علمی - پژوهشی
عباس قنبری نیاکی؛ روح الله حق شناس گتابی
چکیده
هدف: اثرات سازگاری با ورزش بر بهبود چرخه پورین نوکلئوتیدها اجتناب ناپذیر است و فعالیت بدنی موجب بهبود مسیر بازیافت پورین ها (salvage) میشود. تأثیر شیوه های مختلف تمرینی به ویژه نوع تناوبی خیلی شدید در فعالیتهای بسیار کوتاه مدت و دوره تمرینی کوتاه مدت به خوبی روشن نیست. پژوهش حاضر به منظور بررسی سازگاری احتمالی مسیر بازیافت ...
بیشتر
هدف: اثرات سازگاری با ورزش بر بهبود چرخه پورین نوکلئوتیدها اجتناب ناپذیر است و فعالیت بدنی موجب بهبود مسیر بازیافت پورین ها (salvage) میشود. تأثیر شیوه های مختلف تمرینی به ویژه نوع تناوبی خیلی شدید در فعالیتهای بسیار کوتاه مدت و دوره تمرینی کوتاه مدت به خوبی روشن نیست. پژوهش حاضر به منظور بررسی سازگاری احتمالی مسیر بازیافت پورینها از جمله آنزیم هیپوگزانتین –گوانین فسفوریبوزیل ترنسفراز (HGPRT)، هیپوگزانتین، گزانتین و همچنین اسید اوریک در یک دوره تمرینات تناوبی با شدت بالا طی دو هفته انجام شد.روشها: در این پژوهش نیمه تجربی، هجده مرد سالم تمرین نکرده (میانگین و انحراف استاندارد سن34/2 ±95/21 سال و شاخص توده بدنی84/2 ±95/22 کیلوگرم بر متر مربع) برای این پژوهش داوطلب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و تمرین قرار گرفتند. تمرین شامل فعالیتهای 15 ثانیهای رکاب زدن با نهایت شدت بر روی چرخ ثابت و با استراحت 4 دقیقهای بین هر فعالیت بود که به مدت 2 هفته انجام شد. نمونه های خونی برای اندازه گیری متغیرهای ذکر شده، قبل از دوره و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین جمع آوری شد و دادهها با استفاده روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل و آلفا در سطح 05/0 پذیرفته شد.نتایج: افزایش معناداری در سطوح هیپو گزانتین (001/0P=)، گزانتین (001/0P=) و کاهش معنادار اسید اوریک (02/0P=) در گروه تمرین مشاهده شد و آنزیم HGPRT بین دو گروه تفاوت معنا داری نداشت (386/0p=).نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده ی این بود که تمرینات تناوبی شدید موجب دفع بیشتر پایههای پورینی همانند هیپوگزانتین و گزانتین میشود و کاهش اسید اوریک استراحتی احتمالاً به علت افزایش ظرفیت ضداکسایشی آنها میباشد.
علمی - پژوهشی
مژگان احمدی؛ ندا اقایی بهمن بگلو
چکیده
هدف: میتوفاژی میتواند به کنترل کیفیت میتوکندری کمک کند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرین بر عوامل میتوفاژی میتوکندری در موش های صحرایی نر چاق بود.روشها: در این مطالعه تجربی، 40 سر موش صحرایی نر (میانگین وزن20±120 گرم) پس از القاء چاقی با رژیم غذایی پرچرب (به مدت 10 هفته)، 8 سر موش صحرایی از گروه رژیم غذایی پرچرب (O) و 8 سر ...
بیشتر
هدف: میتوفاژی میتواند به کنترل کیفیت میتوکندری کمک کند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرین بر عوامل میتوفاژی میتوکندری در موش های صحرایی نر چاق بود.روشها: در این مطالعه تجربی، 40 سر موش صحرایی نر (میانگین وزن20±120 گرم) پس از القاء چاقی با رژیم غذایی پرچرب (به مدت 10 هفته)، 8 سر موش صحرایی از گروه رژیم غذایی پرچرب (O) و 8 سر موش صحرایی گروه رژیم غذایی استاندارد (C) برای بررسی القای چاقی تشریح شدند و سایر موشهای صحرایی چاق بهطور تصادفی به 3 گروه کنترل چاق (OC)، تمرین تداومی با شدت متوسط (MICT) و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) تقسیم شدند. HIIT شامل 10 مرتبه فعالیت 4 دقیقهای با شدت 90-85 درصد VO2max و دفعه های استراحت فعال 2 دقیقهای و برنامه MICT نیز 5 جلسه در هر هفته با شدت 70-65 درصد VO2max به مدت 12 هفته اجرا شد. سطوح bcl2 و پارکین با استفاده از روش الکتروفورز ژل و وسترن بلات اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0P≤ تجزیه و تحلیل شد.نتایج: نتایج نشان داد هر دو مداخله تمرین HIIT و MICT به افزایش معنا دار bcl2 و پارکین عضله نعلی نسبت به گروه کنترل منجر شدند (05/0P<). تفاوت معناداری بین دو گروه HIIT و MICT در سطوح bcl2و پارکین رتهای چاق وجود نداشت (05/0<P).نتیجهگیری: با توجه به نتایج، به نظر میرسد که HIIT و MICT میتوانند به کاهش تخریب و اختلال میتوکندری در عضله اسکلتی طی چاقی کمک کنند.
علمی - پژوهشی
محسن اکبرپور؛ زینب آقاجانی
چکیده
هدف: کبد از حساسترین بافتهای هدف فشار اکسایشی ناشی از تمرین میباشد و آمینوترانسفرازهای کبدی، شاخصهای حساسی برای تعیین آسیب دیدگی سلولهای کبدی هستند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین TRX و مقاومتی سنتی بر برخی از آنزیمهای کبد (آسپارتات آمینو ترانسفراز و آلانین آمینو ترانسفراز) در زنان غیرفعال انجام گرفت.روش ...
بیشتر
هدف: کبد از حساسترین بافتهای هدف فشار اکسایشی ناشی از تمرین میباشد و آمینوترانسفرازهای کبدی، شاخصهای حساسی برای تعیین آسیب دیدگی سلولهای کبدی هستند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین TRX و مقاومتی سنتی بر برخی از آنزیمهای کبد (آسپارتات آمینو ترانسفراز و آلانین آمینو ترانسفراز) در زنان غیرفعال انجام گرفت.روش ها: در این پژوهش که به روش نیمه تجربی انجام شد، 28 دختر غیرفعال با میانگین سن41/1±07/21 سال و شاخص توده بدن 25/4±52/22 کیلوگرم بر متر مربع به صورت تصادفی در سه گروه تمرین TRX، تمرین مقاومتی سنتی و کنترل قرار گرفتند. گروه های تجربی، تمرین مقاومتی سنتی وTRX را سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته با شدت 65 – 80 درصد یک تکرار بیشینه اجرا کردند، در حالیکه گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی در مدت زمان اجرای پژوهش شرکت نکرد. نمونههای خونی قبل از شروع تمرین و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین از تمام آزمودنی ها گرفته شد و برای بررسی سطح سرمی آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمونهای شاپیرو-ویلک، تیوابسته و تحلیل واریانس یک سویه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت و سطح معنی داری 05/0P< در نظر گرفته شد.نتایج: نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که تفاوت معناداری در میزان سرمی آنزیمهای AST و ALT از مرحله پیش آزمون به پس آزمون در گروههای TRX، مقاومتی سنتی و کنترل وجود نداشت (05/0p>). همچنین تفاوت بین گروهی در هیچ یک از عوامل مشاهده نشد (05/0p>).نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که هشت هفته تمرین TRX و مقاومتی سنتی بر سطح سرمی آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) زنان غیرفعال اثر معناداری ندارد. بنابراین، اثرات اجرای تمرین TRX و مقاومتی سنتی بر شاخصهای آنزیمی کبد یکسان بود و بین این دو نوع روش تمرینی تفاوتی مشاهده نشد.
علمی - پژوهشی
مسعود رفعتی؛ جبار بشیری؛ رقیه پوزش جدیدی؛ حسن پوررضی
چکیده
هدف: در مورد تأثیر توأم HIIT و Q10 بر دستکاری بیوژنز و عملکرد میتوکندریهای عضلانی در شرایط چاقی اطلاعات اندکی موجود است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر توأم تمرین HIIT و مکمل Q10 بر محتوای میتوکندری و مقدار AMPK، NRF2، SIRT1 و Tfam عضله نعلی موشهای صحرائی نر چاق بود.روشها: 48 موش صحرائی به طور تصادفی به شش گروه لاغر، چاق مرجع، چاق کنترل، چاق+HIIT، چاق+Q10 ...
بیشتر
هدف: در مورد تأثیر توأم HIIT و Q10 بر دستکاری بیوژنز و عملکرد میتوکندریهای عضلانی در شرایط چاقی اطلاعات اندکی موجود است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر توأم تمرین HIIT و مکمل Q10 بر محتوای میتوکندری و مقدار AMPK، NRF2، SIRT1 و Tfam عضله نعلی موشهای صحرائی نر چاق بود.روشها: 48 موش صحرائی به طور تصادفی به شش گروه لاغر، چاق مرجع، چاق کنترل، چاق+HIIT، چاق+Q10 و چاق توأم (HIIT+Q10) تقسیم شدند. چاقی با رژیم پرچرب القا شد و تمرین HIIT به مدت 12 هفته (پنج جلسه در هفته، هر جلسه شامل10 مرحله فعالیت تناوبی چهار دقیقهای با شدت 90-85 درصد v VO2 peak) انجام شد و Q10 روزانه (نیم گرم در هر کیلوگرم وزن بدن) مصرف شد. دادهها با روش وسترن بلات و mitotracker اندازهگیری و با ANOVA مقایسه شدند. نتایج: محتوای میتوکندری (049/0=P) و مقدار پروتئینهای NRF2(002/0=P)، SIRT-1(007/0=P) و Tfam(040/0=P) در گروه چاق کنترل به طور معنادار کمتر از گروه لاغر بود. محتوای میتوکندری و مقدار SIRT-1 در هر سه گروه چاق+ HIIT(001/0=P)، چاق+ Q10(001/0=P) و چاق توأم (001/0=P)، به طور معناداری بیشتر از گروه چاق کنترل بود و حتی به سطوح بالاتر از گروه لاغر نیز (به جز محتوای میتوکندری گروه چاق+Q10) رسید (001/0=P). اما مقدار NRF2، فقط در گروههای چاق+ HIIT(033/0=P) و چاق توأم (038/0=P) به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل چاق بود. بااینحال، در هیچ یک از گروههای مداخله، مقدار Tfam تفاوت معناداری با گروه کنترل چاق نداشت (05/0 نتیجه گیری: احتمالاً چاقی بیوژنز میتوکندری عضله نعلی را کاهش میدهد و یا اینکه حداقل سبب تخریب بیشتر میتوکندریهای موجود میشود، اما تمرین HIIT و مکمل Q10 تا اندازهای قابلیت جبران این کاهش را دارند که البته اثر HIIT تا حدی بیشتر است. بااینحال به دلیل کمبود شواهد و محدودیتها هنوز نیاز به بررسی باقی است.
علمی - پژوهشی
عطا بحرینی نژاد؛ داریوش مفلحی؛ Mehdi Abbaspoor
چکیده
هدف: با توجه به ماهیت تناوبی بازی فوتبال، هدف پژوهش حاضر ارزیابی شیوه اجرای متناوب آزمون آزمایشگاهی فزاینده در سنجش شاخصهای فیزیولوژیک بازیکنان فوتبال بود.روش ها: 18 فوتبالیست جوان (سن: 78/0±78/16 سال، وزن: 44/9±33/61 کیلوگرم، قد: 75/6±177 سانتیمتر) داوطلبانه در پژوهش شرکت نموده و دو آزمون فزاینده آزمایشگاهی با فاصله زمانی ...
بیشتر
هدف: با توجه به ماهیت تناوبی بازی فوتبال، هدف پژوهش حاضر ارزیابی شیوه اجرای متناوب آزمون آزمایشگاهی فزاینده در سنجش شاخصهای فیزیولوژیک بازیکنان فوتبال بود.روش ها: 18 فوتبالیست جوان (سن: 78/0±78/16 سال، وزن: 44/9±33/61 کیلوگرم، قد: 75/6±177 سانتیمتر) داوطلبانه در پژوهش شرکت نموده و دو آزمون فزاینده آزمایشگاهی با فاصله زمانی 48 ساعت روی دستگاه نوار گردانHP Cosmos و سپس آزمون میدانی بانگسبو را اجرا کردند. عوامل قلبی-تنفسی آزمودنیها توسط دستگاه گاز آنالایزر مدل metalyzer3b و لاکتات خون شرکتکنندگان قبل و بعد از آزمونها با دستگاه لاکتومتر مدل Scout اندازهگیری شد. تحلیل آماری دادهها با آزمونهای تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر، تی زوجی و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معناداری 05/0p≤ انجام گردید.نتایج: بین عوامل فیزیولوژیک آزمونهای پیوسته و متناوب هیچگونه تفاوت معناداری وجود نداشت؛ اما بین مسافت پیموده شده در دو آزمون تفاوت معنادار مشاهده گردید (031/0=p). عملکرد آزمون میدانی بانگسبو با اکسیژن مصرفی بیشینه آزمون فزاینده متناوب ارتباط مثبت معنادار نشان داد (011/0=p ,64/0=r). بین عملکرد آزمون میدانی بانگسبو با عملکرد آزمون فزاینده متناوب، همبستگی مثبت معنادار وجود داشت (018/0=p ,62/0=r). نتیجه گیری: وجود همبستگی مثبت معنادار بین اکسیژن مصرفی بیشینه آزمون متناوب و عملکرد آزمون بانگسبو، بالاتر بودن مسافت پیموده شده در آزمون متناوب و همبستگی مثبت معنادار بین عملکرد آزمون میدانی بانگسبو با مسافت طی شده در آزمون فزاینده متناوب میتواند به علت مشابهت آزمون فزاینده متناوب با ماهیت تناوبی فعالیت فوتبال و دلیلی بر رعایت ماهیت فعالیت ورزشکار به هنگام تعریف آزمون فزاینده باشد.
علمی - پژوهشی
زهرا کریمی احمدآبادی؛ جواد نعمتی؛ سید حسامالدین موسوینیا؛ رسول رضایی
چکیده
هدف: فعالیت ورزشی هوازی بسته به شدت و مدت فعالیت منجر به تغییراتی در عوامل همودینامیکی و دستگاه هموستاتیک در بیماران پرفشار خونی میشود که در صورت اعمال محدودیت جریان خون در زمان فعالیت میتوان انتظار تغییرات متفاوتی داشت. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، بررسی پاسخ برخی شاخصهای همودینامیک و انعقادی به یک جلسه فعالیت ورزشی هوازی ...
بیشتر
هدف: فعالیت ورزشی هوازی بسته به شدت و مدت فعالیت منجر به تغییراتی در عوامل همودینامیکی و دستگاه هموستاتیک در بیماران پرفشار خونی میشود که در صورت اعمال محدودیت جریان خون در زمان فعالیت میتوان انتظار تغییرات متفاوتی داشت. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، بررسی پاسخ برخی شاخصهای همودینامیک و انعقادی به یک جلسه فعالیت ورزشی هوازی با و بدون محدودیت جریان خون در بیماران پرفشار خونی بود.روشها: تعداد 10 بیمار پرفشار خونی در 2 جلسه فعالیت هوازی (5 نوبت، هر نوبت 2 دقیقه فعالیت با سرعت 4 کیلومتر در ساعت با یک دقیقه استراحت غیرفعال) با و بدون محدودیت جریان خون با طرح توازن متقابل شرکت کردند. فشارخون قبل، بلافاصله، 5، 10، 15، 30 و 60 دقیقه پس از فعالیت، تعداد پلاکتها، زمان پروترومبین و زمان نسبی ترومبوپلاستین فعال شده قبل، بلافاصله، 30 دقیقه و 24 ساعت پس از فعالیت، ضربان قلب و شاخص درک از فشار نیز در نوبتهای مختلف فعالیت اندازهگیری شد.نتایج: اثر زمان در همه عوامل اندازهگیری شده غیر از تعداد پلاکتها (055/0=P) معنادار بود (001/0>P) در حالی که تعامل زمان- شرایط فعالیت غیر از ضربان قلب (011/0=P) در بقیه عوامل غیرمعنادار بود (05/0<P).نتیجهگیری: براساس نتایج، محدودیت جریان خون منجر به افزایش عوامل همودینامیکی و کاهش زمان تشکیل لخته در بیماران پرفشارخونی شد ولی تفاوتهای موجود بین فعالیت هوازی با و بدون جریان خون معنادار نبود، بنابراین، به نظر میرسد فعالیت با محدودیت جریان خون خطر اضافی را بر دستگاه قلبی- عروقی و عوامل انعقادی افراد میانسال دارای پرفشار خونی اعمال نمیکند.
علمی - پژوهشی
معصومه نوروزپور؛ سید محمد مرندی؛ محسن قنبرزاده؛ عباسعلی زارع مایوان
چکیده
هدف: بیماری کبد چرب غیر الکلی (NAFLD) به شدت با تغییر سطح سایتوکاینهای التهابی و افزایش ناهنجاریهای متابولیکی همراه است. در این مطالعه اثر تمرین ترکیبی بر غلظت سرمی سایتوکاینهای پیش التهابی اینترلوکین 18(IL18)، ضد التهابی اینترلوکین 10(IL10) و عوامل مرتبط با اختلال متابولیک در زنان سالمند مبتلا به کبد چرب بررسی شد.روش ها : تعداد 24 زن ...
بیشتر
هدف: بیماری کبد چرب غیر الکلی (NAFLD) به شدت با تغییر سطح سایتوکاینهای التهابی و افزایش ناهنجاریهای متابولیکی همراه است. در این مطالعه اثر تمرین ترکیبی بر غلظت سرمی سایتوکاینهای پیش التهابی اینترلوکین 18(IL18)، ضد التهابی اینترلوکین 10(IL10) و عوامل مرتبط با اختلال متابولیک در زنان سالمند مبتلا به کبد چرب بررسی شد.روش ها : تعداد 24 زن سالمند مبتلا به NAFLD با روش هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به گروه تمرین (n=12) و کنترل (n=12) تقسیم شدند. تمرین ترکیبی به مدت ده هفته اجرا شد. سطوح IL18 و IL10 با بسته آزمایشگاهی زلبایو به روش الایزا و کبد چرب با روش سونوگرافی سنجیده شدند. سایر عوامل خونی و تن سنجی اندازه گیری شدند. تحلیل آماری با آزمونهای تی زوجی و ویلکاکسون، کواریانس و همبستگی اسپیرمن انجام شد.نتایج: در گروه تمرین تری گلیسرید (TG) (00/0p=)، شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) (01/0p=) ، چربی کبد (00/0p=)، آسپارتات آمینو ترانسفراز (AST) (04/0p=) و گلوکز (00/0p=) به طور قابل توجهی کاهش یافتند. مقدار انسولین (11/0p=) و آلانین آمینو ترانسفراز (ALT) (07/0p=) بین گروهها تفاوت معناداری نداشت.نتیجه گیری: تمرین ترکیبی می تواند باعث بهبود سطح سایتوکاینهای التهابی و کاهش عوامل خطر متابولیکی مرتبط با کبد چرب غیر الکلی شود و با افزایش اثرات ضد التهابی نقش مؤثری در سلامتی سالمندان ایفا کند.
علمی - پژوهشی
رها نیک روش؛ سید کاظم موسوی ساداتی؛ ژاله باقرلی؛ محمد علی اصلانخانی
چکیده
هدف: ایجاد تغییر و نوسان در اجزای تمرینی نسبت به تمرین تکراری میتواند براساس اصول خودسازماندهی دستگاه، به یادگیری حرکتی بیشتر بیانجامد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر روشهای تمرین افتراقی و سنتی بر تغییرات الکترومایوگرافی عضلات پایین تنه در اجرا و یادگیری شنای کرال سینه بود.روشها: در این پژوهش 36 شناگر 20 تا 25 سال که هیچگونه ...
بیشتر
هدف: ایجاد تغییر و نوسان در اجزای تمرینی نسبت به تمرین تکراری میتواند براساس اصول خودسازماندهی دستگاه، به یادگیری حرکتی بیشتر بیانجامد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر روشهای تمرین افتراقی و سنتی بر تغییرات الکترومایوگرافی عضلات پایین تنه در اجرا و یادگیری شنای کرال سینه بود.روشها: در این پژوهش 36 شناگر 20 تا 25 سال که هیچگونه سابقه آموزش شنا نداشتند؛ به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی ساده به سه گروه کنترل، تمرینات سنتی و تمرینات افتراقی تقسیم شدند. آزمودنیهای گروههای تجربی طی 12 جلسه به یادگیری شنای کرال سینه به دو شیوه سنتی و افتراقی پرداختند. قبل و بعد از 12 جلسه تمرین، میزان فعالیت عضلات بر اساس شاخص مجذور میانگین ریشه و میانگین زمان فعالیت عضلات راست رانی، ساقی قدامی و دوقلوی داخلی شناگران با استفاده از سیگنال الکترومایوگرافی اندازه گیری شد.نتایج: براساس نتایج حاصل از آزمون بن فرونی، در پس آزمون، میانگین RMS فعالیت عضله راست رانی، دو سر رانی (001/0=P)، ساقی قدامی (04/0=P) و دوقلوی (005/0=P) شناگران گروه افتراقی به طور معناداری از گروه کنترل بیشتر بود. این تفاوت میان گروه تمرین افتراقی و سنتی نیز معنادار بود (05/0≥P). اما تفاوت معناداری میان گروه کنترل و تمرین سنتی وجود نداشت (05/0<P). در پس آزمون فقط میانگین زمان فعالیت عضله راست رانی گروه تمرین افتراقی بیشتر از گروه سنتی بود (046/0=P). میانگین زمان فعالیت عضله ساقی قدامی در شرایط پس آزمون در هر دو گروه تمرینی بیشتر از گروه کنترل بود (05/0>P) اما میان گروه تمرین افتراقی و سنتی تفاوت معنا داری وجود ندارد (05/0<P). میانگین زمان فعالیت عضله دوقلو گروه تمرینات افتراقی (001/0=P) و تمرین سنتی (041/0=P) بهطور معنادار بیشتر از گروه کنترل بود، اما این تفاوت میان گروه تمرین افتراقی و تمرین سنتی معنادار نبود (05/0<P). همچنین میانگین زمان فعالیت عضله دو سر رانی در شرایط پس آزمون در گروه تمرین افتراقی بیشتر از گروه کنترل بود (001/0=P)، ولی تفاوتی میان گروه افتراقی و سنتی و همچنین گروه سنتی و کنترل وجود نداشت (05/0<P). نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاضر حاکی از اثر گذاری بیشتر تمرینات افتراقی در یادگیری شنای کرال سینه نسبت به تمرینات سنتی است.
علمی - پژوهشی
هنگامه مرادیان؛ صدیقه حسین پور دلاور؛ علی ضابط
چکیده
هدف: اختلال اندوتلیالی، سریعترین نشانهی بروز اختلال عروقی در افراد چاق و آغاز توسعهی پیش-پرفشارخونی است و همراه با شاخصهای لیپیدی میتواند به بیماریهای قلبی-عروقی خطرناک منجر شود. هدف از این مطالعه تعیین اثرات تمرین مقاومتی دایرهای بر برخی نشانگرهای اندوتلیالی، فشارخون و نیمرخ لیپیدی در زنان چاق مبتلا به پیش - پرفشارخونی ...
بیشتر
هدف: اختلال اندوتلیالی، سریعترین نشانهی بروز اختلال عروقی در افراد چاق و آغاز توسعهی پیش-پرفشارخونی است و همراه با شاخصهای لیپیدی میتواند به بیماریهای قلبی-عروقی خطرناک منجر شود. هدف از این مطالعه تعیین اثرات تمرین مقاومتی دایرهای بر برخی نشانگرهای اندوتلیالی، فشارخون و نیمرخ لیپیدی در زنان چاق مبتلا به پیش - پرفشارخونی بود.روشها: به این منظور 24 زن چاق مبتلا به پیش-پرفشارخونی (با میانگین سن 43/4±73/44سال، شاخص تودهی بدن 8/3±39/32 کیلوگرم بر متر مربع ، سطح فشارخون سیستولی 61/0±21/13 و دیاستولی 33/0±65/8 میلیمتر جیوه)، به طور تصادفی در دو گروه کنترل و تمرین مقاومتی دایرهای قرار گرفتند. گروه تمرین به مدت هشت هفته، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 50 تا 60 دقیقه تمرین مقاومتی دایرهای شامل 3 دایره و 9 ایستگاه متشکل از چهار حرکت بالاتنه (پرس سینه، کشش پایینی، قایقی به صورت نشسته، جلوبازو) و سه حرکت پایین تنه (پرس پا، جلوران دستگاه، پشت ران دستگاه) و دو حرکت میان تنه (کرانچ شکم و باز شدن کمر) را با 15-12 تکرار اجرا کردند که شدت تمرین بر اساس توصیههای انجمن قلب آمریکا برای حرکات بالاتنه 40 درصد 1RM و برای حرکات پایین تنه 60 درصد 1RM بود. گروه کنترل طی مداخله هیچگونه فعالیت تمرینی نداشتند. فشارخون، اندازههای آنتروپومتریکی و نمونههای خونی 48 ساعت قبل از اجرای مداخله و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین اندازهگیری شدند.نتایج: نتایج بهدستآمده نشان داد که هشت هفته تمرین مقاومتی دایرهای میتواند سبب کاهش معنادار درصد چربی بدن (005/0P=)، نسبت کمر به لگن (043/0P=)، فشار خون سیستولی (001/0P=) و دیاستولی (002/0P=) و تریگلیسرید (043/0P=) شده و سطوح نیتریک اکساید را به طور معنادار افزایش دهد (008/0P=).نتیجه گیری: به نظر میرسد هشت هفته تمرین مقاومتی دایرهای میتواند با کاهش برخی سطوح لیپیدی، افزایش شبکه مویرگی در عضلات فعال و افزایش انعطافپذیری عروق، سبب افزایش نیتریک اکساید و در نتیجه کاهش فشارخون شود.
علمی - پژوهشی
زهره برهانی کاخکی؛ شیلا نایبی فر؛ حسین نخعی؛ الهام قاسمی
چکیده
هدف: عدم تعادل در بیان PGC-1α و تولید مایوکاینها باعث کاهش مصرف انرژی، افزایش آدیپوسیتها و بروز اختلالات متابولیکی میشود، اما فعالیت بدنی میتواند از طریق PGC-1α، تولید مایوکینها را تنظیم کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته دویدن تداومی و تناوبی بر بیان ژن PGC-1α عضلانی و غلظت سرمی آیریزین در موشهای صحرایی نر مبتلا ...
بیشتر
هدف: عدم تعادل در بیان PGC-1α و تولید مایوکاینها باعث کاهش مصرف انرژی، افزایش آدیپوسیتها و بروز اختلالات متابولیکی میشود، اما فعالیت بدنی میتواند از طریق PGC-1α، تولید مایوکینها را تنظیم کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته دویدن تداومی و تناوبی بر بیان ژن PGC-1α عضلانی و غلظت سرمی آیریزین در موشهای صحرایی نر مبتلا به سندرم متابولیک بود.روش ها: تعداد 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار 6 هفته ای با وزن 180-150 گرم، به طور تصادفی به دو گروه رژیم غذایی استاندارد (8n=) و رژیم غذایی با چربی بالا (24 (n= تقسیم شدند و به مدت 12 هفته تحت رژیم غذایی قبل از ورزش قرار گرفتند. سپس 24موش صحرایی گروه رژیم غذایی با چربی بالا به طور تصادفی به سه گروه مساوی کنترل سندرم متابولیک (Ctr+MS)، تمرین تداومی (CT-MS) و تمرین تناوبی (IT-MS) تقسیم گردیدند. تمرینات تداومی و تناوبی به مدت هشت هفته، به ترتیب باشدت معادل 75-65 و 100-80 درصد سرعت بیشینه روی نوارگردان مخصوص موشهای صحرایی اجرا شد. جهت انـدازه گیـری آیریـزین سـرم از روش ELISA و بیان ژن PGC-1α از RT-PCR استفاده شد. آزمونهای آماری تحلیل واریانس یک راهه، آزمون تعقیبی توکی و همبستگی پیرسون در سطح معنا داری05/0 p≤ برای تجزیه و تحلیل دادهها به کار گرفته شد.نتایج: پس از هشت هفته تمرین تناوبی و تداومی بیان PGC-1α(به ترتیب01/0=P و 001/0=P) و سطح سرمی آیریزین (به ترتیب01/0=P و 001/0=P) نسبت به گروه کنترل سندرم متابولیک افزایش یافت، این افزایش در گروه تمرین تناوبی نسبت به تمرین تداومی بالاتر بود (001/0=P). همچنین بیان عضلانی PGC-1α همسبتگی مثبت با سطح سرمی آیریزین موشهای صحرایی داشت (8/0r=، 01/0 =P).نتیجه گیری: به نظر میرسد استفاده از تمرینـات تناوبی میتواند به اندازه تمرینات تداومی و حتی بیشتر باعث افزایش بیان ژن PGC-1α و آیریزین و احتمالاً بهبود اختلالات متابولیکی در افراد مبتلا به سندروم متابولیک گردد.