محمد فاضلزاده؛ ضیاء فلاح محمدی
دوره 9، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 1447-1454
چکیده
هدف: هدف از این تحقیق بررسی تغییرات سطوح سرمی فاکتور تغذیهای مشتق از مغز و فشار اکسایشی افراد فعال به دنبال تمرینات پلایومتریک بود. مواد و روشها: 14دانشجوی مرد فعال که از سلامت کامل جسمانی برخوردار بودند به طور تصادفی به دو گروه تمرین (سن 34/1±14/22 سال، قد 89/3 ± 14/ سانتیمتر172، وزن 77/8 ± 42/63 کیلوگرم و شاخص توده بدن77/2 ± 42/21 کیلوگرم/مترمربع) ...
بیشتر
هدف: هدف از این تحقیق بررسی تغییرات سطوح سرمی فاکتور تغذیهای مشتق از مغز و فشار اکسایشی افراد فعال به دنبال تمرینات پلایومتریک بود. مواد و روشها: 14دانشجوی مرد فعال که از سلامت کامل جسمانی برخوردار بودند به طور تصادفی به دو گروه تمرین (سن 34/1±14/22 سال، قد 89/3 ± 14/ سانتیمتر172، وزن 77/8 ± 42/63 کیلوگرم و شاخص توده بدن77/2 ± 42/21 کیلوگرم/مترمربع) و کنترل (سن 54/2 ± 85/23 سال، قد 11/7 ± 57/178سانتیمتر، وزن 53/4± 71/71 کیلوگرم و شاخص توده بدن90/1±60/22 کیلوگرم/مترمربع) تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تمرین به مدت 4 هفته تمرینات پلایومتریک را انجام دادند. سطوح BDNF سرمی، مالون دیآلدئید و سوپر اکسید دیسموتاز قبل و بعد از تمرینات اندازهگیری گردید. از تی همبسته برای بررسی تفاوت درون گروهها و از آزمون تی مستقل برای بررسی تفاوت بینگروهی استفاده شد و سطح معنی داری 05/0P< در نظر گرفته شد. یافتهها: سطوح سرمی BDNF گروه تمرین در مقایسه درون گروهی تغییر معناداری پیدا نکرد(05/0<P). در صورتیکه سطوح سرمی MDA و SOD افزایش معناداری یافت (به ترتیب 036/0= Pو 002/0=P). اجرای 4 هفته تمرین پلایومتریک تغییر معناداری در سطوح سرمیBDNF و MDA در مقایسه با گروه کنترل ایجاد نکرد(05/0<P)، اما در سطوح سرمی SOD افزایش معناداری مشاهده گردید (049/0 =P). نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاضر نشان دهنده عدم تغییر معنادار BDNF به دنبال تمرینات منظم پلایومتریک بود. با توجه به افزایش مقادیر درون گروهی شاخص پراکسیداسیون لیپید و از سوی دیگر عدم تغییر بین گروهی آن، نمیتوان به طور قاطع در باره نقش ضد اکسایشی احتمالی BDNF در مقابله با فشار ناشی از فعالیت بدنی نتیجهگیری کرد و این موضوع به مطالعات بیشتری نیاز دارد.
راضیه محمدی؛ ضیاء فلاح محمدی؛ خدیجه آقاجانی؛ ابواقاسم تقوی هلق
دوره 7، شماره 1 ، اردیبهشت 1393
چکیده
هدف پژوهش: تحقیقات پیشین نشان می دهند تمرین ورزشی می تواند تاثیر مثبتی بر روی سلامتی بیماران پارکینسونی اعمال کند. تتوجه به اینکه بیماری پارکینسون دومین بیماری شایع تحلیل نرونی است و افراد بسیاری را به خود مبتلا کرده است این پژوهش به بررسی این موضوع می پردازد که آیا دوازده هفته تمرین اختیاری بر سطوح GDNF ساقه مغز موش های در معرض تزریق ...
بیشتر
هدف پژوهش: تحقیقات پیشین نشان می دهند تمرین ورزشی می تواند تاثیر مثبتی بر روی سلامتی بیماران پارکینسونی اعمال کند. تتوجه به اینکه بیماری پارکینسون دومین بیماری شایع تحلیل نرونی است و افراد بسیاری را به خود مبتلا کرده است این پژوهش به بررسی این موضوع می پردازد که آیا دوازده هفته تمرین اختیاری بر سطوح GDNF ساقه مغز موش های در معرض تزریق درون بطنی6- هیدروکسی دوپامین که موجب ایجاد مدل پارکینسونی می شود تاثیر دارد؟. روش تحقیق: در این مطالعه 24 سر موش صحرایی نر به طور تصادفی به چهار گروه: کنترل سالم، کنترل پارکینسونی،تمرین سالم و گروهی که ابتدا تمرین داشتند و سپس پارکینسونی شد (تمرین_تیمار)، تقسیم شدند. گروههای تمرین به مدت 12 هفته در قفس مخصوص که مجهز به چرخ دوار بود قرار گرفتند. پس از 12 هفته،6 هیدروکسی دوپامین به داخل بطن راست مغز تزریق شد و نهایتا پنج روز بعد از تزریق داخل بطنی، بافت برداری انجام و سطح GDNF ساقه مغز با روش ELISA اندازه گیری شد. دادهها به روش آزمون آماری واریانس یکطرفه بین گروهها و آزمون تعقیبی توکی مورد مقایسه قرارگرفت. سطح معنی داری05/0 P≤ در نظر گرفته شد. نتایج: سطوح GDNF ساقه مغز گروه کنترل پارکینسون در مقایسه با گروه تمرین سالم کاهش معنی داری داشت (015/0P=). GDNF در گروه تمرین پارکینسون در مقایسه با کنترل پارکینسون افزایش معنی داری داشت (015/0P=). بین گروه تمرین سالم و گروه تمرین پارکینسون با کنترل سالم تفاوت معناداری وجود نداشت (بترتیب 87/0P= ،95/0P=) و نیز بین گروه کنترل و کنترل پارکینسون تفاوت معنادار بود (004/0P=). نتیجهگیری: :نتیجه این پژوهش نشان داد که پیش درمان با استفاده از تمرینات ورزشی اختیاری سبب افزایش سطح GDNF ساقه مغز شده و می تواند از آثار سمی 6-هیدروکسی دوپامین جلوگیری کند. در نتیجه، به نظر می رسد ورزش اختیاری نقش حفاظتی در برابر ضایعات القایی ناشی از تزریق سم عصبی 6-هیدروکسی دوپامین در ساقه مغز آزمودنی های پارکینسونی ایفا می کند.