فیزیولوژی ورزشی (عمومی)
علی نصرتی هشی؛ لطفعلی بلبلی؛ سجاد انوشیروانی
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت ورزشی مقاومتی با روشهای نوین تمرینی مانند محدودیت جریان خون که با شدت کمتری نسبت به روش سنتی انجام میشود، میتواند پاسخهای فیزیولوژیکی متفاوتی را در پی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر یک نوبت فعالیت مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بر سطح کورتیزول، تستوسترون و نسبت تستوسترون به کورتیزول ...
بیشتر
زمینه و هدف: فعالیت ورزشی مقاومتی با روشهای نوین تمرینی مانند محدودیت جریان خون که با شدت کمتری نسبت به روش سنتی انجام میشود، میتواند پاسخهای فیزیولوژیکی متفاوتی را در پی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر یک نوبت فعالیت مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بر سطح کورتیزول، تستوسترون و نسبت تستوسترون به کورتیزول در مردان جودوکار بود.مواد و روشها: 30 مرد جودوکار به به دو گروه تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 6 هفته و هر هفته 3 جلسه در هفته تمرین قدرتی جلو بازو با هالتر بود. تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون شامل اجرای حرکت جلوبازو با شدت 30 % یک تکرار بیشینه (1-RM) همراه با فشار کاف (دور ناحیه نزدیک به تنه بازو) حدود 120 تا 160 میلیمتر جیوه در نظر گرفته شد که فشار کاف ایجاد محدودیت برای جریان خون هر فرد به فشار سیستولی او بستگی داشت. برای گروه تمرین مقاومتی سنتی (بدون انسداد عروق) تمرین با شدت 75 % یک تکرار بیشینه انجام شد. برای سنجش تستوسترون و کورتیزول، اولین نمونه خون (5 میلیلیتر) پیش از تمرین از ورید پیش آرنجی دست راست گرفته شد. دومین خونگیری 48 ساعت پس از 6 هفته اول، سومین خونگیری 24 ساعت پیش از شروع فعالیت 6 هفته دوم و چهارمین خونگیری پس از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرینی (پس از 12 هفته) انجام گرفت.نتایج: نتایج آزمون بین گروهی نشان داد کورتیزول (018/0=P)، تستوسترون (001/0>P) و نسبت تستوسترون به کورتیزول (001/0=P) در دو گروه تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون و مقاومتی اختلاف معناداری داشت. نتایج آزمون درون گروهی نشان داد کورتیزول (001/0>P؛ 76/1=d)، تستوسترون (001/0>P؛ 03/4=d) و نسبت تستوسترون به کورتیزول (001/0>P؛ 53/1=d) در گروه تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون در مرحله پسآزمون در مقایسه با پیشآزمون به ترتیب 48/38، 11/121 و 57/53 درصد افزایش معناداری داشت. همچنین کورتیزول (001/0>P؛ 27/1=d)، تستوسترون (001/0>P؛ 05/2=d) و نسبت تستوسترون به کورتیزول (010/0=P؛ 63/0=d) گروه تمرین مقاومتی در مرحله پسآزمون در مقایسه با پیشآزمون به ترتیب 35/25، 29/60 و 66/21 درصد افزایش معناداری داشت.نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش میتوان نتیجه گرفت که یک نوبت تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون توانسته منجر به افزایش تستوسترون، کورتیزول و نسبت تستوسترون به کورتیزول شود. همچنین با توجه به اندازه اثر و درصد اختلاف میتوان گفت اثر گذاری تمرین مقاومتی به همراه محدودیت جریان خون در مقایسه با تمرین مقاومتی سنتی بیشتر بوده است.
حمید صادقیان؛ معرفت سیاه کوهیان؛ محسن اکبرپور بنی؛ لطفعلی بلبلی
چکیده
زمینه و هدف: فعالیتهای ورزشی و چاقی، رگزایی در بافت چربی را تغییر میدهند و در نتیجه تغییرات زیادی در فرایندهای متابولیکی ایجاد میکنند. هدف از این پژوهش مقایسة تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و تناوبی هوازی با شدت بالا بر بیان miRNAهای مرتبط با رگزایی و ضدرگزایی بافت چربی در موشهای صحرایی تغذیهشده با رژیم غذایی پرچرب بود.مواد ...
بیشتر
زمینه و هدف: فعالیتهای ورزشی و چاقی، رگزایی در بافت چربی را تغییر میدهند و در نتیجه تغییرات زیادی در فرایندهای متابولیکی ایجاد میکنند. هدف از این پژوهش مقایسة تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و تناوبی هوازی با شدت بالا بر بیان miRNAهای مرتبط با رگزایی و ضدرگزایی بافت چربی در موشهای صحرایی تغذیهشده با رژیم غذایی پرچرب بود.مواد و روشها: در پژوهش بنیادی و تجربی حاضر، 60 سر موش صحرایی نر ویستار ششهفتهای ( g35/11 ± 40/192 = میانگین وزن بدن) از انستیتو پاستور ایران تهیه شد. حیوانات پس از انتقال به محیط آزمایشگاه و یک هفته آشنایی با محیط جدید، بهطور تصادفی به شش گروه مساوی تقسیم شدند: 1. غذای عادی (CO)، 2. غذای عادی+ تمرین مقاومتی (NRT)، 3. غذای عادی+ تمرین تناوبی (NHT)، 4. غذای پرچرب (HF)، 5. غذای پرچرب+تمرین مقاومتی (HFRT)، 6. غذای پرچرب+ تمرین تناوبی(HFHT) n= 10) در هر گروه). گروههای تمرینی به مدت هشت هفته و هر هفته پنج جلسه قرارداد تمرینی خود را اجرا کردند. تمرین مقاومتی شامل صعود از نردبان یکمتری با شیب 90 درجه و 46 پله بود؛ در ابتدا وزنة بستهشده به دم موشها 30 درصد وزن بدن آنها بود و بهتدریج به حدود 180 درصد وزن بدن آنها در هفتة پایانی رسید. تمرینات در پنج نوبت چهار تکراری اجرا شد. تمرین تناوبی هوازی با شدت بالا روی نوار گردان با سرعت اولیة ۱۵ متر در دقیقه شروع شد و در هر جلسه، یک تا دو متر در دقیقه، براساس توانایی موشها به سرعت نوار گردان اضافه شد. در هفتة پایانی، تمرین به شش وهلة سهدقیقهای دویدن با سرعت ۴۰ متر بر دقیقه با شیب 15 درجه رسید. بهمنظور بررسی تأثیر تمرینات مقاومتی و تناوبی هوازی و رژیم غذایی پرچرب (58 درصد کالری به شکل چربی) بر متغیرهای miR-221, miR-222, miR-329 و VEGF، آزمودنیها در هر گروه 48 ساعت پس از آخرین جلسة تمرینی کشته شدند و نمونهبرداری از بافت چربی مزنتریک (روده بند) بلافاصله پس از کشتن حیوانات با دقت انجام گرفت. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای t مستقل و آنوای یک و دوراهه در سطح معناداری 05/0 ≥P انجام گرفت.نتایج: نتایج نشان داد در miR-221 ,miR-222 و VEGF در گروههای غذای عادی+ تمرین مقاومتی ، غذای عادی+ تمرین تناوبی و غذای پرچرب+ تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل بهطور معناداری بیشتر بود (01/0≥P). اما miR-329 فقط در گروه غذای پرچرب بهطور معناداری بیشتر از گروه غذای عادی+ تمرین تناوبی بود (022/0=P).نتیجهگیری: بهطور کلی نتایج پژوهش حاضر نشان داد تمرینات مقاومتی و تناوبی هوازی با شدت بالا از طریق افزایش miR-221, miR-222 و کاهش miR329 به فعال شدن مسیرهایی که سبب افزایش پروتئین VEGF میشوند و در نهایت افزایش رگزایی در موشهایی با رژیم غذایی پرچرب و عادی منجر شد. ازاینرو این تمرینات عامل مهم رگزایی و سازوکاری در بافت چربی هستند که ممکن است طی این فرایند بتوانند تغییرات زیادی را در بافت چربی ایجاد کنند. هرچند بهمنظور تأیید این نکته و تعمیم آن به انسان به پژوهشهای بیشتر بهویژه بر نمونههای انسانی نیاز است. همچنین با توجه به اینکه تأثیر تمرین مقاومتی بر miRNAها نسبت به تمرین تناوبی بیشتر بود، این تمرینات میتواند جایگزین مناسبی برای تمرینات تناوبی باشد.
رقیه افرونده؛ معرفت سیاه کوهیان؛ لطفعلی بلبلی؛ رضوان شمسی
چکیده
هدف: فشار دیاکسید کربن خون سرخرگی (PaCO2) از عوامل مهم در سازوکار شیمیایی کنترل تهویۀ ریوی (VE) است که تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم یا بیتأثیر بودن آن هنوز مورد بحث است. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر PaCO2 بر VE طی فعالیت منقطع کوتاهمدت و بازیافت پس از این فعالیت و همچنین بررسی تأخیر زمانی در تحریک VE بهوسیلۀ PaCO2 بود.روشها: ده آزمودنی مرد ...
بیشتر
هدف: فشار دیاکسید کربن خون سرخرگی (PaCO2) از عوامل مهم در سازوکار شیمیایی کنترل تهویۀ ریوی (VE) است که تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم یا بیتأثیر بودن آن هنوز مورد بحث است. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر PaCO2 بر VE طی فعالیت منقطع کوتاهمدت و بازیافت پس از این فعالیت و همچنین بررسی تأخیر زمانی در تحریک VE بهوسیلۀ PaCO2 بود.روشها: ده آزمودنی مرد غیرفعال یک فعالیت منقطع کوتاهمدت (10ثانیه) با فشار کاری 200 وات را انجام دادند که شرایطی را بهوجود میآورد که در آن از بین تمام عوامل شیمیایی تنها PaCO2 تغییر میکند. تهویۀ ریوی و گازهای تبادل تنفسی در طول مدت استراحت، گرم کردن، تمرین و دورۀ بازیافت اندازهگیری شد. PaCO2با استفاده از PETCO2 و حجم جاری پیشبینی شد. همبستگی عرضی برای نشان دادن ضریب همبستگی بین VE و PaCO2 پیشبینیشده با درنظر گرفتن تأخیرهای زمانی مختلف بهدست آمد.نتایج: میزانPaCO2 پیشبینیشده از ثانیۀ 14 تا 28 دورۀ بازیافت و میزان VE از ثانیۀ 14 تا 90 دورۀ بازیافت بهطور معناداری بالاتر از میزان آنها در زمان گرم کردن بود (05/0>p) و بالاترین ضریب همبستگی بین PaCO2 و VE با تأخیر زمانی 7 ثانیه بهدست آمد (854/0=r).نتیجهگیری: نتایج نشان داد که در مردان غیرفعال طی فعالیت منقطع کوتاهمدت و بازیافت پس از آن،PaCO2 موجب تحریک VE میشود و تأخیر زمانی 7 ثانیه در تحریک VE بهوسیلۀPaCO2 وجود دارد.
مهدی اسبرزاده؛ معرفت سیاه کوهیان؛ لطفعلی بلبلی
دوره 11، شماره 1 ، بهمن 1397، ، صفحه 129-138
چکیده
هدف:هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین نقطه شکست ضربان قلب )HRDP )با استفاده از مدل کوتاه بیشترین فاصله )Dmax.S)با دومین آستانه تهویهای )VT2 )بود.روشها: بیست و یک نفر مرد غیرفعال داوطلب )با میانگین سن 31/1±9/19 سال، قد 3/5±4/173 سانتیمتر، وزن 9/8±9/67کیلوگرم، اکسیژن مصرفی بیشینه 52/0±08/3 لیتر بر دقیقه( آزمون ورزشی فزاینده نوارگردان را تا رسیدن ...
بیشتر
هدف:هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین نقطه شکست ضربان قلب )HRDP )با استفاده از مدل کوتاه بیشترین فاصله )Dmax.S)با دومین آستانه تهویهای )VT2 )بود.روشها: بیست و یک نفر مرد غیرفعال داوطلب )با میانگین سن 31/1±9/19 سال، قد 3/5±4/173 سانتیمتر، وزن 9/8±9/67کیلوگرم، اکسیژن مصرفی بیشینه 52/0±08/3 لیتر بر دقیقه( آزمون ورزشی فزاینده نوارگردان را تا رسیدن به واماندگی اجرا کردند.برای تعیین HRDP ،ضربان قلب آزمودنیها بهوسیله دستگاه پوالر ثبت و با استفاده از برنامه رایانهای طراحیشده آنالیز شد. گازهایتنفسی در طول آزمون فزاینده توسط دستگاه گاز آناالیزر اندازهگیری شد. از آزمون t وابسته، مدل گرافیکی بالند-آلتمن و روشآماری همبستگی درونخوشهای (ICC (برای پردازش دادهها استفاده شد.نتایج: HRDP در تمامی آزمودنیهای این پژوهش مشاهده شد. تفاوت معناداری بین متغیرهای ضربان قلب، اکسیژن مصرفی،تهویه، حجم جاری و تواتر تنفسی مطابق با HRDP و VT2 وجود نداشت )05/0<P .)همچنین نتایج آزمون ICC و نمودارهای بالند-آلتمن نشان داد که همگرایی باالیی بین ضربان قلب و اکسیژن مصرفی اندازهگیریشده در HRDP و VT2 وجود دارد.نتیجهگیری: با توجه به نتایج این تحقیق، میتوان نتیجه گرفت که Dmax.S روش مطمئنی برای جانشینی روشهای تهاجمی،پرهزینه و وقتگیر است. بنابراین، میتوان از روش Dmax.S برای تعیین آستانه بیهوازی در مردان جوان سالم استفاده کرد.