محمدرضا رحمتی؛ محمدرضا کردی؛ علی اصغر رواسی
چکیده
هدف: حدود 5/2 میلیون نفر در سراسر جهان به مولتیپل اسکلروزیس، بیماری مزمن عصبی-التهابی مغز و نخاع، مبتلا هستند که علت شایع ناتوانی جسمی جدی در جوانان، بهویژه زنان است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر فعالیت اختیاری و اجباری پیش از القای EAE بر بیان مقادیر مولکولهای چسبان (ICAM-1 و VCAM-1) مؤثر بر نفوذپذیری سد خونی-مغزی در موشهای مادة C57BL/6 است.روشها: ...
بیشتر
هدف: حدود 5/2 میلیون نفر در سراسر جهان به مولتیپل اسکلروزیس، بیماری مزمن عصبی-التهابی مغز و نخاع، مبتلا هستند که علت شایع ناتوانی جسمی جدی در جوانان، بهویژه زنان است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر فعالیت اختیاری و اجباری پیش از القای EAE بر بیان مقادیر مولکولهای چسبان (ICAM-1 و VCAM-1) مؤثر بر نفوذپذیری سد خونی-مغزی در موشهای مادة C57BL/6 است.روشها: 40 سر موش مادة C57BL/6 با وزن 2±18گرم و سن 1±7 هفته به روش تصادفی ساده به چهار گروه فعالیت اجباری (12n= )، فعالیت اختیاری (12n=)، کنترل EAE (8n=) و کنترل سالم (8n=) تقسیم شدند. برای اجرای فعالیت اجباری، موشها فعالیت شنا را به مدت 30 دقیقه پنج روز در هفته و در طول شش هفته انجام دادند. همچنین برای اجرای فعالیت اختیاری موشها یک ساعت در روز و پنج روز در هفته به مدت شش هفته در قفسی به یک چرخ گردان دسترسی پیدا کردند. پس از اتمام دورة تمرین بیان ژن ICAM-1 و VCAM-1 به روش RT-PCR اندازهگیری شد. در تجزیهوتحلیل دادهها برای تعیین اختلاف دادهها در بین گروهها از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 P≤ استفاده شد.نتایج: پنج هفته ثبت علائم بالینی پس از القای EAE تفاوت معناداری بین نمرات دو گروه فعالیت ورزشی و گروه کنترل EAE نشان داد (05/0P<). همچنین بیان مولکولهای چسبان ICAM-1 و VCAM-1 در دو گروه فعالیت اختیاری و اجباری نسبت به کنترل EAE کاهش معنادار داشتند ( 05/0P<)، اما نسبت به گروه کنترل سالم تفاوت معناداری نداشتند (05/0 P>).نتیجهگیری: بهنظر میرسد دو نوع فعالیت اختیاری و اجباری با کاهش بیان مولکولهای چسبان ICAM-1 و VCAM-1 سبب کاهش نفوذپذیری سد خونی-مغزی میشود.
سید محسن آوندی؛ مرجانه زاهدی
چکیده
هدف: با توجه به تأثیرات مثبت فعالیت بدنی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس )ام.اس( و نقش اینترلوکین 17IL-17( ( در فرآیند دمیلینه شدن سلول های عصبی، هدف از این پژوهش، بررسی اثر تمرین یوگا، بر سطوح سرمی ،IL-17درصد چربی بدن و قدرت عضلانی زنان مبتلا به ام.اس است.روش ها: به این منظور، تعداد 16 زن مبتلا به ام.اس )میانگین سن 7/ 7± 8/ 37 سال، قد 4/ 7± ...
بیشتر
هدف: با توجه به تأثیرات مثبت فعالیت بدنی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس )ام.اس( و نقش اینترلوکین 17IL-17( ( در فرآیند دمیلینه شدن سلول های عصبی، هدف از این پژوهش، بررسی اثر تمرین یوگا، بر سطوح سرمی ،IL-17درصد چربی بدن و قدرت عضلانی زنان مبتلا به ام.اس است.روش ها: به این منظور، تعداد 16 زن مبتلا به ام.اس )میانگین سن 7/ 7± 8/ 37 سال، قد 4/ 7± 7/ 161 سانتیمتر و وزن70/7±18/2 کیلوگرم( با 4EDSS > انتخاب و به طور تصادفی، به دو گروه تمرینی یوگا ) n=8 ( و کنترل ) n=8 ( تقسیمشدند. گروه تجربی، به مدت 8 هفته ) 3 جلسه در هفته(، در جلسات تمرین یوگا شرکت کرده و گروه کنترل، فعالیتمعمول روزانه خود را ادامه داد. نمونههای خونی، 48 ساعت قبل و 48 ساعت پس از دوره تمرین جمع آوری شد و برایارزیابی سطوح سرمی IL-17 ، از کیتهای الایزا استفاده شد. اندازه گیری درصد چربی بدن، از روش بیوالکتریکال ایمپدانسو با دستگاه تحلیل گر ترکیب بدن و قدرت عضلانی با استفاده از نیروسنج دیجیتالی انجام شد. تجزیه و تحلیل آماریدادهها، از طریق آزمون t مستقل، در سطح معنی داری 05 / p≤0 و با استفاده از نرمافزار SPSS 22 انجام گرفت.نتایج: دادهها نشان داد که سطح IL-17 در گروه تجربی، پس از 8 هفته تمرین، کمتر از پیشآزمون بود ) 001 / ،)p=0ولی تغییرات در گروه کنترل، معنی دار ) 825 / p=0 ( نبود. میزان قدرت عضلانی، در گروه تجربی در پسآزمون، نسبت بهپیشآزمون افزایش یافت ) 002 / p=0 (. در میزان درصد چربی بدن آزمودنیها، تغییر معنی داری مشاهده نشد ) 513 / .)p=0نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، هشت هفته تمرین یوگا، ممکن است از طریق کاهش سطوح سرمی ،IL-17نقش مهمی در کمک به بهبود وضعیت بیماران مبتلا به ام.اس داشته باشد.
فرحناز تقی زاده؛ سید محمود حجازی؛ عباس نوریان
دوره 2، شماره 2 ، مرداد 1388
چکیده
هدف تحقیق: مولتیپل اسکلروزیس MS بیماری سیستم اعصاب مرکزی است که با نشان هها و علائم جسمی و روحی مختلف از جمله خستگی و ناتوانی جسمی شناسایی می شود. هدف این پژوهش، عبارت است از، بررسی تاثیر تمرینات هوازی منتخب بر زمان بروز خستگی و برخی از فاکتورهای فیزیولوژیکی بیماران مبتلا به MS روش تحقیق: بدین منظور از میان 100 نفر بیمار زن مبتلا به MS از ...
بیشتر
هدف تحقیق: مولتیپل اسکلروزیس MS بیماری سیستم اعصاب مرکزی است که با نشان هها و علائم جسمی و روحی مختلف از جمله خستگی و ناتوانی جسمی شناسایی می شود. هدف این پژوهش، عبارت است از، بررسی تاثیر تمرینات هوازی منتخب بر زمان بروز خستگی و برخی از فاکتورهای فیزیولوژیکی بیماران مبتلا به MS روش تحقیق: بدین منظور از میان 100 نفر بیمار زن مبتلا به MS از نوع عود و بهبود شهرستان مشهد، تعداد 25 نفر با مقیاس ناتوانی جسمانی (EDSS:1/5-6)میانگین مدت بیماری 1±4 سال و میانگین سن 25 سال، بصورت هدفمند انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه تجربی(15نفر) و کنترل (10نفر) تقسیم شدند. به منظور ارزیابی زمان بروز خستگی، ضربان قلب وفشار خون، به ترتیب از دوچرخه کارسنج، دستگاه الکتروکاردیوگرام و فشار سنج بادی استفاده شد. پس از انجام پیش آزمون، یافته های اندازه گیری شده درمتغیر ها بین دو گروه اختلاف معنی داری نداشت. گروه تجربی علاوه بر درمان های دارویی، در تمرینات هوازی تناوبی، روی دوچرخه ثابت با شدت حدود 60 درصد حداکثر ضربان قلب، بطور فزاینده، 3 جلسه در هفته، به مدت شش هفته شرکت کردند. در مدت شش هفته، گروه کنترل تحت درمان های دارویی معمول بودند و فعالیت های روزمره خود را انجام می دادند.سپس پس آزمون، مشابه پیش آزمون در مورد هر دو گروه اجرا شد. داده ها بوسیله آمار توصیفی واستنباطیt مستقل مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. سطح معنی داری برای رد یا قبول فرضیات05/0>P در نظر گرفته شد. نتایج: پس از مداخله،زمان بروز خستگی، فقط در گروه تجربی افزایش معنی دار داشت. اما یافته ها در مورد ضربان قلب و فشار خون استراحت، بین دو گروه معنی دار نبود. نتایج بدست آمده نشان داد که 6 هفته تمرین هوازی تناوبی بر روی دوچرخه ثابت، 3بار در هفته، با شدتی حدود 60 درصد حداکثر ضربان قلب، به صورت منظم، با نظارت مربی و در کنار درمانهای دارویی بیماران MS ،از نوع عود و بهبود و با ناتوانی جسمانی خفیف تا متوسط(EDSS:1/5-6) در به تاخیر انداختن زمان بروز خستگی، تاثیر مثبت دارد. اما این مدت تمرین، در مورد ضربان قلب و فشار خون استراحت بیماران MS بی تاثیر است. نتیجه گیری : براساس یافته های این تحقیق می توان نتیجه گیری نمود که تمرین تناوبی کوتاه مدت بر بروز خستگی تاثیر مثبت اما بر عوامل همودینامیک بیماران MS بی تاثیر است.