حمید صادقیان؛ معرفت سیاه کوهیان؛ محسن اکبرپور بنی؛ لطفعلی بلبلی
چکیده
زمینه و هدف: فعالیتهای ورزشی و چاقی، رگزایی در بافت چربی را تغییر میدهند و در نتیجه تغییرات زیادی در فرایندهای متابولیکی ایجاد میکنند. هدف از این پژوهش مقایسة تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و تناوبی هوازی با شدت بالا بر بیان miRNAهای مرتبط با رگزایی و ضدرگزایی بافت چربی در موشهای صحرایی تغذیهشده با رژیم غذایی پرچرب بود.مواد ...
بیشتر
زمینه و هدف: فعالیتهای ورزشی و چاقی، رگزایی در بافت چربی را تغییر میدهند و در نتیجه تغییرات زیادی در فرایندهای متابولیکی ایجاد میکنند. هدف از این پژوهش مقایسة تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و تناوبی هوازی با شدت بالا بر بیان miRNAهای مرتبط با رگزایی و ضدرگزایی بافت چربی در موشهای صحرایی تغذیهشده با رژیم غذایی پرچرب بود.مواد و روشها: در پژوهش بنیادی و تجربی حاضر، 60 سر موش صحرایی نر ویستار ششهفتهای ( g35/11 ± 40/192 = میانگین وزن بدن) از انستیتو پاستور ایران تهیه شد. حیوانات پس از انتقال به محیط آزمایشگاه و یک هفته آشنایی با محیط جدید، بهطور تصادفی به شش گروه مساوی تقسیم شدند: 1. غذای عادی (CO)، 2. غذای عادی+ تمرین مقاومتی (NRT)، 3. غذای عادی+ تمرین تناوبی (NHT)، 4. غذای پرچرب (HF)، 5. غذای پرچرب+تمرین مقاومتی (HFRT)، 6. غذای پرچرب+ تمرین تناوبی(HFHT) n= 10) در هر گروه). گروههای تمرینی به مدت هشت هفته و هر هفته پنج جلسه قرارداد تمرینی خود را اجرا کردند. تمرین مقاومتی شامل صعود از نردبان یکمتری با شیب 90 درجه و 46 پله بود؛ در ابتدا وزنة بستهشده به دم موشها 30 درصد وزن بدن آنها بود و بهتدریج به حدود 180 درصد وزن بدن آنها در هفتة پایانی رسید. تمرینات در پنج نوبت چهار تکراری اجرا شد. تمرین تناوبی هوازی با شدت بالا روی نوار گردان با سرعت اولیة ۱۵ متر در دقیقه شروع شد و در هر جلسه، یک تا دو متر در دقیقه، براساس توانایی موشها به سرعت نوار گردان اضافه شد. در هفتة پایانی، تمرین به شش وهلة سهدقیقهای دویدن با سرعت ۴۰ متر بر دقیقه با شیب 15 درجه رسید. بهمنظور بررسی تأثیر تمرینات مقاومتی و تناوبی هوازی و رژیم غذایی پرچرب (58 درصد کالری به شکل چربی) بر متغیرهای miR-221, miR-222, miR-329 و VEGF، آزمودنیها در هر گروه 48 ساعت پس از آخرین جلسة تمرینی کشته شدند و نمونهبرداری از بافت چربی مزنتریک (روده بند) بلافاصله پس از کشتن حیوانات با دقت انجام گرفت. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای t مستقل و آنوای یک و دوراهه در سطح معناداری 05/0 ≥P انجام گرفت.نتایج: نتایج نشان داد در miR-221 ,miR-222 و VEGF در گروههای غذای عادی+ تمرین مقاومتی ، غذای عادی+ تمرین تناوبی و غذای پرچرب+ تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل بهطور معناداری بیشتر بود (01/0≥P). اما miR-329 فقط در گروه غذای پرچرب بهطور معناداری بیشتر از گروه غذای عادی+ تمرین تناوبی بود (022/0=P).نتیجهگیری: بهطور کلی نتایج پژوهش حاضر نشان داد تمرینات مقاومتی و تناوبی هوازی با شدت بالا از طریق افزایش miR-221, miR-222 و کاهش miR329 به فعال شدن مسیرهایی که سبب افزایش پروتئین VEGF میشوند و در نهایت افزایش رگزایی در موشهایی با رژیم غذایی پرچرب و عادی منجر شد. ازاینرو این تمرینات عامل مهم رگزایی و سازوکاری در بافت چربی هستند که ممکن است طی این فرایند بتوانند تغییرات زیادی را در بافت چربی ایجاد کنند. هرچند بهمنظور تأیید این نکته و تعمیم آن به انسان به پژوهشهای بیشتر بهویژه بر نمونههای انسانی نیاز است. همچنین با توجه به اینکه تأثیر تمرین مقاومتی بر miRNAها نسبت به تمرین تناوبی بیشتر بود، این تمرینات میتواند جایگزین مناسبی برای تمرینات تناوبی باشد.
علی رجبی؛ علی اکبرنژاد؛ معرفت سیاهکوهیان؛ مرتضی یاری
چکیده
هـدف: تحقیـق حاضـر بـا هـدف مقایسـۀ اثـر دو توالـی مختلـف تمریـن هـوازی بـا حجـم یکسـان و مانـدگاری پـس از آن بـر سـطوح سـایتوکاینهای التهابـی 6-IL،ب α-TNF و نیمـر خ لیپیـدی در زنـان چـاق مبتـا بـه دیابـت نـوع دو انجـام گرفـت. روشهـا: بدینمنظـور، 36 زن چـاق مبتـا بـه دیابـت نـوع دو بهصـورت تصادفـی بـه سـه گـروه مسـاوی 12 نفـره تقسـیم ...
بیشتر
هـدف: تحقیـق حاضـر بـا هـدف مقایسـۀ اثـر دو توالـی مختلـف تمریـن هـوازی بـا حجـم یکسـان و مانـدگاری پـس از آن بـر سـطوح سـایتوکاینهای التهابـی 6-IL،ب α-TNF و نیمـر خ لیپیـدی در زنـان چـاق مبتـا بـه دیابـت نـوع دو انجـام گرفـت. روشهـا: بدینمنظـور، 36 زن چـاق مبتـا بـه دیابـت نـوع دو بهصـورت تصادفـی بـه سـه گـروه مسـاوی 12 نفـره تقسـیم شـدند. گـروه یـک و دو بـه مـدت 8 هفتـه )گـروه یـک= 3 جلسـه و گـروه دو= 6 جلسـه در هفتـه، بـا حجـم یکسـان( تمریـن هـوازی بـا شـدت 60 تـا 75 درصـد ضربـان قلـب بیشـینه انجـام دادنـد. نمونهگیریهـا در مرحلـۀ پیشآزمـون، 48 سـاعت و دو هفتـه پـس از آخریـن جلسـۀ تمرینـی انجـام گرفـت. در ادامـه متغیرهـای بیوشـیمیایی بـا روش االیـزا اندازهگیـری شـد. بـرای مقایسـۀ نتایـج درونگروهـی از آزمـون تحلیـل واریانـس بـا اندازهگیـری مکـرر همـراه بـا آزمـون تعقیبـی بونفرونـی و بـرای بررسـی نتایـج بینگروهـی از تحلیـل واریانـس یکراهـه بـا آزمـون تعقیبـی توکـی اسـتفاده شـد. نتایــج: پــس از 8 هفتــه مداخلــه، نتایــج درونگروهــی در متغیرهــای 6-IL،ب α-TNF ،بTG و کلســترول تــام تنهــا در گــروه تمرینــی یــک، در پسآزمــون و مانــدگاری در مقایســه بــا پیشآزمــون کاهــش معنــادار نشــان داد )05/0>P .)همچنیــن نتایــج بینگروهــی نشــاندهندۀ اختــاف معنــادار متغیرهــای مذکــور بیــن گروههــای یــک بــا کنتــرل و یــک بــا دو بــود )05/0>P)؛ درحالیکـه بیـن گـروه دو بـا کنتـرل در مراحـل پسآزمـون و مانـدگاری اختـاف زیادی مشـاهده نشـد )05/0P .)میـزان مانـدگاری کاهـش در متغیـر وزن، چربـی بـدن، شـاخص تـودۀ بدنـی، نسـبت بـه مرحلـۀ پیشآزمـون تنهـا در گـروه یـک، همچنـان معنـادار بـود )05/0>P.) نتیجهگیــری: نقــش تمریــن ورزشــی بــا مــدت زمــان بیشــتر نســبت بــه تکــرر در جلســات تمرینــی کوتاهمــدت میتوانــد موجــب تعدیــل بهتــر 6-IL،ب α-TNF و نیمــر خ لیپیــدی در زنــان چــاق مبتــا بــه دیابــت نــوع دو شــود.
رقیه افرونده؛ معرفت سیاه کوهیان؛ لطفعلی بلبلی؛ رضوان شمسی
چکیده
هدف: فشار دیاکسید کربن خون سرخرگی (PaCO2) از عوامل مهم در سازوکار شیمیایی کنترل تهویۀ ریوی (VE) است که تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم یا بیتأثیر بودن آن هنوز مورد بحث است. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر PaCO2 بر VE طی فعالیت منقطع کوتاهمدت و بازیافت پس از این فعالیت و همچنین بررسی تأخیر زمانی در تحریک VE بهوسیلۀ PaCO2 بود.روشها: ده آزمودنی مرد ...
بیشتر
هدف: فشار دیاکسید کربن خون سرخرگی (PaCO2) از عوامل مهم در سازوکار شیمیایی کنترل تهویۀ ریوی (VE) است که تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم یا بیتأثیر بودن آن هنوز مورد بحث است. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر PaCO2 بر VE طی فعالیت منقطع کوتاهمدت و بازیافت پس از این فعالیت و همچنین بررسی تأخیر زمانی در تحریک VE بهوسیلۀ PaCO2 بود.روشها: ده آزمودنی مرد غیرفعال یک فعالیت منقطع کوتاهمدت (10ثانیه) با فشار کاری 200 وات را انجام دادند که شرایطی را بهوجود میآورد که در آن از بین تمام عوامل شیمیایی تنها PaCO2 تغییر میکند. تهویۀ ریوی و گازهای تبادل تنفسی در طول مدت استراحت، گرم کردن، تمرین و دورۀ بازیافت اندازهگیری شد. PaCO2با استفاده از PETCO2 و حجم جاری پیشبینی شد. همبستگی عرضی برای نشان دادن ضریب همبستگی بین VE و PaCO2 پیشبینیشده با درنظر گرفتن تأخیرهای زمانی مختلف بهدست آمد.نتایج: میزانPaCO2 پیشبینیشده از ثانیۀ 14 تا 28 دورۀ بازیافت و میزان VE از ثانیۀ 14 تا 90 دورۀ بازیافت بهطور معناداری بالاتر از میزان آنها در زمان گرم کردن بود (05/0>p) و بالاترین ضریب همبستگی بین PaCO2 و VE با تأخیر زمانی 7 ثانیه بهدست آمد (854/0=r).نتیجهگیری: نتایج نشان داد که در مردان غیرفعال طی فعالیت منقطع کوتاهمدت و بازیافت پس از آن،PaCO2 موجب تحریک VE میشود و تأخیر زمانی 7 ثانیه در تحریک VE بهوسیلۀPaCO2 وجود دارد.
فرهاد عظیمی؛ معرفت سیاه کوهیان؛ فرناز سیفی؛ رقیه افرونده
چکیده
هدف: سولفید هیدروژن نقش مهمی در عملکردهای فیزیولوژیکی بدن دارد. هدف مطالعه حاضر، بررسی تاًثیر چهار هفته تمرین هوازی ویژه بر سطوح H2S و mRNA های آنزیم های CBS و SAM در هیپوکمپ رتهای نر نژاد ویستار بود. روششناسی: 14 سر رت نر نژاد ویستار ( با سن 8 هفتگی با میانگین وزنی 20±195)، به طور تصادفی در دو گروه کنترل و گروه تمرین هوازی قرار گرفتند. گروه ...
بیشتر
هدف: سولفید هیدروژن نقش مهمی در عملکردهای فیزیولوژیکی بدن دارد. هدف مطالعه حاضر، بررسی تاًثیر چهار هفته تمرین هوازی ویژه بر سطوح H2S و mRNA های آنزیم های CBS و SAM در هیپوکمپ رتهای نر نژاد ویستار بود. روششناسی: 14 سر رت نر نژاد ویستار ( با سن 8 هفتگی با میانگین وزنی 20±195)، به طور تصادفی در دو گروه کنترل و گروه تمرین هوازی قرار گرفتند. گروه تمرینی 5 روز در هفته به مدت 4 هفته (15 دقیقه با سرعت 10 متر بر دقیقه) به تمرین پرداختند. بیان ژن آنزیم های CBS و SAM در هیپوکمپ با تکنیک Real time-PCR و برای اندازه گیری H2S از روش الایزا استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون واریانس MANOVA و برای تعیین اندازه اثر از آزمون مجذور اتا و مجذور امگا در سطح اطمینان 95 درصد استفاده شد (05/0> P). نتایج: نتایج نشان داد که چهار هفته تمرین هوازی ویژه، سطوح CBS، SAM و H2S هیپوکمپ رت های تمرینی را در مقایسه با رت های کنترل، به طور معنی داری افزایش می دهد ( به ترتیب 15/68 ES= 002/0 = p، 85/84 ES= 001/0 = p، 32/77 ES= 001/0 = p). بحث و نتیجهگیری: با توجه به نتایج، چنین به نظر میرسد تمرین هوازی ویژه می تواند به واسطه تنظیم مثبت سولفید هیدروژن از طریق آنزیم های CBS و SAM، نقش مهمی در عملکردهای فیزیولوژیکی و پاتوفیزیولوژیکی ایفا کند و به عنوان یک روش درمانی غیر دارویی سودمند در بهبود بیماران زوال عقلی مورد استفاده قرار گیرد.
معرفت سیاه کوهیان؛ کمیل موسوی؛ الهه ممشلی
چکیده
هدف: از پژوهش حاضر ارائه روشی جدید برای برآورد رکورد دوهای 200، 400، 800، 1500 و 5000 متر بر اساس رکورد دوی 100 و 10000 متر مبتنی بر نظریه سیستم های انرژی فاکس و ماتیوس و بررسی همگرایی مدل پیشنهادی با روش مبنا در مردان جوان فعال بود. روش تحقیق: تعداد 50 نفر از دانشجویان پسر فعال ( میانگین ± انحراف معیار سنی 98/1 ± 11/18 سال، قد 27/3 ± 89/171 سانتیمتر، ...
بیشتر
هدف: از پژوهش حاضر ارائه روشی جدید برای برآورد رکورد دوهای 200، 400، 800، 1500 و 5000 متر بر اساس رکورد دوی 100 و 10000 متر مبتنی بر نظریه سیستم های انرژی فاکس و ماتیوس و بررسی همگرایی مدل پیشنهادی با روش مبنا در مردان جوان فعال بود. روش تحقیق: تعداد 50 نفر از دانشجویان پسر فعال ( میانگین ± انحراف معیار سنی 98/1 ± 11/18 سال، قد 27/3 ± 89/171 سانتیمتر، BMI : 76/1±11/21 کیلوگرم/مترمربع، VO2max : 67/3 ± 08/51 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به 5 گروه 10 نفره (گروههای دوی 200، 400، 800، 1500 و 5000 متر) تقسیم شدند. رکورد دوی 100 و 10000 متر تمامی آزمودنیها در دو جلسه مجزا، حداقل با فاصله زمانی 72 ساعت اندازه گیری و ثبت شد. سپس هر گروه یکی از مادههای دوی200، 400، 800، 1500 و 5000 متر را با فاصله 72 ساعت اجرا کردند و رکوردها ثبت شد (روش مبنا). در نهایت، رکورد دوی200، 400، 800، 1500 و 5000 متر آزمودنیها با استفاده از معادلات برازش شده مبتنی بر سیستم های انرژی فاکس و ماتیوس محاسبه شد. برای ارزیابی همگرایی بین دو روش، از مدل گرافیکی بلاند- آلتمن و همگرایی درونی(ICC) استفاده شد. نتایج: نتایج حاکی از همگرایی بالایی بین معادلات پیشنهادی با روش مبنا بود. نتیجهگیری: بر اساس نتایج میتوان نتیجهگیری نمود که معادلات پیشنهادی میتواند به عنوان ابزاری کاربردی برای پیشگویی و برآورد رکورد دوهای 200، 400، 800، 1500 و 5000 متر برای ورزشکاران دوهای نیمه استقامت مورد استفاده قرار گیرد.
مهدی اسبرزاده؛ معرفت سیاه کوهیان؛ لطفعلی بلبلی
دوره 11، شماره 1 ، بهمن 1397، ، صفحه 129-138
چکیده
هدف:هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین نقطه شکست ضربان قلب )HRDP )با استفاده از مدل کوتاه بیشترین فاصله )Dmax.S)با دومین آستانه تهویهای )VT2 )بود.روشها: بیست و یک نفر مرد غیرفعال داوطلب )با میانگین سن 31/1±9/19 سال، قد 3/5±4/173 سانتیمتر، وزن 9/8±9/67کیلوگرم، اکسیژن مصرفی بیشینه 52/0±08/3 لیتر بر دقیقه( آزمون ورزشی فزاینده نوارگردان را تا رسیدن ...
بیشتر
هدف:هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین نقطه شکست ضربان قلب )HRDP )با استفاده از مدل کوتاه بیشترین فاصله )Dmax.S)با دومین آستانه تهویهای )VT2 )بود.روشها: بیست و یک نفر مرد غیرفعال داوطلب )با میانگین سن 31/1±9/19 سال، قد 3/5±4/173 سانتیمتر، وزن 9/8±9/67کیلوگرم، اکسیژن مصرفی بیشینه 52/0±08/3 لیتر بر دقیقه( آزمون ورزشی فزاینده نوارگردان را تا رسیدن به واماندگی اجرا کردند.برای تعیین HRDP ،ضربان قلب آزمودنیها بهوسیله دستگاه پوالر ثبت و با استفاده از برنامه رایانهای طراحیشده آنالیز شد. گازهایتنفسی در طول آزمون فزاینده توسط دستگاه گاز آناالیزر اندازهگیری شد. از آزمون t وابسته، مدل گرافیکی بالند-آلتمن و روشآماری همبستگی درونخوشهای (ICC (برای پردازش دادهها استفاده شد.نتایج: HRDP در تمامی آزمودنیهای این پژوهش مشاهده شد. تفاوت معناداری بین متغیرهای ضربان قلب، اکسیژن مصرفی،تهویه، حجم جاری و تواتر تنفسی مطابق با HRDP و VT2 وجود نداشت )05/0<P .)همچنین نتایج آزمون ICC و نمودارهای بالند-آلتمن نشان داد که همگرایی باالیی بین ضربان قلب و اکسیژن مصرفی اندازهگیریشده در HRDP و VT2 وجود دارد.نتیجهگیری: با توجه به نتایج این تحقیق، میتوان نتیجه گرفت که Dmax.S روش مطمئنی برای جانشینی روشهای تهاجمی،پرهزینه و وقتگیر است. بنابراین، میتوان از روش Dmax.S برای تعیین آستانه بیهوازی در مردان جوان سالم استفاده کرد.
معرفت سیاه کوهیان؛ صمد اسمعیل زاده
دوره 10، شماره 1 ، آذر 1396، ، صفحه 31-40
چکیده
زمینه و هدف: اخیراً سنتیجا و همکارانش پروتکل درمانده ساز جدیدی (Tfast) را برای تعیین نقطه شکست ضربان قلب (HRDP) اعتبار یابی و معرفی نمودهاند، این در حالی است که اصول انجام این آزمون مطابق استانداردهای معرفی شده در ادبیات نیست. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی همگرایی HRDP تعیین شده در پروتکل Tfast و مدل فلات بیشینه لاکتات (MLSS) به اجرا درآمد.روش ...
بیشتر
زمینه و هدف: اخیراً سنتیجا و همکارانش پروتکل درمانده ساز جدیدی (Tfast) را برای تعیین نقطه شکست ضربان قلب (HRDP) اعتبار یابی و معرفی نمودهاند، این در حالی است که اصول انجام این آزمون مطابق استانداردهای معرفی شده در ادبیات نیست. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی همگرایی HRDP تعیین شده در پروتکل Tfast و مدل فلات بیشینه لاکتات (MLSS) به اجرا درآمد.روش کار: 11 مرد جوان کشتی گیر به عنوان آزمودنی انتخاب و MLSS آنها با استفاده از آزمون های مکرر با با کاری ثابت به روی نوارگردان تعیین شد. داده های ضربان قلب در طول پروتکل Tfast [افزایش سرعت 1km/h در هر 30 ثانیه] با استفاده از تله متری بدست آمد. HRDP با استفاده از مدل S.Dmax تعیین شد. برای تعیین همگرایی از مدل گرافیکی بلاند آلتمن و و روش آماری Intraclass correlation Coefficient (ICC) استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که بینHRDP و ضربان قلب روش مبنا (HRMLSS) همگرایی ضعیفی برقرار است (ICC= -0.09 ؛±1.96; 95% CI= -9.7 to +18.8 b/min). همچنین، بین سرعت در HRDP (SpeedHRDP)وسرعت در روش مبنا (SpeedMLSS) همگرایی ضعیفی مشاهده شد (ICC= 0.40 ؛±1.96; 95% CI= -2.3 to +3.9 km/h).نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان نتیجه گیری نمود که پروتکل درمانده ساز سنتیجا و همکارانش نمی تواند به عنوان روش مطمئنی برای جایگزینی روش مبنا (MLSS) مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین، استفاده از پروتکل Tfastبرای تجویز شدت مطلوب تمرین توصیه نمی شود.
معرفت سیاه کوهیان؛ الهه ممشلی
دوره 9، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 1395-1404
چکیده
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه همگرایی معادلات پیشگو در برآورد هزینه انرژی مصرفی با مدل مبنا در آزمون درماندهساز نوارگردان بود. روش تحقیق: تعداد 50 نفر از مردان جوان فعال(با میانگین ± انحراف معیار سنی 069/2±04/21 سال، قد 48/4±78/176 سانتیمتر، وزن 825/5±11/70 کیلوگرم) به عنوان نمونه انتخاب و آزمونهای بیشینه درماندهساز نوارگردان را ...
بیشتر
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه همگرایی معادلات پیشگو در برآورد هزینه انرژی مصرفی با مدل مبنا در آزمون درماندهساز نوارگردان بود. روش تحقیق: تعداد 50 نفر از مردان جوان فعال(با میانگین ± انحراف معیار سنی 069/2±04/21 سال، قد 48/4±78/176 سانتیمتر، وزن 825/5±11/70 کیلوگرم) به عنوان نمونه انتخاب و آزمونهای بیشینه درماندهساز نوارگردان را اجرا کردند. تجزیه و تحلیل متغیرهای بیوانرژتیک در طول اجرای پروتکلهای درماندهساز با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی به فاصله زمانی ده ثانیه جمع آوری شد. برای سنجش همگرایی، مقادیر اکسیژن مصرفی برآورد شده با استفاده مدل مبنا (روش تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی) ومعادلات پیشگوی ACSM، واندروالت، پاندولف، لیگر و اپستین مورد مقایسه قرارگرفتند. برای ارزیابی همگرایی از مدل گرافیکی بلاند – آلتمن و روش همگرایی همبستگی درونی (ICC) استفاده شد. نتایج: حاکی از آنبودکه معادلهیدویدن لیگرهمگرایی بالایی با روش مبنا دارد (لیگر:96/1± ،95%=CI، 2/21- تا 4/میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه 2، 89/0=ICC)و معادلات راه رفتن و دویدن ACSM همگرایی متوسطی با روش مبنا دارند(راه رفتن: 96/1± ،95% =CI، 1/8- تا 7/4میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه، 4837/0=ICC؛ دویدن:96/1±، 95% =CI، 6/27- تا 3/3- میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه، 4535/0=ICC). نتیجهگیری: براساس نتایج میتوان گفت که معادلة دویدن لیگر در بین معالادت ارائه شدهدر برآورد حجم اکسیژن مصرفی و به طور نسبی معادلات راه رفتن و دویدن ACSMدر مردان جوان ایرانی میتواند به جای روش مبنامورد استفاده قرار گیرد.
معرفت سیاه کوهیان؛ الهه ممشلی
دوره 9، شماره 2 ، خرداد 1395
چکیده
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه همگرایی معادلات پیشگو در برآورد هزینه انرژی مصرفی با مدل مبنا در آزمون درماندهساز نوارگردان بود. روش تحقیق: تعداد 50 نفر از مردان جوان فعال(با میانگین ± انحراف معیار سنی 069/2 ± 04/21 سال، قد 48/4 ± 78/176 سانتیمتر، وزن 825/5 ± 11/70 کیلوگرم) به عنوان نمونه انتخاب و آزمونهای بیشینه درماندهساز نوارگردان ...
بیشتر
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه همگرایی معادلات پیشگو در برآورد هزینه انرژی مصرفی با مدل مبنا در آزمون درماندهساز نوارگردان بود. روش تحقیق: تعداد 50 نفر از مردان جوان فعال(با میانگین ± انحراف معیار سنی 069/2 ± 04/21 سال، قد 48/4 ± 78/176 سانتیمتر، وزن 825/5 ± 11/70 کیلوگرم) به عنوان نمونه انتخاب و آزمونهای بیشینه درماندهساز نوارگردان را اجرا کردند. تجزیه و تحلیل متغیرهای بیوانرژتیک در طول اجرای پروتکلهای درماندهساز با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی به فاصله زمانی ده ثانیه جمع آوری شد. برای سنجش همگرایی، مقادیر اکسیژن مصرفی برآورد شده با استفاده مدل مبنا (روش تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی) و معادلات پیشگوی ACSM، واندروالت، پاندولف، لیگر و اپستین مورد مقایسه قرارگرفتند. برای ارزیابی همگرایی از مدل گرافیکی بلاند – آلتمن و روش همگرایی همبستگی درونی (ICC) استفاده شد. نتایج: حاکی از آن بود که معادلهی دویدن لیگر همگرایی بالایی با روش مبنا دارد(لیگر:96/1± ،95% =CI ، 2/21- تا 4/ میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه 2، 89/0=ICC) و معادلات راه رفتن و دویدن ACSM همگرایی متوسطی با روش مبنا دارند(راه رفتن: 96/1± ،95% =CI ، 1/8- تا 7/4 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه، 4837/0=ICC ؛ دویدن: 96/1± ،95% =CI ، 6/27- تا 3/3- میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه، 4535/0=ICC). نتیجه گیری: براساس نتایج میتوان گفت که معادلهی دویدن لیگر در بین معالادت ارائه شده در برآورد حجم اکسیژن مصرفی و به طور نسبی معادلات راه رفتن و دویدن ACSM در مردان جوان ایرانی میتواند به جای روش مبنا مورد استفاده قرار گیرد.
معرفت سیاهکوهیان؛ آیلار ایمانی
دوره 7، شماره 1 ، اردیبهشت 1393
چکیده
هدف: بررسی عوامل مختلف مؤثر بر متغیرهای قلبی- ریوی، به خصوص مکملها در پژوهشهای متعددی مطرح است. سیر به عنوان گیاه دارویی شناخته شده، جهت درمان بیماریهای قلبی و عروقی و دیگر بیماریهای متابولیکی دارای واحدهای فتوشیمیایی فعال میباشد. هدف: هدف از این مطالعه تعیین تأثیر مکملسازی حاد سیر بر حجم اکسیژن مصرفی، دی اکسید کربن تولیدی، ...
بیشتر
هدف: بررسی عوامل مختلف مؤثر بر متغیرهای قلبی- ریوی، به خصوص مکملها در پژوهشهای متعددی مطرح است. سیر به عنوان گیاه دارویی شناخته شده، جهت درمان بیماریهای قلبی و عروقی و دیگر بیماریهای متابولیکی دارای واحدهای فتوشیمیایی فعال میباشد. هدف: هدف از این مطالعه تعیین تأثیر مکملسازی حاد سیر بر حجم اکسیژن مصرفی، دی اکسید کربن تولیدی، نسبت تبادل تنفسی و نبض اکسیژن در آستانه هوازی، آستانه بی هوازی و بیشینه مردان غیر ورزشکار با مزاج گرم بود. روش-شناسی: 30 مرد غیر ورزشکار سالم (میانگین ± انحراف معیار سنی 75/1 ± 8/21 سال، قد 8/1 ± 3/174 سانتیمتر، وزن 4/3 ± 60/67 کیلوگرم) بطور غیرتصادفی به دو گروه همگن مکمل و دارونما تقسیم شدند. گروه مکمل به مدت یک هفته هر روز 1000 میلیگرم مکمل کپسول قرص سیر و گروه دارونما به مدت یک هفته هر روز 500 میلیگرم نشاسته مصرف کردند. همهی آزمودنیها قبل و پس از مکملسازی سیر در پروتکل درماندهساز وابسته به فرد شرکت کردند. متغیرهای قلبی و ریوی در آستانه هوازی، بی هوازی و بیشینه به وسیلهی دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی اندازهگیری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از آزمونهای آماری آنکووا و مجذور اومگا (ω^2) استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد مصرف مکمل سیر بر نسبت تبادل تنفسی بیشینه و نبض اکسیژن آستانه بیهوازی تأثیر معنیداری دارد (05/0≥P) که اندازه اثر آنها، به ترتیب 32% و 4% مشاهده شد. نتیجهگیری: باتوجه به نتایج میتوان گفت احتمالاً مصرف سیر بر برخی از متغیرهای قلبی و ریوی افراد غیرورزشکار تأثیر دارد.