تمرینی برای افزایش رگزایی در بافت چربی زیرپوستی بهشمار رود. این نوع تمرینات، با بهبود خونرسانی به بافت چربی میتوانند در کاهش تودة چربی مؤثر واقع شوند.
علمی - پژوهشی
فیزیولوژی ورزشی (عمومی)
زهرا نوروزی؛ جواد نعمتی؛ محسن ثالثی؛ رسول رضایی؛ محمد همتی نفر
چکیده
زمینه و هدف: افزایش فشار اکسایشی، مشخصة اصلی انواع آسیبهای وابسته به سالمندی است. با توجه به نقش فعالیت بدنی در پاسخهای انطباقی به فشار اکسایشی و اهمیت مکملهای تغذیهای، هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید بههمراه مصرف مکمل کوآنزیم Q10 بر مقادیر Nrf2 و NQO1 عضلة نعلی موشهای صحرایی سالمند است.مواد و روشها: ...
بیشتر
زمینه و هدف: افزایش فشار اکسایشی، مشخصة اصلی انواع آسیبهای وابسته به سالمندی است. با توجه به نقش فعالیت بدنی در پاسخهای انطباقی به فشار اکسایشی و اهمیت مکملهای تغذیهای، هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید بههمراه مصرف مکمل کوآنزیم Q10 بر مقادیر Nrf2 و NQO1 عضلة نعلی موشهای صحرایی سالمند است.مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع تجربی و بنیادی بود که در آزمایشگاه حیوانات دانشگاه شیراز انجام گرفت. بهمنظور اجرای پژوهش از 44 سر موش صحرایی سالمند نر نژاد ویستار استفاده شد. حیوانات پس از یک دورة یکهفتهای آشنایی با محیط تمرین بهطور تصادفی به گروههای تمرین تناوبی با شدت بالا، گروه مکمل، گروه تمرین تناوبی با شدت بالا بههمراه مکمل و گروه کنترل (هر گروه 11 سر) تقسیم شدند. موشهای گروههای تمرین به مدت شش هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا بهصورت فزاینده انجام دادند، بهطوریکه در هفتة اول سه تکرار تناوبی، هفتة دوم پنج تکرار، هفتة سوم هفت تکرار و از ابتدای هفتة چهارم تا پایان هفتة ششم ۹ تکرار اینتروال اجرا شد. آزمودنیهای گروههای مکمل نیز روزانه 200 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن مکمل مصرف کردند. حیوانات در انتهای دوره با تزریق کتامین زایلازین بیهوش شدند، عضلة نعلی آنها خارج و پس از انتقال به تانک نیتروژن جهت انجام آزمایش وسترن بلات در دمای 80- درجة سانتیگراد نگهداری شد. دادههای پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی بررسی شد. نتایج: تمرین تناوبی شدید بههمراه مصرف مکمل Q10بر مقادیرNrf2 عضلة نعلی موشهای سالمند تغییر معناداری بین گروهها ایجاد نکرد (05/0P>). ولی تمرین تناوبی شدید با و بدون مصرف مکمل کوآنزیم Q10 و همچنین مصرف مکمل کوآنزیم Q10 بهتنهایی مقادیر NQO1 عضلة نعلی موشهای صحرایی سالمند را بهطور معناداری درگروهای تمرینی کمتر کرد (001/0P<).نتیجهگیری: با توجه به عدم تأثیر تمرین تناوبی شدید بر مسیر Nrf2 و کاهش NQO1 در رتهای سالمند، بهمنظور مشخص شدن سازوکار تأثیرگذاری تمرین تناوبی شدید بر مسیرهای ضداکسایشی باید شرایط برنامة تمرینی مانند مدت، شدت، تکرار و نوبتهای تمرین را مدنظر قرار داد؛ همچنین توصیه میشود سایر مقادیر استاندارد مصرف مکمل کوآنزیم Q10 بررسی شود.
علمی - پژوهشی
فیزیولوژی ورزشی (عمومی)
علی نصرتی هشی؛ لطفعلی بلبلی؛ سجاد انوشیروانی
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت ورزشی مقاومتی با روشهای نوین تمرینی مانند محدودیت جریان خون که با شدت کمتری نسبت به روش سنتی انجام میشود، میتواند پاسخهای فیزیولوژیکی متفاوتی را در پی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر یک نوبت فعالیت مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بر سطح کورتیزول، تستوسترون و نسبت تستوسترون به کورتیزول ...
بیشتر
زمینه و هدف: فعالیت ورزشی مقاومتی با روشهای نوین تمرینی مانند محدودیت جریان خون که با شدت کمتری نسبت به روش سنتی انجام میشود، میتواند پاسخهای فیزیولوژیکی متفاوتی را در پی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر یک نوبت فعالیت مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بر سطح کورتیزول، تستوسترون و نسبت تستوسترون به کورتیزول در مردان جودوکار بود.مواد و روشها: 30 مرد جودوکار به به دو گروه تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 6 هفته و هر هفته 3 جلسه در هفته تمرین قدرتی جلو بازو با هالتر بود. تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون شامل اجرای حرکت جلوبازو با شدت 30 % یک تکرار بیشینه (1-RM) همراه با فشار کاف (دور ناحیه نزدیک به تنه بازو) حدود 120 تا 160 میلیمتر جیوه در نظر گرفته شد که فشار کاف ایجاد محدودیت برای جریان خون هر فرد به فشار سیستولی او بستگی داشت. برای گروه تمرین مقاومتی سنتی (بدون انسداد عروق) تمرین با شدت 75 % یک تکرار بیشینه انجام شد. برای سنجش تستوسترون و کورتیزول، اولین نمونه خون (5 میلیلیتر) پیش از تمرین از ورید پیش آرنجی دست راست گرفته شد. دومین خونگیری 48 ساعت پس از 6 هفته اول، سومین خونگیری 24 ساعت پیش از شروع فعالیت 6 هفته دوم و چهارمین خونگیری پس از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرینی (پس از 12 هفته) انجام گرفت.نتایج: نتایج آزمون بین گروهی نشان داد کورتیزول (018/0=P)، تستوسترون (001/0>P) و نسبت تستوسترون به کورتیزول (001/0=P) در دو گروه تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون و مقاومتی اختلاف معناداری داشت. نتایج آزمون درون گروهی نشان داد کورتیزول (001/0>P؛ 76/1=d)، تستوسترون (001/0>P؛ 03/4=d) و نسبت تستوسترون به کورتیزول (001/0>P؛ 53/1=d) در گروه تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون در مرحله پسآزمون در مقایسه با پیشآزمون به ترتیب 48/38، 11/121 و 57/53 درصد افزایش معناداری داشت. همچنین کورتیزول (001/0>P؛ 27/1=d)، تستوسترون (001/0>P؛ 05/2=d) و نسبت تستوسترون به کورتیزول (010/0=P؛ 63/0=d) گروه تمرین مقاومتی در مرحله پسآزمون در مقایسه با پیشآزمون به ترتیب 35/25، 29/60 و 66/21 درصد افزایش معناداری داشت.نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش میتوان نتیجه گرفت که یک نوبت تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون توانسته منجر به افزایش تستوسترون، کورتیزول و نسبت تستوسترون به کورتیزول شود. همچنین با توجه به اندازه اثر و درصد اختلاف میتوان گفت اثر گذاری تمرین مقاومتی به همراه محدودیت جریان خون در مقایسه با تمرین مقاومتی سنتی بیشتر بوده است.
مقاله پژوهشی
فیزیولوژی ورزشی (عمومی)
نگار جمیلی؛ سید علیرضا حسینی کاخک؛ رویا عسکری؛ بهرام صادقی
چکیده
چکیده زمینه و هدف: تاثیر تمرینات پلایومتریک بر آمادگی جسمانی بخوبی مشخص شده است. همچنین اثر تمرینات ورزشی همراه با محدودیت جریان خون نیز مورد مطالعه قرار گرفته است. اما در مورد اثر تمرینات پلایومتریک در آب همراه با محدودیت جریان خون پژوهشی انجام نگرفته است. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات پلایومتریک در آب با و بدون محدودیت ...
بیشتر
چکیده زمینه و هدف: تاثیر تمرینات پلایومتریک بر آمادگی جسمانی بخوبی مشخص شده است. همچنین اثر تمرینات ورزشی همراه با محدودیت جریان خون نیز مورد مطالعه قرار گرفته است. اما در مورد اثر تمرینات پلایومتریک در آب همراه با محدودیت جریان خون پژوهشی انجام نگرفته است. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات پلایومتریک در آب با و بدون محدودیت جریان خون بر آمادگی جسمانی دختران جوان فعال بود.مواد و روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. آزمودنیها 30 دختر جوان 18 تا 30 سال فعال بودند که به طور تصادفی به سه گروه: تمرین پلایومتریک در آب با محدودیت جریان خون (10 نفر)، تمرین پلایومتریک در آب بدون محدودیت جریان خون (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. برای تعیین حجم نمونه نیز از نرمافزار Gpower نســخه3.1.9.2 استفاده شد، بدین صورت که برای آزمون آنوا با اندازه گیری تکراری، اندازه اثر 38/0 و توان آزمون 85/0 درسطح خطای 05/0، 30 نفر تعیین گردید. جهت سنجش میزان فعالیت بدنی نمونهها از پرسشنامه فعالیت بدنی بک که دارای 16 آیتم پنج گزینهای است، استفاده شد.یک هفته قبل از شروع برنامه تمرینی، دو جلسه آشنایی با مداخلههای تحقیق ( شامل تمرینات پلایومتریک با BFR و بدون BFR و آزمونها) برای آزمودنیها برگزار گردید. پروتکل تمرینات پلایومتریک شامل شش هفته و در هر هفته سه جلسه به مدت 60 دقیقه (دارای دو تا پنج ست و استراحت یک تا دو دقیقه ای) بود. تمرینات (تعداد ست و تکرار) در گروه با محدودیت جریان خون با شدت 20 تا 40 درصد 1RM انجام گرفت. محدودیت جریان خون از طریق بستن باند الاستیکی به بخش فوقانی ران اعمال گردید. آزمونهای آمادگی جسمانی قبل و بعد از برنامه تمرینی گرفته شد. دادهها با استفاده از روش آماری آنوا با اندازهگیری مکرر و به کمک نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. ضابطه تصمیمگیری آماری برای آزمونآماری به منظور رد یا تایید فرضیهها 05/0P≤ در نظر گرفته شد.یافتهها: بهبود معنیداری در درصد چربی (04/4F= ، 02/0P=)، توان بیهوازی (02/3F= ، 05/0P=)، توان انفجاری پا (60/3F= ، 04/0p=)، سرعت (60/6F= ، 05/0p=) و قدرت بیشینه (95/11F= ، 001/0p=) در گروه تمرین پلایومتریک در آب با محدودیت جریان خون دیده شد (p≤0.05). در سایر متغیرهای آمادگی جسمانی شامل وزن، شاخص توده بدن، چابکی و توان بالاتنه تفاوت معنی داری بین گروهها وجود نداشت (P>0.05).نتیجهگیری: بر اساس نتایج این پژوهش تمرینات پلایومتریک در آب با محدودیت جریان خون میتواند در بهبود درصد چربی، توان بیهوازی، توان انفجاری پا، سرعت و قدرت بیشینه دختران جوان فعال موثر باشد.
مقاله پژوهشی
بیوشیمی و متابولیسم
مهری قلی پور؛ نجمه رضائیان؛ محمد کریمی؛ صادق چراغ بیرجندی
چکیده
زمینه و هدف: اسیدهای صفراوی به عنوان پیامرسانهای متابولیکی کلیدی در جریان بازسازی کبد و محصول نهایی کاتابولیسم کلسترول شناخته میشوند که برای جذب مواد مغذی در روده مهم هستند. مطالعات اخیر اسیدهای صفراوی را به عنوان مولکول های پیامرسان با کارکردهای متنوع توصیف می کنند که دارای گیرنده های گسترده ای در بدن می باشند. به واسطه این ...
بیشتر
زمینه و هدف: اسیدهای صفراوی به عنوان پیامرسانهای متابولیکی کلیدی در جریان بازسازی کبد و محصول نهایی کاتابولیسم کلسترول شناخته میشوند که برای جذب مواد مغذی در روده مهم هستند. مطالعات اخیر اسیدهای صفراوی را به عنوان مولکول های پیامرسان با کارکردهای متنوع توصیف می کنند که دارای گیرنده های گسترده ای در بدن می باشند. به واسطه این گیرنده ها، اسیدهای صفراوی می توانند میزان سنتز خود، لیپید، گلوکز و سوخت و ساز انرژی را تعدیل نمایند. مسیر پیامرسانی FXR-FGFR4-KLB و نقش آن در تنظیم بیوسنتز اسیدهای صفراوی یکی از موضوعات جدید در سوخت و ساز کلسترول به ویژه در بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) است. این تحقیق با هدف مطالعه اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی بر اسید صفراوی (BA) کبدی، پروتئین بتا کلوتو (KLB) و بیان نسبی گیرنده ایکس فارنزوئید (FXR)، عامل رشد فیبروبلاست 15 (FGF15) و گیرنده 4 عامل رشد فیبروبلاست (FGFR4) در موش های نر مبتلا به NAFLD انجام گردید. مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی تعداد 16 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با سن شش هفته و وزن تقریبی 120-160 گرم، به منظور القای شرایط NAFLD، در یک دوره شش هفته ای رژیم غذایی پرچرب قرار گرفتند و در ادامه به طور تصادفی در دو گروه مساوی (8 سر در هر گروه) شامل گروه های؛ کنترل (C) و تمرین مقاومتی (R) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی گروه R شامل بالارفتن از نردبان یک متر با شبکه 2 سانتی متری و شیب 85 درجه همراه با بستن سیلندرهای حاوی وزنه به دم موش ها، با 50 تا 75 درصد وزن بدن و در یک دوره هشت هفته ای با تواتر پنج روز در هفته بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، آزمودنی ها قربانی شده و نمونه گیری بافت کبد برای ارزیابی متغیرهای تحقیق انجام گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t مستقل در سطح معناداری 05/0≥p انجام شد. نتایج: به دنبال هشت هفته تمرینات مقاومتی، مقادیر کبدی BA در گروه R نسبت به گروه C به طور معنادار کاهش یافت (0001/0=p). همچنین مقادیر پروتئین KLB (0001/0=p) و بیان نسبی FXR (0001/0=p)، FGF15 (0001/0=p)، FGFR4 (0001/0=p) در گروه R نسبت به گروه C به طور معنادار بیشتر بود. نتیجه گیری: کبد چرب غیرالکلی با کاهش بیان ژن هایی از قبیل FXR، FGF15 و FGFR4 و نیز کاهش پروتئین کلوتو همراه است که نتیجه آن اختلال در وضعیت کلسترول و به دنبال آن آسیب های سلولی در کبد است. مداخله فعالیت ورزشی می تواند مسیر پیامرسانی FXR-FGFR4-KLB و نقش آن در تنظیم بیوسنتز اسیدهای صفراوی را تحت تأثیر مثبت قرار داده و به بهبود وضعیت سوخت و ساز کلسترول در بدن کمک نماید. به نظر می رسد تمرینات مقاومتی اثرات سودمندی در بهبود این مسیر پیامرسانی داشته باشند.
مقاله پژوهشی
علم تمرین
محسن اکبر پور؛ صفورا صباغیان راد؛ نرگس چمنی
چکیده
هدف: هدف اصلی پژوهش بررسی مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی سنتی و TRXبر برخی شاخصهای اکسایشی و ضد اکسایشی زنان مبتلا به دیابت نوع دو.مقدمه : دیابت نوع دو یک بیماری مزمن غیر واگیر با شیوع جهانی بالا است. این بیماری با عوامل خطرساز قابل تغییر مانند کم تحرکی و سوء تغذیه همراه است و با بیماریهای قلبی عروقی و سرطان ، دو عامل اصلی مرگ و ...
بیشتر
هدف: هدف اصلی پژوهش بررسی مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی سنتی و TRXبر برخی شاخصهای اکسایشی و ضد اکسایشی زنان مبتلا به دیابت نوع دو.مقدمه : دیابت نوع دو یک بیماری مزمن غیر واگیر با شیوع جهانی بالا است. این بیماری با عوامل خطرساز قابل تغییر مانند کم تحرکی و سوء تغذیه همراه است و با بیماریهای قلبی عروقی و سرطان ، دو عامل اصلی مرگ و میر در جهان ارتباط قوی دارد. در سالهای اخیر ، رابطه ای بین نشانگرهای زیستی استرس اکسیداتیو و دیابت نوع دو پیدا شده است.روش شناسی پژوهش :نمونه آماری پژوهش ۳۰ زن مبتلا به دیابت نوع۲ با رده سنی ۵۵-۴۰ سال تشکیل دادند که به صورت هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی در سه گروه، تمرین مقاومتی (۱۰نفر)، گروه TRX(۱۰نفر)،گروه کنترل (۱۰نفر) قرار گرفتند. برنامه های تمرینی شامل ۸ هفته و هر هفته جلسه تمرین مقاومتی با شدت ۶۵ درصد حداکثر بیشینه تکرار انجام شد و در پایان هفته هشتم به ۸۰ درصد تکرار بیشینه رسید.در این مدت گروه کنترل هیچ گونه فعالیت ورزشی نداشتند. از آزمونT همبسته برای بررسی تفاوت های دورن گروهی و از تحلیل کواریانس با استفاده از آزمون تعقیبی بونفرونی برای بررسی تفاوتهای بین گروهی استفاده شد. نمونه آماری پژوهش ۳۰ زن مبتلا به دیابت نوع۲ با رده سنی ۵۵-۴۰ سال تشکیل دادند که به صورت هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی در سه گروه، تمرین مقاومتی (۱۰نفر)، گروه TRX(۱۰نفر)،گروه کنترل (۱۰نفر) قرار گرفتند. برنامه های تمرینی شامل ۸ هفته و هر هفته جلسه تمرین مقاومتی با شدت ۶۵ درصد حداکثر بیشینه تکرار انجام شد و در پایان هفته هشتم به ۸۰ درصد تکرار بیشینه رسید.در این مدت گروه کنترل هیچ گونه فعالیت ورزشی نداشتند. از آزمونT همبسته برای بررسی تفاوت های دورن گروهی و از تحلیل کواریانس با استفاده از آزمون تعقیبی بونفرونی برای بررسی تفاوتهای بین گروهی استفاده شد.یافتهها: پس از هشت هفته تمرینات مقاومتی سنتی وTRX افزایش معناداری در سطوح SOD و GPX در دوگروه تجربی مشاهده شد(۰۵/۰ >p ). با این حال در گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد، همچنین میزان MDA پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون در هر دو گروه تمرینی مقاومتی سنتی وTRX کاهش معناداری نشان داد. نتایج تحلیل بین گروهی نشان داد که بین دو گروه تمرین مقاومتی و TRX بر شاخص های SOD, GPXوMDA تفاوت معنی داری وجود ندارد)۰۵/۰(P>، درحالی این دو گروه تجربی با گروه کنترل در مرحله پس آزمون معنی دار بود.نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده میتوان بیان داشت که؛ هر دو روش تمرینی میتوانند تاثیرات پیشگیرانهای در شاخصهای اکسایشی (SOD و GPX)و ضد اکسایشی(MDA) زنان مبتلا به دیابت نوع دو داشته باشد.
علمی - پژوهشی
بیوشیمی و متابولیسم
جواد وکیلی؛ وحید ساری صرّاف؛ سارا فرج پور خزاعی
چکیده
مقدمه و هدف: ارتباط نزدیکی بین اختلالات عملکرد میتوکندری کبد و توسعه چاقی و مقاومت به انسولین وجود دارد. همانطور که در بیماری دیابت نوع دو مشاهده شده است، در شرایط مقاومت به انسولین، کاهش حساسیت انسولین سلولهای کبدی، عضله اسکلتی و سلولهای چربی مشاهده میشود. در طول دهههای اخیر فعالیت ورزشی به عنوان یک ابزار کمکی کلیدی در کنترل ...
بیشتر
مقدمه و هدف: ارتباط نزدیکی بین اختلالات عملکرد میتوکندری کبد و توسعه چاقی و مقاومت به انسولین وجود دارد. همانطور که در بیماری دیابت نوع دو مشاهده شده است، در شرایط مقاومت به انسولین، کاهش حساسیت انسولین سلولهای کبدی، عضله اسکلتی و سلولهای چربی مشاهده میشود. در طول دهههای اخیر فعالیت ورزشی به عنوان یک ابزار کمکی کلیدی در کنترل بسیاری از بیماریها از جمله دیابت نوع دو درآمده است و مطالعات نشان دادهاند که پروتکلهای تمرینی گوناگون در کاهش شیوع و بهبود برخی از عملکردهای متابولیکی کبد مؤثر است. هدف این مطالعه بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر شاخصهای Parkin و Pink1 در بافت کبد رتهای دیابتی نوع دو میباشد.مواد و روش: در یک طرح تجربی، 30 سر رت صحرایی نر ویستار سه ماهه با دامنه وزنی (300-225 گرم) به طور تصادفی در یکی از سه گروه 10 سری شامل: کنترل سالم (C: تزریق درون صفاقی سرم سالین)، کنترل دیابتی (D: دیابتی شده با رژیم غذایی پرچرب همراه با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین) و دیابتی تمرین کرده (D+T: دیابتی شده به همراه تمرین) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل دویدن با شدت 90-85% سرعت بیشینه در 6 الی 12 وهلۀ دو دقیقهای؛ 5 روز در هفته به مدت هشت هفته بود. تمامی رتها، 48 ساعت پس از آخرین جلسۀ تمرینی و پس از 12 تا 14 ساعت ناشتایی، به روش بدون درد توسط متخصص کارآزموده بیهوش و جراحی شدند. برای تعیین تغییرات در نیمرخ بیان پروتئینهای Parkin و Pink1 در بافت کبد رتها از روش وسترن بلات استفاده شد. از تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی بونفرونی برای تحلیل دادهها در سطح معنیداری کمتر از پنج صدم استفاده گردید.یافتهها: القاء دیابت (D) موجب افزایش 51 و 63 درصدی به ترتیب در پروتئینهای Parkin و Pink1 میگردد، اگرچه از نظر آماری معنیدار نیست (05/0≤p). همچنین با وجود اینکه، مداخلۀ تمرینی باعث کاهش 45 و 38 درصدی در Parkin و Pink1 در گروه دیابتی تمرین کرده (D+T) در مقایسه با گروه دیابتی (D) شد، ولی معنیدار نبود. (05/0≤P).نتیجهگیری: با توجه به نتایج میتوان اظهار داشت که، هشت هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) برای مشاهده کاهش معنیدار میتوفاژی در بافت کبد موشهای دیابتی ناکافی است. در عین حال با توجه به اندک تغییرات مشاهده شده HIIT احتمالاَ یک راهکار پیشگیرانه در مقابل افزایش بیرویه میتوفاژی ناشی از ابتلاء به بیماری دیابت نوع دو دارد. با این-حال، اظهار نظر قطعی در رابطه با این شاخصها و نحوۀ تأثیرپذیری آنها از شرایط مختلف منوط به انجام تحقیقات بیشتری میباشد.
علمی - پژوهشی
علم تمرین
الهه شاداب نیک؛ فرزاد ناظم؛ مجید جلیلی
چکیده
زمینه و هدف: اندازه گیری دقیق آمادگی قلبی-تنفسی (VO2max) از اهمیت بالایی در علوم ورزشی برخوردار است. اندازهگیری مستقیم VO2max با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی به دلیل هزینه زیاد، زمان بر بودن، نیاز به کارشناس و احتمال بروز برخی مخاطرات قلبی-تنفسی حین اجرای آزمون ورزشی فزاینده نمی تواند چندان عملیاتی و فراگیر باشد. برآورد ...
بیشتر
زمینه و هدف: اندازه گیری دقیق آمادگی قلبی-تنفسی (VO2max) از اهمیت بالایی در علوم ورزشی برخوردار است. اندازهگیری مستقیم VO2max با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی به دلیل هزینه زیاد، زمان بر بودن، نیاز به کارشناس و احتمال بروز برخی مخاطرات قلبی-تنفسی حین اجرای آزمون ورزشی فزاینده نمی تواند چندان عملیاتی و فراگیر باشد. برآورد VO2max با استفاده از معادلات مبتنی بر شاخص ضربان قلب (HRindex) یکی از روشهای پرکاربرد در میادین ورزشی است که می تواند VO2max افرد را بدون نیاز به تحلیل گازهای تنفسی براورد نمایند. با این حال، این امر مستلزم آن است که ضربان قلب استراحت و بیشینه به طور دقیق و با کمترین خطا اندازه گیری شوند. هدف از پژوهش حاضر سنجش روایی معادلاتVO2max مبتنی بر شاخص ضربان قلب در پسران نوجوان می باشد.مواد و روشها: در تحقیق مقطعی حاضر 157 پسر سالم نوجوان با میانگین سنی 35/1±92/14 سال، شاخص توده بدن 5/4±39/21 کیلوگرم/متر مربع و VO2max معادل 67/6±80/41 میلی لیتر/کیلوگرم/ دقیقه از مدارس متوسطه اول و دوم در سطح شهر همدان داوطلبانه شرکت کردند. ابتدا ضربان قلب استراحت و متغیرهای ترکیب بدن آزمودنی ها به روش استاندارد اندازه گیری شد. ضربان قلب بیشینه و VO2max آزمودنی ها (روش معیار) در آزمون ورزشی فزاینده بروس تعدیل شده بر روی تردمیل مجهز به دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی اندازه گیری شد. همچنین، VO2max آزمودنی ها با استفاده از معادلات منتخب شاخص ضربان قلب، براورد گردید. جهت ارزیابی روایی معادلات شاخص ضربان قلب در براورد VO2max، از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t همبسته و توافق بلاند - آلتمن استفاده شد.نتایج: همبستگی معنی داری بین VO2max اندازه گیری شده به روش معیار و روش معادلات شاخص ضربان قلب مشاهده شد (05/0 >p، 328/0 = R). با این حال، اختلاف معنی داری (01/0>p) بین VO2max روش معیار و معادلات شاخص ضربان قلب (میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه 45/5- 34/3 = میانگین اختلاف) مشاهده شد. به طوری که هر دو معادله براوردی منجر به کم تخمینی VO2max به ترتیب به میزان 93/17±36/11 درصد و 39/16±84/5 درصد در پسران نوجوان منجر شد. همچنین، نتایج نمودار بلاند - آلتمن حاکی از توافق ضعیف معادلات رگرسیونی غیر بومی با روش معیار بود.نتیجهگیری: معادلات مبتنی بر شاخص ضربان قلب منتخب جهت براورد VO2max پسران نوجوان سالم از اعتبار کافی برخوردار نیست. به طوری که هر دو معادله به طوری معناداری به کم تخمینی VO2max منجر شد. بنابراین، طراحی معادلات شاخص ضربان قلب ویژه نوجوانان جهت براورد VO2max توصیه می شود.
مقاله مروری
قلب و عروق و گردش خون
محمدجواد پوروقار؛ سعید رضا نوری مفرد؛ موسی خلفی
چکیده
زمینه و هدف: فاکتور رشد اندوتلیال عروق (VEGF) مهمترین شاخص آنژیوژنز میباشد که ممکن است در پاسخ به فعالیت ورزشی افزایش پیدا کند. با این وجود، آثار حاد فعالیت ورزشی بر این شاخص متناقض گزارش شده است. از اینرو، هدف مطالعه فراتحلیل حاضر بررسی اثر حاد فعالیت ورزشی بر VEGF گردش خون در بزرگسالان میباشد. مواد و روشها: بهمنظور استخراج مقالات ...
بیشتر
زمینه و هدف: فاکتور رشد اندوتلیال عروق (VEGF) مهمترین شاخص آنژیوژنز میباشد که ممکن است در پاسخ به فعالیت ورزشی افزایش پیدا کند. با این وجود، آثار حاد فعالیت ورزشی بر این شاخص متناقض گزارش شده است. از اینرو، هدف مطالعه فراتحلیل حاضر بررسی اثر حاد فعالیت ورزشی بر VEGF گردش خون در بزرگسالان میباشد. مواد و روشها: بهمنظور استخراج مقالات اصیل، جستجوی جامع در پایگاههای اطلاعات ای اطلاعاتی PubMed ,Scopus ,Web of Science، مرکز جهاد دانشگاهی، مگیران و Google Scholar تا تاریخ 10 اسفند 1401 برای مطالعات فعالیت ورزشی حاد بر سطوح گردش خونی VEGF انجام شد. معیارهای ورود به فراتحلیل شامل مطالعات چاپ شده در مجلات فارسی زبان و انگلیسی زبان، مطالعات با آزمودنیهای انسان با میانگین سنی بیشتر از 18 سال، مطالعات بررسیکنندۀ اثر حاد فعالیت ورزشی و مطالعات با اندازهگیری مقادیر سرمی یا پلاسمایی VEGF بودند. برای تعیین اندازه اثر مقادیر تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD) و فاصله اطمینان 95 درصد (CIs) با استفاده از نرمافزار CMA2 محاسبه شد. سطح ناهمگونی با استفاده از آزمون I2 و سوگیری انتشار نیز با آزمون Egger بررسی شد. همچنین، تحلیل زیر گروهی برای وضعیت سلامتی (دارای بیماری مزمن و سالم) و نوع فعالیت ورزشی (هوازی، مقاومتی و تناوبی با شدت بالا) انجام شد. نتایج: درمجموع، 27 مقاله (49 مداخله ورزشی) شامل 704 نفر آزمودنی وارد فراتحلیل حاضر شدند. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که فعالیت ورزشی حاد منجر به تغییرات معنیدار در VEGF بلافاصله بعد از فعالیت ورزشی نسبت به پیش از فعالیت ورزشی نمیشود [14/0p= ،(40/0 الی 05/0CI: -) 17/0]. نتایج تحلیل زیر گروهی بر اساس وضعیت سلامت آزمودنی نشان داد که فعالیت ورزشی اثر معنیداری بر VEGF در افراد سالم نداشت [40/0p=،10/0SMD: ]، درحالیکه تمایل به افزایش VEGF در بیماران شد [05/0p=،30/0SMD: ]. نتایج تحلیل زیر گروهی بر اساس نوع فعالیت ورزشی نیز نشان داد که فعالیت ورزشی مقاومتی [008/0p=، 58/0SMD: ] منجر به افزایش معنیدار و فعالیت ورزشی تناوبی با شدت بالا [06/0p=، 29/0SMD: ] منجر به افزایش غیر معنیداری VEGF میشود، درحالیکه اثر فعالیت ورزشی هوازی [95/0p= ، 009/0SMD: ] معنیدار نبود.نتیجهگیری: بهطورکلی یافتههای فراتحلیل حاضر نشان میدهد که نوع فعالیت ورزشی نقش مؤثری در پاسخ VEGF به فعالیت ورزشی حاد ایفا میکند. فعالیت ورزشی مقاومتی و تناوبی با شدت بالا ممکن است منجر به افزایش VEGF گردش خون بلافاصله بعد از فعالیت ورزشی شوند، درحالیکه فعالیت هوازی اثرات قابلتوجهی ندارد. همچنین، فعالیت ورزشی ممکن است VEGF را در افراد با بیماریهای متابولیکی-قلبی افزایش دهد درحالیکه در افراد بدون بیماری مزمن مؤثر نباشد.
علمی - پژوهشی
قلب و عروق و گردش خون
مریم نظری؛ وازگن میناسیان؛ سیلوا هوسپیان
چکیده
زمینه و هدف: چاقی و بهویژه چاقی نواحی مرکزی بدن با عوامل خطرزا در بیماریهای قلبی عروقی همچون فشارخون و هایپرلیپیدمی در ارتباط است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه فشارخون با سطوح سرمی سالوسین بتا، پروتئین شبه آنژیوپویتین نوع3 ، نیمرخ لیپیدی و شاخصهای آنتروپومتریک به دنبال هشت هفته تمرینات تناوبی با شدتهای متفاوت در زنان دارای ...
بیشتر
زمینه و هدف: چاقی و بهویژه چاقی نواحی مرکزی بدن با عوامل خطرزا در بیماریهای قلبی عروقی همچون فشارخون و هایپرلیپیدمی در ارتباط است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه فشارخون با سطوح سرمی سالوسین بتا، پروتئین شبه آنژیوپویتین نوع3 ، نیمرخ لیپیدی و شاخصهای آنتروپومتریک به دنبال هشت هفته تمرینات تناوبی با شدتهای متفاوت در زنان دارای اضافهوزن و چاق بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تعداد 30 زن غیرفعال در3 گروه10 نفری به شکل هدفمند تقسیم شدند: گروه کنترل(میانگین سنی 7/28 سال kg/m2, 29/3± 42/30=شاخص توده بدنی)؛ گروه تمرین تناوبی با شدت متوسط (میانگین سنی 2/30 سال kg/m2, 75/3±19/31=شاخص توده بدنی) و گروه تمرین تناوبی با شدت زیاد (میانگین سنی 9/28 سال kg/m2, 83/3 ±17/30=شاخص توده بدنی). آزمودنیهای گروههای تمرینی، به مدت 8 هفته در تمرینات تناوبی رکاب زدن با شدتهای مختلف شرکت داشتند . نمونههای خونی 48 ساعت قبل از اولین جلسه تمرینی برای اندازهگیری مقادیر اولیه و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین بهمنظور اندازهگیری تغییرات انجام و با روش الایزا مقادیر سرمی سالوسین بتا و پروتئین شبه آنژیوپویتین نوع3 تعیین شد. آزمونهای تحلیل واریانس عاملی و ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی داده مورد استفاده قرار گرفت.
نتایج: یافتههای مربوط به همبستگی بین متغیرها نشاندهنده وجود رابطه مثبت و معناداری میان فشارخون و پروتئین شبه آنژیوپویتین نوع3 ، دور کمر ، نسبت دور کمر به دور باسن ، سالوسین بتا و رابطه معکوس و معناداری میان فشارخون و لیپوپروتئینهای با چگالی بالا بود. پس از هشت هفته تمرین تناوبی، نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس عاملی حاکی از کاهش معنادار سطوح پروتئین شبه آنژیوپویتین نوع3، سالوسین بتا، تری گلیسیرید، وزن، دور کمر، نسبت دور کمر به قد، شاخص توده بدنی ، فشارخون سیستولی و افزایش معنادار سطوح لیپوپروتئینهای پر چگال در گروههای تمرینی است، اما در سطوح سرمی لیپوپروتئینهای کم چگال و مقادیر مربوط به فشارخون دیاستولی و نسبت دور کمر به دور باسن تغییر معناداری متعاقب مداخلات تمرینی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: در افراد چاق و دارای اضافهوزن از شاخصهای آنتروپومتری و همچنین سطوح سرمی سالوسین بتا، پروتئین شبه آنژیوپویتین نوع3 و برخی از لیپوپروتئینها میتوان بهعنوان یک پارامتر مهم برای ارزیابی خطر بیماریهای قلب عروقی مانند فشارخون بالا استفاده کرد. بااینحال این احتمال وجود دارد که شاخصهایی همچون نسبت دور کمر به دور باسن و دور کمر نسبت به شاخص توده بدنی و وزن بدن برای پیشبینی خطر ابتلا به فشارخون بالا بهتر عمل مینمایند. انجام تمرینات تناوبی که از شدت کافی برخوردار باشند، با بهبود ترکیب بدنی و کاهش برخی پروتئینهای سرمی مرتبط با فشارخون میتواند در ارتقاء سطح سلامت افراد مؤثر باشد.
علمی - پژوهشی
بیوشیمی و متابولیسم
آیلین جعفرزاده؛ نجمه رضائیان
چکیده
زمینه و هدف: RNA گیرنده استروئیدی (SRA) از جمله RNAهای طویل کدگذاری نشده است که در هموستاز گلوکز و مقاومت به انسولین نقشی دو گانه دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر شش هفته تمرینات تناوبی شدید بر سطوح RNA گیرنده استروئیدی بافت چربی و شاخص مقاومت به انسولین در رتهای دیابتی شده با رژیم غذایی پرچرب و تزریق استرپتوزوتوسین بود.
مواد و روشها: ...
بیشتر
زمینه و هدف: RNA گیرنده استروئیدی (SRA) از جمله RNAهای طویل کدگذاری نشده است که در هموستاز گلوکز و مقاومت به انسولین نقشی دو گانه دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر شش هفته تمرینات تناوبی شدید بر سطوح RNA گیرنده استروئیدی بافت چربی و شاخص مقاومت به انسولین در رتهای دیابتی شده با رژیم غذایی پرچرب و تزریق استرپتوزوتوسین بود.
مواد و روشها: 20 سر رت نر نژاد ویستار (10-12 هفته و با وزن 300-200 گرم) انتخاب شدند و دیابت نوع دو به دنبال شش هفته رژیم غذایی پرچرب و سپس تزریق استرپتوزوتوسین القا گردید. آنگاه، رتهای چاق دیابتی شده به شیوه تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. رتهای دیابتی در گروه تجربی در شش هفته تمرینات تناوبی شدید دویدن روی تردمیل با تکرارهای 40 ثانیهای در سرعت 35-25 متر بر دقیقه با 2 دقیقه استراحت فعال بین هر تکرار شامل دویدن در سرعت 10 متر در دقیقه)، 30 دقیقه در هر جلسه و پنج جلسه در هفته شرکت کردند. همه رتها 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی تشریح شده و سطوح SRA یافت چربی، سطوح سرمی انسولین و گلوکز ناشتای خون با استفاده از روش آزمایشگاهی مناسب مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تی مستقل و زوجی و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری کمتر از 05/0 انجام شد.
نتایج: اجرای شش هفته تمرینات تناوبی شدید ضمن کاهش معنیدار RNA گیرنده استروئیدی بافت چربی (001/0=P)، با کاهش معنیدار در سطوح سرمی انسولین (000/0=P)، گلوکز ناشتای خون (000/0=P)، شاخص مقاومت به انسولین (000/0=P) و وزن بدن (028/0=P) در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل همراه بود. علاوه بر این، اجرای شش هفته تمرینات تناوبی شدید در گروه تجربی با کاهش معنیدار وزن بدن در پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون همراه بود (000/0=P). با این همه، بنابر نتایج آزمون همبستگی پیرسون ارتباطی معنیدار بین تغییرات سطوح RNA گیرنده استروئیدی بافت چربی پس از شش هفته تمرینات تناوبی شدید با تغییرات هیچکدام از شاخصهای مورد بررسی مشاهده نشد (05/0<P).
نتیجهگیری: چنین به نظر میرسد اجرای شش هفته تمرینات تناوبی شدید ضمن کاهش سطوح RNA گیرنده استروئیدی در بهبود ترکیب بدن و مقاومت به انسولین نقش دارد. از آنجا که مطالعات بر وجود ارتباط مستقیم بین بیان ژنی RNA گیرنده استروئیدی بافت چربی با شاخصهای تن سنجی و متابولیکی همچون شاخص توده بدنی، درصد چربی بدن، انسولین سرم و مقاومت به انسولین اذعان دارند، و الگوی بیان ژنی RNA گیرنده استروئیدی در بافت چربی عمدتاً با شاخصهای ایمنی همخوانی دارد که ذاتاً پیش برنده التهاب هستند؛ جهت درک بهتر سازوکار درگیر انجام مطالعات بیشتر ضروری به نظر میرسد.
مقاله پژوهشی
علم تمرین
رضا کمیجانی؛ مجید جلیلی؛ فرزاد ناظم
چکیده
زمینه و هدف: ضربان قلب بیشینه یک شاخص فیزیولوژیکی جهت کنترل شدت فعالیت بدنی در حوزه ورزش و توانبخشی ورزشی محسوب می شود. به دلیل مشکلات اجرایی اندازه گیری ضربان قلب بیشینه در آزمون های ورزشی فزاینده، این شاخص فیزیولوژیکی بوسیله معادلات رگرسیونی براورد می شود. اغلب منابع علمی از دو معادله فاکس (سن - 220) و تاناکا (سن7/0 -208) جهت براورد ضربان ...
بیشتر
زمینه و هدف: ضربان قلب بیشینه یک شاخص فیزیولوژیکی جهت کنترل شدت فعالیت بدنی در حوزه ورزش و توانبخشی ورزشی محسوب می شود. به دلیل مشکلات اجرایی اندازه گیری ضربان قلب بیشینه در آزمون های ورزشی فزاینده، این شاخص فیزیولوژیکی بوسیله معادلات رگرسیونی براورد می شود. اغلب منابع علمی از دو معادله فاکس (سن - 220) و تاناکا (سن7/0 -208) جهت براورد ضربان قلب بیشینه استفاده کرده اند که بر اساس داده های حاصل از جمعیت بزرگسال طراحی شده اند. بنابراین، ممکن است این دو معادله در جمعیت کودک و نوجوان از دقت بالایی برخوردار نباشد. هدف این پژوهش اعتیار سنجی معادلات فاکس و تاناکا در براورد ضربان قلب بیشینه پسران کودک و نوجوان می باشد.
مواد و روشها: در پژوهش حاضر ضربان قلب بیشینه در آزمون درمانده ساز بروس تعدیل شده بر روی تردمیل مجهز به دستگاه تحلیل گازهای تنفسی به روش مستقیم در 349 پسر سالم 8 تا 18 ساله سالم اندازه گیری شد. در ادامه ضربان قلب بیشینه با استفاده از معادلات فاکس و تاناکا براورد گردید. به منظور اعتبار سنجی معادلات فاکس و تاناکا در مجموع ازمودنی و نیز آزمودنی های کودک و نوجوان،ضربان ضربان قلب بیشینه اندازه گیری شده و براورد شده با همدیگر مقایسه شدند. برای این کار از همبستگی پیرسون، و تی همبسته و توافق بلاند آلتمن استفاده شد.
نتایج: با افزایش سن آزمودنی ها تغییر چشمگیری در ضربان قلب بیشینه پسران رخ نداد. به طوری که همبستگی منفی ضعیفی بین سن و ضربان قلب بیشینه مشاهده شد (05/0>P ، 198/0 - =P). همبستگی معناداری بین ضربان قلب بیشینه اندازه گیری شده در روش معیار با معادلات فاکس (198/0=R) و تاناکا (198/0=R) مشاهده شد (05/0>P). با این حال، تفاوت معناداری بین ضربان قلب بیشینه اندازه گیری شده با ضربان قلب بیشینه براورد شده فاکس (32/6±23/5= میانگین اختلاف، معادل 7/2 درصد میانگین ضربان قلب بیشینه) و تاناکا (17/6±07/3- = میانگین اختلاف، معادل 44/1- درصد میانگین ضربان قلب بیشینه) مشاهده شد (05/0>P). به طوری که معادلات فاکس و تاناکا به ترتیب منجر به بیش تخمینی و کم تخمینی ضربان قلب بیشینه شد. همچنین نمودار بلاند-آلتمن حاکی از توافق پایین معادله های ضربان قلب بیشینه فاکس و تاناکا در مقایسه با روش معیار بود. در ادامه، با تقسیم آزمودنی ها به دو رده سنی 8 تا 13 سال و 14 تا 18 سال تغییری در نتایج ایجاد نشد. به طوری که، همبستگی معناداری بین ضربان قلب بیشینه معادلات فاکس و تاناکا با روش معیار مشاهده نشد (094/0 – 028/0 =R) (05/0<p). همچنین، اختلاف معناداری بین ضربان قلب بیشینه معیار و معادلات فاکس و تاناکا مشاهده شد (ضربه در دقیقه 26/6 - 55/3 - = میانگین اختلاف) (05/0>P).
نتیجهگیری: به نظر می رسد که در پسران کودک و نوجوان معادلات ضربان قلب فاکس و تاناکا از اعتبار کافی برخوردار نیستند. با این حال در شرایطی که مجبور به براورد ضربان قلب بیشینه هستیم معادله تاناکا از خطای براورد کمتری برخوردار است. با توجه به نتایج این پژوهش، طراحی معادله بومی جهت براورد حداکثر ضربان قلب پسران کودک و نوجوان ایرانی سودمند خواهد بود.
علمی - پژوهشی
فیزیولوژی ورزشی (عمومی)
داور رضایی منش
چکیده
زمینه و هدف: آیریزین یک هورمون تحریک شده در اثر فعالیت ورزشی است که بر بافت چربی سفید و بافت چربی قهوه ای اثر گذار است. بر اساس مطالعات انجام شده فعالیت بدنی ضمن افزایش بیان پروتئین هایی مثل فولیستاتین با افزایش مصرف انرژی سبب کاهش وزن می گردد و از این طریق بر شاخص مقاومت بر انسولین تأثیر دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی پاسخ سطوح پلاسمایی ...
بیشتر
زمینه و هدف: آیریزین یک هورمون تحریک شده در اثر فعالیت ورزشی است که بر بافت چربی سفید و بافت چربی قهوه ای اثر گذار است. بر اساس مطالعات انجام شده فعالیت بدنی ضمن افزایش بیان پروتئین هایی مثل فولیستاتین با افزایش مصرف انرژی سبب کاهش وزن می گردد و از این طریق بر شاخص مقاومت بر انسولین تأثیر دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی پاسخ سطوح پلاسمایی آیریزین، فولیستاتین و شاخص مقاومت انسولینی به دو نوع تمرین تناوبی با شدت بالا در مردان دارای اضافه وزن بود.
مواد و روشها: 33 مرد دارای اضافه وزن (میانگین سنی 11/2±9/22 سال، وزن 1/6±45/82 کیلوگرم، شاخص تودۀ بدنی 22/1±7/26 کیلوگرم بر مترمربع) که توانایی شرکت منظم در فعالیت های بدنی را داشتند به صورت داوطلبانه در پژوهش حاضر شرکت کردند. آزمودنی ها به طور تصادفی ساده به سه گروه تمرین تناوبی شدید 30 ثانیه (HIIT-30)، تمرین تناوبی شدید 60 ثانیه (HIIT-60) و کنترل تقسیم شدند. پروتکل تمرینی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه اجرا شد. برنامه گروه HIIT-30 شامل 8 وهله 30 ثانیهای دویدن با شدت 80 تا 90 درصد ضربان قلب بیشینه با استراحت 2 دقیقهای در چهار هفته اول، 10 وهله در هفته پنجم و ششم و 12 وهله در هفته هفتم و هشتم بود. برنامۀ تمرین گروه HIIT-60 شامل 4 وهله 60 ثانیهای دویدن با شدت 80 تا 90 درصد ضربان بیشینه با استراحت 4 دقیقهای در چهار هفته اول بود. به منظور رعایت اصل اضافه بار در هفته پنجم و ششم یک وهله و در هفته هفتم و هشتم یک وهله دیگر اضافه شد. در مدت اجرای پژوهش، گروه کنترل برنامه ورزشی منظمی نداشتند. نمونه های خونی برای اندازهگیری آیریزین، فولیستاتین به روش الایزا و تعیین شاخص مقاومت به انسولین گرفته شدند. برای مقایسه میانگین پارامترها از تحلیل واریانس یک طرفه و t زوجی در سطح 05/0P≤ استفاده گردید.
نتایج: ارزیابی درون گروهی دادهها نشان داد که بین پیشآزمون و پسآزمون گروه تمرینات HIIT-30 و گروه تمرینات HIIT-60 در متغیرهای آیریزین و فولیستاتین، تفاوت معناداری وجود دارد (05/0P<). تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که تمرینات HIIT-30 و HIIT-60 منجر به افزایش معنادار در مقادیر آیریزین (05/0P<) و فولیستاتین (05/0P<) و کاهش معنادار شاخص مقاومت به انسولین (05/0P<) شد. مقایسه تغییرات بین گروهی نشان داد که بین گروه تمرینات HIIT-30 و گروه تمرینات HIIT-60 از نظر تأثیر بر متغیرهای تحقیق، تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که دو شیوه تمرین تناوبی شدید 30 و 60 ثانیه ای می تواند از طریق افزایش سطوح آیریزین و فولیستاتین ضمن کاهش اضافه وزن و درمان چاقی باعث بهبود شاخص مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن گردد.
علمی - پژوهشی
فیزیولوژی ورزشی (عمومی)
زهرا جلیلی؛ حمید معرفتی؛ اصغر کاظم زاده؛ امیر حسین حقیقی
چکیده
زمینه و هدف: کوید-19 بهعنوان یک بیماری عفونی با قدرت سرایت بسیار بالا در جامعه، که . مدیریت و کنترل عفونت ویروس کرونا همچنان یک چالش برای سیستم های بهداشتی جامعه محسوب می شود. عفونتهای شدید تنفسی با عوارض بسیار متنوع از جمله هایپوکسی، لنفوپنی، تنگی نفس وآسیب حاد قلبی از حمله تظاهرات این بیماری می باشد. خستگی، کاهش عملکرد ریوی، ...
بیشتر
زمینه و هدف: کوید-19 بهعنوان یک بیماری عفونی با قدرت سرایت بسیار بالا در جامعه، که . مدیریت و کنترل عفونت ویروس کرونا همچنان یک چالش برای سیستم های بهداشتی جامعه محسوب می شود. عفونتهای شدید تنفسی با عوارض بسیار متنوع از جمله هایپوکسی، لنفوپنی، تنگی نفس وآسیب حاد قلبی از حمله تظاهرات این بیماری می باشد. خستگی، کاهش عملکرد ریوی، مشکلات روانشناختی از جمله افسردگی استرس، کاهش کیفیت زندگی، اختلال حرکتی از مشکلات ماندگار پساحاد بهبودیافتگان ویروس کرونا می باشد. به دلیل جدید بودن ویروس کرونا شواهد منسجم زیادی مبنی بر تاثیرگذاری تمرینات توانبخشی بر بهبود وضعیت جسمانی، عملکرد ریوی و ذهنی بیماران پساکرونایی وجود ندارد. بنابراین پژهش حاضر با هدف ثاتیر یک دوره تمرینات توانبخشی ریوی بر عملکرد ریوی، اکسیژن شریانی، استرس، افسردگی و کیفیت زندگی بیماران پساکرونایی میباشد.
مواد و روشها: ر مطالعه حاضر تعداد 42 بیمار، (22 مرد و 20 زن) با شدتهای متوسط تا شدید عواقب بیماری کووید 19 در رده سنی 45-70 سال، به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. پروتکل گروه مداخله شامل گروه تمرین به مدت هشت هفته تمرینات هوازی، ذهنی و تنفسی (سه روز در هفته هر جلسه 80 دقیقه) تحت نظارت و مانیتورینگ اکسیژن شریانی EKG صورت گرفت. سنجش عملکرد ریوی(PFT)، شدت استرس از طریق پرسشنامه استاندارد استرس کرونا (CSS-18)، شدت افسردگی از طریق پرسشنامه افسردگی بک نسخه دوم و کیفیت زندگی از پرسشنامهSF-36 در ابتدای و انتهای تمرینات توانبخشی ریوی مورد سنجش قرار گرفت. جهت مقایسه دو گروه کنترل و تمرین از آزمون تی مستقل استفاده شد.
نتایج: حمایت اکسیژن بیماران در گروه توانبخشی بشکل قابل توجه و معنی داری کاهش یافته بود(p<0.001)، سطح اشباع اکسیژن خون شریانی SaO2(%) در گروه تمرینات توانبخشی ریوی نسبت به کنترل بشکل معنی داری هم در شرایط استراحت و هم حین تمرین و فعالیت بدنی بهبود یافته بود (p<0.001). همچنین شاخصهای عملکرد ریوی (p<0.001)، اکسیژن شریانی (p<0.001) و کیفیت زندگی (p<0.001) به طور قابل ملاحظهای بهبود یافت و میزان استرس (p<0.05) و افسردگی (p<0.01) کاهش معنیداری را در مقایسه با گروه کنترل نشان داد.
نتیجهگیری: با توجه به درگیری چند جانبه بیماری کرونا و عوارض متعدد آن و تاثیرات متنوع و جامع پروتکل بازتوانی ریوی، به نظر میرسد تمرینات توانبخشی ریوی بتواند در روند بهبودی عملکرد و اکسیژن رسانی سیستم ریوی، همچنین کاهش شدت استرس، افسردگی و کیفیت زندگی و بطور کلی بر توانایی عملکردی و روانشناختی بیماران پس از ابتلا به کرونا موثر و مفید باشد.