بیوشیمی و متابولیسم
سهیلا علمدار؛ سید محسن آوندی
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید و مکملدهی سیاهدانه بر نیمرخ لیپیدی، قند خون و ترکیب بدن زنان جوان دارای اضافه وزن بود.مواد و روشها: پژوهش حاضر در قالب طرح نیمهتجربی بهصورت دوسوکور روی 48 نفر از زنان جوان دارای اضافه وزن شهر نیشابور با میانگین و انحراف استاندارد سنی 51/3 ± 41/36 سال و شاخص تودة بدنی ...
بیشتر
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید و مکملدهی سیاهدانه بر نیمرخ لیپیدی، قند خون و ترکیب بدن زنان جوان دارای اضافه وزن بود.مواد و روشها: پژوهش حاضر در قالب طرح نیمهتجربی بهصورت دوسوکور روی 48 نفر از زنان جوان دارای اضافه وزن شهر نیشابور با میانگین و انحراف استاندارد سنی 51/3 ± 41/36 سال و شاخص تودة بدنی 79/0 ± 704/28 کیلوگرم بر متر مربع انجام گرفت. آزمودنیها بهصورت تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. پنج نفر بنا به دلایلی از ادامة همکاری انصراف دادند و در نهایت چهار گروه شامل تمرین و مکمل (10n=)، تمرین و دارونما (9 (n=، مکمل (12 (n= و دارونما (12 (n= بودند. دو گروه تمرین به مدت شش هفته، سه جلسه در هفته و با شدت 85 تا 95 درصد ضربان قلب بیشینه (HRmax) تمرین را انجام دادند. افزونبر این، همة گروهها روزانه یک عدد کپسول روغنی حاوی 1000 میلیگرم سیاهدانه یا دارونما (روغن پارافین) پیش از ناهار مصرف کردند. گروه مکمل و دارونما هیچگونه فعالیت ورزشی منظم نداشتند. اندازهگیریهای آنتروپومتریکی و نمونههای خونی در دو نوبت پیشآزمون و پسآزمون انجام گرفت. نمونههای خونی در حالت ناشتا و از ورید بازویی برای ارزیابی سطوح نیمرخ لیپیدی و قند خون جمعآوری شد. بهمنظور بررسی طبیعی بودن توزیع دادهها از آزمون شاپیروویلک استفاده شد. برای تحلیل دادهها و گزارش آنها از آزمون تجزیهوتحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) و تکمتغیری (ANCOVA) و آزمون تعقیبی SIDAK در سطح معناداری 05/0 استفاده شد.نتایج: نتایج تفاوت معناداری را بین گروههای تمرین و مکمل، تمرین و دارونما در مقایسه با گروههای مکمل و دارونما پس از شش هفته در کلسترول کل (332/0P=)، تریگلیسیرید (928/0P=)، لیپوپروتئین با چگالی بالا (86/0P=)، لیپوپروتئین با چگالی پایین (393/0P=) و قند خون ناشتا (054/0P=) نشان نداد. نتایج آزمون تعقیبی SIDAK نشان داد، رویهمرفته اقدامات صورتگرفته در گروههای آزمایش به کاهش شاخص تودة بدنی، دور کمر، نسبت دور کمر به لگن و درصد چربی بدن منجر شده است. در خصوص شاخص تودة بدنی و درصد چربی بدن گروه تمرین و دارونما عملکرد مطلوبتری داشتند و عملکرد شاخصهای دور کمر و نسبت دور کمر به لگن نیز در گروه مکمل مطلوبتر بود، ولی این تفاوتها از نظر آماری معنادار نبود (05/0≤P) و همة گروههای آزمایش صرفاً نمرة مطلوبتری در شاخصهای ترکیب بدنی، دور کمر، نسبت دور کمر به لگن و درصد چربی بدن نسبت به گروه کنترل (دارونما) نشان دادند (05/0>P).نتیجهگیری: بهنظر میرسد HIIT و مکمل سیاهدانه، هر کدام میتواند در بهبود ترکیب بدن زنان جوان دارای اضافه وزن مؤثر باشد. با این حال، در این پژوهش HIIT و مکمل سیاهدانه بر نیمرخ لیپیدی و قند خون تأثیر معناداری نداشت که پیشنهاد میشود پژوهشهای بیشتری در این زمینه صورت گیرد.
عاطفه جمشیدپور؛ وحید تادیبی؛ نایب علی رضوانی
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی رایجترین بیماری کبدی است که در حال پیشرفت بوده و بیش از یکچهارم مردم جهان را درگیر خود ساخته است. در این زمینه پژوهشگران معتقدند فعالیت ورزشی و استفاده از داروهای گیاهی با خواص ضدچربی و ضداکسایشی میتواند بهعنوان درمان مکمل، سودمند باشد. بنابراین، هدف از این پژوهش تعیین آثار هشت هفته تمرین ...
بیشتر
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی رایجترین بیماری کبدی است که در حال پیشرفت بوده و بیش از یکچهارم مردم جهان را درگیر خود ساخته است. در این زمینه پژوهشگران معتقدند فعالیت ورزشی و استفاده از داروهای گیاهی با خواص ضدچربی و ضداکسایشی میتواند بهعنوان درمان مکمل، سودمند باشد. بنابراین، هدف از این پژوهش تعیین آثار هشت هفته تمرین هوازی یا مصرف عرق آرتیشو بر سطوح چربی کبد و سطوح سرمی آنزیمهای کبدی در زنان مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی بود. مواد و روشها: بدینمنظور، 24 زن داوطلب چاق یا دارای اضافه وزن مبتلا به کبد چرب غیرالکلی با میانگین سن 8/9±3/39 سال و وزن 1/12±4/75 کیلوگرم بهطور تصادفی در سه گروه هشتنفری آرتیشو، تمرین هوازی و کنترل قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه تمرین هوازی سه جلسه در هفته و به مدت هشت هفته، تمرین هوازی انجام دادند. برنامة تمرین هوازی در هفتة نخست 30 دقیقه دویدن با شدتی معادل 11 از شاخص درک فشار بورگ بود که با رعایت اصل افزایش تدریجی بار تمرین، از هفتة پنجم به بعد مدت زمان تمرین به 45 دقیقه و شدت آن به عدد 13 از شاخص درک فشار رسید. آزمودنیهای گروه آرتیشو روزانه 180 میلیلیتر عرق آرتیشو مصرف کردند (60 میلیلیتر پس از هر وعدة غذایی). هیچگونه مداخلهای روی آزمودنیهای گروه کنترل اجرا نشد. نمونهگیری خون و سونوگرافی کبد 48 ساعت پیش و پس از دورة مداخله بهمنظور اندازهگیری سطوح سرمی آسپارتات آمینوترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز، نیمرخ چربی (کلسترول تام، تریگلیسیریدها، لیپوپروتئین کمچگال و لیپوپروتئین پرچگال) و چربی کبد انجام گرفت.نتایج: یافتهها نشان داد که سطوح چربی کبد در گروههای تمرین هوازی (034/0=P) و آرتیشو (011/0=P) بهطور معناداری کاهش یافت. اما تفاوت معناداری بین اثرگذاری تمرین هوازی و مصرف عرق آرتیشو در کاهش سطوح چربی کبد دیده نشد (393/0=P). سطوح سرمی آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز در گروه تمرین هوازی کاهش معنادار یافت (بهترتیب، 016/0=P و 028/0=P). سطوح این آنزیمها در گروه آرتیشو کاهش غیرمعنادار (بهترتیب، 080/0=P و 172/0=P) و در گروه کنترل افزایش معنادار (بهترتیب، 024/0=P و 008/0=P) داشت. برای نیمرخ چربی در هیچیک از گروهها تغییر معناداری دیده نشد.نتیجهگیری: انجام سه جلسه تمرین هوازی در هفته با شدت متوسط یا مصرف 60 میلیلیتر عرق آرتیشو پس از وعدههای غذایی اصلی، میتواند پس از هشت هفته سطوح چربی کبدی را در زنان چاق یا دارای اضافه وزن مبتلا به کبد چرب غیرالکلی کاهش دهد. همچنین این دسته از بیماران میتوانند از تمرین هوازی برای کاهش سطوح آنزیمهای کبدی و از عرق آرتیشو برای پیشگیری از افزایش این آنزیمها بهره ببرند. اما مصرف عرق آرتیشو یا انجام تمرینهای هوازی با شدت متوسط در مدت دو ماه نمیتواند بدون پیروی از رژیمهای غذایی سالم یا دیگر درمانهای دارویی به بهبود سطوح چربیهای خون بینجامد.
محمد کرمی؛ آسیه عباسی دلویی؛ ایوب سعیدی
چکیده
زمینه و هدف: بافت چربی بیشتر در پی چاقی، با افزایش نشانگرهای التهابی همراه است. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر شدتهای مختلف تمرین مقاومتی دایرهای بر گرملین-1، عامل بازدارندة مهاجرت ماکروفاژها و برخی شاخصهای خطرزای قلبی- عروقی در مردان چاق بود. مواد و روشها: در یک کارآزمایی نیمهتجربی، 44 مرد چاق انتخاب و بهصورت تصادفی به ...
بیشتر
زمینه و هدف: بافت چربی بیشتر در پی چاقی، با افزایش نشانگرهای التهابی همراه است. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر شدتهای مختلف تمرین مقاومتی دایرهای بر گرملین-1، عامل بازدارندة مهاجرت ماکروفاژها و برخی شاخصهای خطرزای قلبی- عروقی در مردان چاق بود. مواد و روشها: در یک کارآزمایی نیمهتجربی، 44 مرد چاق انتخاب و بهصورت تصادفی به چهار گروه کنترل (11 نفر)، تمرین مقاومتی دایرهای با شدت پایین (11 نفر)، تمرین مقاومتی دایرهای با شدت متوسط (11 نفر) و تمرین مقاومتی دایرهای با شدت بالا (11 نفر) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی با شدتهای مختلف شامل تمرین دایرهای با شدت بالا (80 درصد 1RM)، تمرین دایرهای با شدت متوسط (60 درصد 1RM) و تمرین دایرهای با شدت پایین (40 درصد 1RM)، سه جلسه در هفته و به مدت 12 هفته بود. سطوح گرملین-1، MIF و نیمرخ لیپیدی (کلسترول، تریگلیسرید، LDL و HDL) سرم با استفاده از کیت و به روش الایزا اندازهگیری شد. دادهها به روش آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر، آزمون تی وابسته و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 05/0 P< تجزیهوتحلیل شد.نتایج: 12هفته تمرین مقاومتی دایرهای با شدت پایین، متوسط و بالا موجب کاهش معنادار با کاهش معنادار سطوح گرملین1 و MIF، کاهش معنادار سطوح کلسترول، تریگلیسرید و LDL-c و افزایش معنادار سطوح HDL-c شد (001/0=P).نتیجهگیری: بهنظر میرسد تمرین مقاومتی دایرهای با شدتهای مختلف و بهویژه شدت بالا میتواند عامل مؤثری بهمنظور مقابله با افزایش مشاهده در عوامل خطرزای قلبی-عروقی در افراد چاق باشد.
مژگان احمدی؛ آسیه عباسی دلویی؛ سعیده شادمهری؛ ندا آقایی بهمن بگلو
دوره 11، شماره 1 ، بهمن 1397، ، صفحه 139-152
چکیده
هدف: هدف از این تحقیق مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر وضعیت اکسیدان، آنتیاکسیدان و نیمرخ لیپیدیدر دختران چاق بود.روشها: سی دختر چاق )سن 5±30 سال، قد 2±60/1 سانتیمتر و شاخص توده بدنی 33-31 کیلوگرم بر مجذور متر( انتخابو بهطور تصادفی به سه گروه تمرین هوازی، مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. گروههای تجربی، تمرین هوازی روی تردمیل ...
بیشتر
هدف: هدف از این تحقیق مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر وضعیت اکسیدان، آنتیاکسیدان و نیمرخ لیپیدیدر دختران چاق بود.روشها: سی دختر چاق )سن 5±30 سال، قد 2±60/1 سانتیمتر و شاخص توده بدنی 33-31 کیلوگرم بر مجذور متر( انتخابو بهطور تصادفی به سه گروه تمرین هوازی، مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. گروههای تجربی، تمرین هوازی روی تردمیل با شدت60 تا 75 درصد ضربان قلب ذخیره و تمرین مقاومتی با شدت 55 تا 75 درصد یک تکرار بیشینه به مدت هشت هفته انجام دادند.نمونههای خون آزمودنیها 48 ساعت قبل و بعد از پروتکل تمرینی و 12 ساعت ناشتایی جمعآوری شد. تحلیل دادهها با استفادهاز آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح 05/0≤P انجام شد.نتایج: تمرین هوازی موجب کاهش معنیدار سطوح مالوندیآلدئید و افزایش معنیدار سوپراکسیددیسموتاز و ظرفیتآنتیاکسیدانی تام پالسما در دختران چاق شد )05/0≤P )با اینوجود، بین اثر هشت هفته فعالیت هوازی و مقاومتی بر نیتریکاکساید پالسما در دختران چاق تفاوت معناداری وجود نداشت )069/0=P .)نتیجهگیری: بهنظر میرسد تمرین هوازی میتواند موجب ایجاد تغییرات قابلتوجه در دستگاه اکسایشی و ضداکسایشی بدن شودو با تعدیل نیمرخ لیپیدی، خطر بیماری قلبی عروقی در افراد چاق را کاهش دهد.واژههای کلیدی: تمرین، اکسیدان، آنتیاکسیدان، نیمرخ لیپیدی، دختران چاق.
نجمه رضائیان؛ نیکو خسروی؛ رحمن سوری
دوره 3، شماره 2 ، اردیبهشت 1389
چکیده
هدف تحقیق: آثار فعالیت بدنی در تعدیل شرایط التهابی ناشی از چاقی و روند پیری مشخص شده است. مطالعه حاضر تاثیر 10 هفته تمرین استقامتی شنا بر سطح ویسفاتین سرم، شاخص مقاومت به انسولین(HOMA-IR)و نیمرخ لیپیدی خون را در زنان چاق مورد بررسی قرار داده است. روش تحقیق: 16 زن چاق یائسۀ غیرفعال (شاخص توده بدنی 15/1±62/30 کیلو گرم بر متر مربع و میانگین سنی 9/3±25/54 ...
بیشتر
هدف تحقیق: آثار فعالیت بدنی در تعدیل شرایط التهابی ناشی از چاقی و روند پیری مشخص شده است. مطالعه حاضر تاثیر 10 هفته تمرین استقامتی شنا بر سطح ویسفاتین سرم، شاخص مقاومت به انسولین(HOMA-IR)و نیمرخ لیپیدی خون را در زنان چاق مورد بررسی قرار داده است. روش تحقیق: 16 زن چاق یائسۀ غیرفعال (شاخص توده بدنی 15/1±62/30 کیلو گرم بر متر مربع و میانگین سنی 9/3±25/54 سال) به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل ئر 10 هفته برنامه تمرینات استقامتی شنا( 60-50%ضربان قلب بیشینه) سه جلسه در هفته شرکت کردند. سطح سرمی ویسفاتین،HOMA-IR نیمرخ لیپیدی و شاخص های آنتروپومتری ک قبل و 48 ساعت بعد از تمرین اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تی زوجی و مستقل و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری05/0>P انجام گرفت.نتایج: اجرای 10 هفته تمرین استقامتی ضمن کاهش معنی دار سطح ویسفاتین (5/28%،45%-P) و شاخص مقاومت به انسولین ( 85/34%، 05%-P)بهبود نیمرخ لیپیدی و شاخص های آنتروپومتریک را به همراه داشت(05/0>P) بنابر نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون، علیرغم وجود رابطه معنی دار بین سطوح ابتدایی ویسفاتین سرم با سطوح ابتدایی تری گلیسرید( 720/0-r،44%-P) و HDL-C و (750/0-r،32%-P) بین تغییرات غلظت ویسفاتین با تغییرات هیچ یک از متغیرهای مورد بررسی رابطه معنی داری مشاهده نشد ) (05/0