بیوشیمی و متابولیسم
جواد وکیلی؛ وحید ساری صرّاف؛ سارا فرج پور خزاعی
چکیده
مقدمه و هدف: ارتباط نزدیکی بین اختلالات عملکرد میتوکندری کبد و توسعه چاقی و مقاومت به انسولین وجود دارد. همانطور که در بیماری دیابت نوع دو مشاهده شده است، در شرایط مقاومت به انسولین، کاهش حساسیت انسولین سلولهای کبدی، عضله اسکلتی و سلولهای چربی مشاهده میشود. در طول دهههای اخیر فعالیت ورزشی به عنوان یک ابزار کمکی کلیدی در کنترل ...
بیشتر
مقدمه و هدف: ارتباط نزدیکی بین اختلالات عملکرد میتوکندری کبد و توسعه چاقی و مقاومت به انسولین وجود دارد. همانطور که در بیماری دیابت نوع دو مشاهده شده است، در شرایط مقاومت به انسولین، کاهش حساسیت انسولین سلولهای کبدی، عضله اسکلتی و سلولهای چربی مشاهده میشود. در طول دهههای اخیر فعالیت ورزشی به عنوان یک ابزار کمکی کلیدی در کنترل بسیاری از بیماریها از جمله دیابت نوع دو درآمده است و مطالعات نشان دادهاند که پروتکلهای تمرینی گوناگون در کاهش شیوع و بهبود برخی از عملکردهای متابولیکی کبد مؤثر است. هدف این مطالعه بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر شاخصهای Parkin و Pink1 در بافت کبد رتهای دیابتی نوع دو میباشد.مواد و روش: در یک طرح تجربی، 30 سر رت صحرایی نر ویستار سه ماهه با دامنه وزنی (300-225 گرم) به طور تصادفی در یکی از سه گروه 10 سری شامل: کنترل سالم (C: تزریق درون صفاقی سرم سالین)، کنترل دیابتی (D: دیابتی شده با رژیم غذایی پرچرب همراه با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین) و دیابتی تمرین کرده (D+T: دیابتی شده به همراه تمرین) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل دویدن با شدت 90-85% سرعت بیشینه در 6 الی 12 وهلۀ دو دقیقهای؛ 5 روز در هفته به مدت هشت هفته بود. تمامی رتها، 48 ساعت پس از آخرین جلسۀ تمرینی و پس از 12 تا 14 ساعت ناشتایی، به روش بدون درد توسط متخصص کارآزموده بیهوش و جراحی شدند. برای تعیین تغییرات در نیمرخ بیان پروتئینهای Parkin و Pink1 در بافت کبد رتها از روش وسترن بلات استفاده شد. از تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی بونفرونی برای تحلیل دادهها در سطح معنیداری کمتر از پنج صدم استفاده گردید.یافتهها: القاء دیابت (D) موجب افزایش 51 و 63 درصدی به ترتیب در پروتئینهای Parkin و Pink1 میگردد، اگرچه از نظر آماری معنیدار نیست (05/0≤p). همچنین با وجود اینکه، مداخلۀ تمرینی باعث کاهش 45 و 38 درصدی در Parkin و Pink1 در گروه دیابتی تمرین کرده (D+T) در مقایسه با گروه دیابتی (D) شد، ولی معنیدار نبود. (05/0≤P).نتیجهگیری: با توجه به نتایج میتوان اظهار داشت که، هشت هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) برای مشاهده کاهش معنیدار میتوفاژی در بافت کبد موشهای دیابتی ناکافی است. در عین حال با توجه به اندک تغییرات مشاهده شده HIIT احتمالاَ یک راهکار پیشگیرانه در مقابل افزایش بیرویه میتوفاژی ناشی از ابتلاء به بیماری دیابت نوع دو دارد. با این-حال، اظهار نظر قطعی در رابطه با این شاخصها و نحوۀ تأثیرپذیری آنها از شرایط مختلف منوط به انجام تحقیقات بیشتری میباشد.
وحید ساری صرّاف؛ احمد آزاد؛ جواد وکیلی؛ زهرا عبدی اغجه کهلی
دوره 10، شماره 1 ، آذر 1396، ، صفحه 1-10
چکیده
هدف تحقیق: هدف از انجام این تحقیق تأثیر انجام یک مسابقه واقعی فوتسال بر پاسخ برخی از شاخصهای ایمنی مخاطی دربازیکنان زن فوتسال میباشد. روش تحقیق: در چهارچوب یک مطالعه نیمه تجربی 9 بازیکن اصلی یکی از تیمهای حاضر در لیگ برتر فوتسال بانوان ایران با میانگین سنی 2±25 سال، شاخص توده بدنی 30/1±03/21 کیلوگرم بر مترمربع، حداکثر اکسیژن مصرفی62/1±32/47 ...
بیشتر
هدف تحقیق: هدف از انجام این تحقیق تأثیر انجام یک مسابقه واقعی فوتسال بر پاسخ برخی از شاخصهای ایمنی مخاطی دربازیکنان زن فوتسال میباشد. روش تحقیق: در چهارچوب یک مطالعه نیمه تجربی 9 بازیکن اصلی یکی از تیمهای حاضر در لیگ برتر فوتسال بانوان ایران با میانگین سنی 2±25 سال، شاخص توده بدنی 30/1±03/21 کیلوگرم بر مترمربع، حداکثر اکسیژن مصرفی62/1±32/47 میلیلیتر بر کیلوگرم در دقیقه شرکت نمودند. نمونههای بزاقی غیرتحریکی قبل، بعد، 24 ساعت و 48 ساعت بعد از مسابقه جمعآوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس(ANOVA) با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با سطح معناداری 05/0 استفاده شد. نتایج و بحث: بعد از مسابقه میزان جریان بزاق، غلظت ایمونوگلوبولینA (s-IgA)، ترشح ایمونوگلوبولینA (SIgA) و نسبت IgA بر پروتئین تام بزاقی(s-IgA/Pro) کاهش معنیداری داشت(05/0>P) ولی کورتیزول، آلفاآمیلاز و پروتئین تام بزاقی(Pro) بلافاصله بعد از مسابقه افزایش معنیداری نشان نداد(05/0>P)، بین s-IgA و کورتیزول رابطه معنیداری مشاهده نشد(05/0P>). 24ساعت بعد از مسابقه شاخصهای اندازهگیری شده به سوی سطوح قبل از مسابقه تمایل پیدا کردند؛ امّا در میزان SIgA و آلفاآمیلاز حتی بعد از 24 ساعت نسبت به قبل از مسابقه هنوز اختلاف معنیداری وجود داشت. نتیجه گیری: یک مسابقه رسمی فوتسال ممکن است موجب کاهش عملکرد سیستم ایمنی مخاطی بازیکنان فوتسال شود که در این صورت احتمالاً بازیکنان را در معرض ابتلا به بیماری عفونت مجاری تنفسی فوقانی قرار میدهد، ولی هنوز تحقیقات بیشتری باید در این حوزه صورت پذیرد.
وحید ساری صرّاف؛ احمد آزاد؛ جواد وکیلی؛ زهرا عبدی اغجه کهلی
دوره 10، شماره 1 ، آذر 1396
چکیده
هدف :رقابتهای ورزشی به عنوان یک عامل استرسزا موجب تغییراتی در دستگاه ایمنی میشود. از این رو هدف از انجام این تحقیق تأثیر انجام یک مسابقه واقعی فوتسال بر پاسخ برخی از شاخصهای ایمنی مخاطی دربازیکنان زن فوتسال میباشد. روش شناسی: در چهارچوب یک مطالعه تک گروهی با اندازهگیری مکرر9 بازیکن اصلی یکی از تیمهای حاضر در لیگ برتر فوتسال ...
بیشتر
هدف :رقابتهای ورزشی به عنوان یک عامل استرسزا موجب تغییراتی در دستگاه ایمنی میشود. از این رو هدف از انجام این تحقیق تأثیر انجام یک مسابقه واقعی فوتسال بر پاسخ برخی از شاخصهای ایمنی مخاطی دربازیکنان زن فوتسال میباشد. روش شناسی: در چهارچوب یک مطالعه تک گروهی با اندازهگیری مکرر9 بازیکن اصلی یکی از تیمهای حاضر در لیگ برتر فوتسال بانوان ایران با میانگین سنی 2±25 سال، شاخص توده بدنی 30/1±03/21 کیلوگرم بر مترمربع، حداکثر اکسیژن مصرفی62/1±32/47 میلیلیتر بر کیلوگرم در دقیقه شرکت نمودند.نمونههای بزاقی غیرتحریکی قبل، بعد، 24 ساعت و 48 ساعت بعد از مسابقه برای اندازهگیری میزان جریان بزاق، غلظت ایمونوگلوبولینA (s-IgA)، ترشح ایمونوگلوبولینA (SIgA)، نسبت IgA بر پروتئین تام بزاقی(s-IgA/Pro)،کورتیزول، آلفاآمیلاز و پروتئین تام بزاقی(Pro) جمعآوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس(ANOVA) با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با سطح معناداری 05/0 استفاده شد. نتایج:بعد از مسابقه میزان جریان بزاق، s-IgA، SIgA و s-IgA/Pro کاهش معنیداری داشت(05/0>P)و بعد از 24ساعت ریکاوری به سطوح قبل از مسابقه تمایل پیدا کردند. کورتیزول، آلفاآمیلاز و Pro بلافاصله بعد از مسابقه افزایش معنیداری نشان داد(05/0>P). نتیجه گیری:یک مسابقه رسمی فوتسال ممکن است به سبب کاهش ترشح ایمونوگلوبولین A بزاقی موجب کاهش عملکرد دستگاه ایمنی مخاطی بازیکنان فوتسال شود که در این صورت احتمالاً بازیکنان را در معرض ابتلا به بیماری عفونت مجاری تنفسی فوقانی قرار میدهد، ولی هنوز تحقیقات بیشتری باید در این حوزه صورت پذیرد. کلید واژهها: ایمونوگلوبولینA، کورتیزول، آلفاآمیلاز، پروتئین تام بزاقی، فوتسال
وحید ساری صرآف؛ رامین امیر ساسان؛ سعید نیکو خصلت؛ حجت اله برقبانی
دوره 5، شماره 1 ، اردیبهشت 1391
چکیده
هدف: در پژوهش حاضر تأثیر مصرف کوتاه مدت کافئین و ایبوپروفن بر شاخصهای درک درد (PPI)، درک فشار (RPE)، حداکثر تعداد تکرار (RM) و ضربان قلب (HR) در تمرینات قدرتی مقایسه شد. روش شناسی: برای این منظور، در یک تحقیق دوسویهکور، 15 مرد دانشگاهی (سن: 2±26 سال) شرکت کردند. هر جلسه تمرینی شامل چهار حرکت خم کردن آرنج، پرس سینه، خم کردن زانو و بازکردن زانو بود. ...
بیشتر
هدف: در پژوهش حاضر تأثیر مصرف کوتاه مدت کافئین و ایبوپروفن بر شاخصهای درک درد (PPI)، درک فشار (RPE)، حداکثر تعداد تکرار (RM) و ضربان قلب (HR) در تمرینات قدرتی مقایسه شد. روش شناسی: برای این منظور، در یک تحقیق دوسویهکور، 15 مرد دانشگاهی (سن: 2±26 سال) شرکت کردند. هر جلسه تمرینی شامل چهار حرکت خم کردن آرنج، پرس سینه، خم کردن زانو و بازکردن زانو بود. آزمودنیها در سه جلسه تمرینی مجزا یک ساعت پس از مصرف کافئین(6 میلیگرم بر کیلوگرم)، ایبوپروفن(400 میلیگرم) و یا دارونما به انجام تمرین پرداختند و در این تمرین آزمودنیها از هر حرکت سه دوره با شدت 12 تکرار بیشینه انجام دادند و در پایان هر دور تمرینی و نیز پس از پایان هر حرکت تمرینی، میزان RPE، PPI با استفاده از مقیاس های مربوطه و RM و HR اثبت شد. دادههای جمع آوری شده با روش آماری تحلیل واریانس(ANOVA) با اندازهگیریهای مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: نتایج نشان داد که مصرف کافئین در مقایسه با دارونما و ایبوپروفن باعث افزایش معنیدار در HR (باز کردن زانو و پرس سینه)، RM (درتمام حرکات) شد و از طرفی کاهش معنیدار RPE (خم کردن آرنج، پرسسینه، خمکردن زانو) و PPI(خمکردن آرنج، پرسسینه، خمکردن زانو) را سبب شد(05/0>P). ایبوپروفن نیز تنها باعث افزایش میزان PPI در حرکت بازکردن زانو شد(05/0>P) و در دیگر حرکات تأثیر معنیداری نداشت (05/0>P). بحث و نتیجه گیری: در نتیجه، مصرف کوتاه مدت کافئین عملکرد تمرینی را به طور معنیداری بهبود میبخشد، اما ایبوپروفن چنین اثری ندارد.