وحید ساری صرآف؛ رامین امیر ساسان؛ سعید نیکو خصلت؛ حجت اله برقبانی
دوره 5، شماره 1 ، اردیبهشت 1391
چکیده
هدف: در پژوهش حاضر تأثیر مصرف کوتاه مدت کافئین و ایبوپروفن بر شاخصهای درک درد (PPI)، درک فشار (RPE)، حداکثر تعداد تکرار (RM) و ضربان قلب (HR) در تمرینات قدرتی مقایسه شد. روش شناسی: برای این منظور، در یک تحقیق دوسویهکور، 15 مرد دانشگاهی (سن: 2±26 سال) شرکت کردند. هر جلسه تمرینی شامل چهار حرکت خم کردن آرنج، پرس سینه، خم کردن زانو و بازکردن زانو بود. ...
بیشتر
هدف: در پژوهش حاضر تأثیر مصرف کوتاه مدت کافئین و ایبوپروفن بر شاخصهای درک درد (PPI)، درک فشار (RPE)، حداکثر تعداد تکرار (RM) و ضربان قلب (HR) در تمرینات قدرتی مقایسه شد. روش شناسی: برای این منظور، در یک تحقیق دوسویهکور، 15 مرد دانشگاهی (سن: 2±26 سال) شرکت کردند. هر جلسه تمرینی شامل چهار حرکت خم کردن آرنج، پرس سینه، خم کردن زانو و بازکردن زانو بود. آزمودنیها در سه جلسه تمرینی مجزا یک ساعت پس از مصرف کافئین(6 میلیگرم بر کیلوگرم)، ایبوپروفن(400 میلیگرم) و یا دارونما به انجام تمرین پرداختند و در این تمرین آزمودنیها از هر حرکت سه دوره با شدت 12 تکرار بیشینه انجام دادند و در پایان هر دور تمرینی و نیز پس از پایان هر حرکت تمرینی، میزان RPE، PPI با استفاده از مقیاس های مربوطه و RM و HR اثبت شد. دادههای جمع آوری شده با روش آماری تحلیل واریانس(ANOVA) با اندازهگیریهای مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: نتایج نشان داد که مصرف کافئین در مقایسه با دارونما و ایبوپروفن باعث افزایش معنیدار در HR (باز کردن زانو و پرس سینه)، RM (درتمام حرکات) شد و از طرفی کاهش معنیدار RPE (خم کردن آرنج، پرسسینه، خمکردن زانو) و PPI(خمکردن آرنج، پرسسینه، خمکردن زانو) را سبب شد(05/0>P). ایبوپروفن نیز تنها باعث افزایش میزان PPI در حرکت بازکردن زانو شد(05/0>P) و در دیگر حرکات تأثیر معنیداری نداشت (05/0>P). بحث و نتیجه گیری: در نتیجه، مصرف کوتاه مدت کافئین عملکرد تمرینی را به طور معنیداری بهبود میبخشد، اما ایبوپروفن چنین اثری ندارد.
هادی قائدی؛ محمد فرامرزی؛ علی خازنی؛ غلامرضا امانی؛ احسان امیرحسینی
دوره 3، شماره 2 ، اردیبهشت 1389
چکیده
هدف پژوهش: هدف اصلی این مطالعه مقایسه تاثیر مکم لهای کربوهیدرات و کربوهیدرات-پروتئین بر عملکرد و برخی از شاخص های ایمنی طی فعالیت های تناوبی فوتبال بود. روش شناسی: 24 فوتبالیست مرد منتخب باشگاهی (میانگین سنی7/4±20سال قد1/7±5/165 سانتی متر،وزن8/6±66/65 کیلوگرم،شاخص توده بدن68/1±77/20کیلوگرم مترمربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 62/4±4/63 میلی لیتر /کیلوگرم/دقیقه) ...
بیشتر
هدف پژوهش: هدف اصلی این مطالعه مقایسه تاثیر مکم لهای کربوهیدرات و کربوهیدرات-پروتئین بر عملکرد و برخی از شاخص های ایمنی طی فعالیت های تناوبی فوتبال بود. روش شناسی: 24 فوتبالیست مرد منتخب باشگاهی (میانگین سنی7/4±20سال قد1/7±5/165 سانتی متر،وزن8/6±66/65 کیلوگرم،شاخص توده بدن68/1±77/20کیلوگرم مترمربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 62/4±4/63 میلی لیتر /کیلوگرم/دقیقه) بصورت هدفمند انتخاب و بطور مساوی در سه گروه نوشیدنی کربوهیدراتی(CHO)،نوشیدنی کربوهیدرات-پروتئین (CHO-PRO)و دارونما(P)تقسیم شدند. فعالیت های تناوبی شامل 24 وهله آزمون تعدیل شده اکبلوم یا فعالیت های تناوبی شبیه ساز فوتبالبود که به دو نیمه تقسیم شد. در انتهای هر وهله فعالیت از پرسشنامه درک فشار(RPE) بورگ و ضربان قلب جهت بررسی شدت فعالیت استفاده شد. آزمودنیها پیش، در حین و 1 ساعت پس از فعالیت های تناوبی نوشیدنی مصرف کردند. گروه CHO گرم 60 کربوهیدارت، گروه CHO-PRO گرم 60 کربوهیدارت+ 18 گرم پروتئین و گروهP آسپارتام در یک لیترآب مصرف کردند. پیش از فعالیت، بلافاصله،1و 24 ساعت پس از فعالیت های تناوبی شبیه ساز خون گیری وریدی بعمل آمد و تعداد سلول های ایمنی، هورمون کورتیزول CRP و اینترلوکین- 6 خون اندازه گیری شد. نتایج: یافته ها نشان دهنده اختلاف معنادار در RPE انتهای نیمه دوم،،IL-6 لکوسیت ها و نوتروفیل های نمونه خون بلافاصله و 1 ساعت پس از فعالیت های تناوبی گروه های نوشیدنی CHO و CHO-PRO نسبت به P بود. (05/0≥P)در حالی که تفاوت معنی داری بین گروه های نوشیدنی Cho و Pro-Cho بدست نیامد. همچنین افزایش معنادار در،IL-6 کورتیزول، لکوسیت ها، نوتروفیل ها و لنفوسیت های نمونه خون بلافاصله و 1 ساعت پس از فعالیت های تناوبی وCRP نمونه خون 24 ساعت فعالیت های تناوبی گروه های نوشیدنی CHO ،CHO-PRO و P نسبت به پیش از فعالیت یا مرحله استراحت مشاهده شد(05/0≥P)نتیجه گیری: نتیجه این که مصرف یک وهله ای ترکیب کربوهیدرات با پروتئین پیش، در حین و 1 ساعت پس از فعالیت، تاثیر معنی داری برRPE و شاخص های ایمنی ناشی از فعالیت های تناو بی شبیه ساز فوتبال نسب به مصرف کربوهیدرات بتنهایی ندارد، اگرچه هر دو گروه مکمل نسبت به گروه دارونما، کاهش در RPE و تغییر مثبت در برخی از شاخص های ایمنی را نشان داد.