ساناز حبیبوند؛ رضا نوری؛ عباسعلی گائینی
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت ورزشی و مکملیاری ویتامین D نقش مهمی در سلامت قلبی- عروقی دارند. با این حال، آثار ترکیب این دو راهبرد و نقش مولکولی آنها در سازگاریهای قلبی کمتر شناخته شده است. ازاینرو تحقیق حاضر با هدف تعیین تأثیر مکملیاری ویتامین D و تمرین هوازی بر نشانگرهای فشار اکسایشی و پروتئین سیرتوئین 1 (SIRT-1) در بافت میوکارد موشهای ...
بیشتر
زمینه و هدف: فعالیت ورزشی و مکملیاری ویتامین D نقش مهمی در سلامت قلبی- عروقی دارند. با این حال، آثار ترکیب این دو راهبرد و نقش مولکولی آنها در سازگاریهای قلبی کمتر شناخته شده است. ازاینرو تحقیق حاضر با هدف تعیین تأثیر مکملیاری ویتامین D و تمرین هوازی بر نشانگرهای فشار اکسایشی و پروتئین سیرتوئین 1 (SIRT-1) در بافت میوکارد موشهای صحرایی نر میانسال انجام گرفت.مواد و روشها: 32 سر موش صحرایی نر با دامنة سنی 12–14 ماه و با دامنة وزنی 350–400 گرم پس از طی دو هفته آشناسازی و انجام آزمون حداکثر سرعت هوازی و اندازهگیری وزن آنها، بهطور تصادفی به چهار گروه کنترل (Con)، تمرین هوازی (AT)، ویتامین D (Vit-D) و تمرین هوازی + ویتامین D (AT+Vit_D) تقسیم شدند. برنامة اصلی تمرین شامل هشت هفته تمرین فزاینده و پنج جلسه در هفته بود. گروه Vit_D و AT+Vit-D 500 واحد ویتامین D همراه با 3/0 میلیلیتر روغن زیتون به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن بهصورت یک روز در میان دریافت کردند. همچنین از روغن زیتون بهعنوان دارونما استفاده شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسة مداخله بافت قلب حیوانات خارج شد. میزان فعالیت سوپراکسید دسموتاز (SOD)، گلوتاتیون پراکسیداز (GPx) و نیز غلظت مالون دیآلدهید (MDA)، هیدروژن پراکسید (H2O2) و پروتئین SIRT-1 اندازهگیری شد. تجزیهوتحلیل دادهها از طریق آزمون آنوا یکراهه در سطح 05/0 P< انجام گرفت.نتایج: یافتهها نشان داد مقادیر SIRT-1 بهطور معناداری در گروه AT بیشتر از گروه Con بود (05/0P<). همچنین مقادیر MDA در گروه AT نسبت به گروه Con کمتر بود (05/0P<). بین دیگر گروههای مورد بررسی تفاوت معناداری در مقادیر MDA و SIRT-1 مشاهده نشد (05/0P>). افزونبر این تفاوت معناداری در مقادیر GPx، SOD و H2O2 بین گروههای مورد بررسی مشاهده نشد (05/0P>).نتیجهگیری: در کل، یافتههای تحقیق حاضر نشان داد تمرین منظم هوازی برای کاهش آسیبهای اکسایشی بافت قلب در دورة میانسالی ممکن است سودمند باشد. همچنین تمرین هوازی در میانسالی به افزایش پروتئین SIRT-1 منجر میشود. با توجه به نقش مهم SIRT-1 در پیشگیری از بیماریهای قلبی و تقویت دستگاه دفاع ضداکسایشی، بهنظر میرسد تمرین هوازی راهبردی مؤثر برای کاهش بیماریهای قلبی- عروقی مرتبط با افزایش سن باشد. همچنین یافتههای پژوهش حاضر نشان داد مکملیاری ویتامین D در کنار تمرین هوازی آثار همافزایی در بهبود نشانگرهای فشار اکسایشی یا SIRT-1 ایجاد نمیکند. با این حال با توجه به حجم کم مطالعات در این مورد و نیز برخی محدودیتهای پژوهش حاضر پیشنهاد میشود تحقیقات بیشتری در این باره انجام گیرد.
محمد کاظمی پور؛ حسن متین همایی؛ پروین فرزانگی
چکیده
زمینه و هدف: بسیاری از عوامل محیطی از جمله مداخلات غذایی میتوانند التهاب را تعدیل کنند. پژوهشهای قبلی تأیید کردهاند که وعدههای غذایی چرب موجب افزایش فعال شدن نشانگرهای التهابی مانند IL-6 در مرحلة پس از مصرف میشود. ازاینرو هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین هوازی همراه با مصرف عصارة پوست سبز پسته بر بیان IL-6، IL-1 و TNF-α در بافت ...
بیشتر
زمینه و هدف: بسیاری از عوامل محیطی از جمله مداخلات غذایی میتوانند التهاب را تعدیل کنند. پژوهشهای قبلی تأیید کردهاند که وعدههای غذایی چرب موجب افزایش فعال شدن نشانگرهای التهابی مانند IL-6 در مرحلة پس از مصرف میشود. ازاینرو هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین هوازی همراه با مصرف عصارة پوست سبز پسته بر بیان IL-6، IL-1 و TNF-α در بافت قلب موشهای صحرایی تغذیهشده با غذای چرب بود.مواد و روشها: در این تحقیق از موشهای صحرایی مادة دوازدههفتهای با وزن بین 180 تا 220 گرم استفاده شد. موشها بهصورت تصادفی به پنج گروه ششتایی تقسیم شدند؛ کنترل مثبت (سالم)، کنترل منفی (چاق)، تمرین، عصاره، تمرین و عصاره (تعامل تمرین و عصاره). بهمنظور ایجاد الگوی چاقی تمامی موشهای صحرایی به مدت چهار هفته جیرة غذایی پرچرب با ترکیبات 40 درصد قند، 13 درصد پروتئین و 47 درصد چربی دریافت کردند. برنامة تمرین با شدت متوسط (MET) در محدودة 50-60 درصد VO2max شامل پنج جلسه تمرین در هفته (دویدن روی نوار گردان) با 5 دقیقه گرم کردن و 20 دقیقه فعالیت و 5 دقیقه سرد کردن بود. در اولین روز شروع تمرین سرعت از m/s 16 شروع شد و طبق برنامه هر هفته m/s 5/2 افزایش یافت و تا در روز آخر پس از چهار هفته به m/s 26 رسید. عصارة مورد استفاده در این پژوهش از عصارة پوست پسته در دوز 60 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم بود. عصاره به شکل مایع و خالص تهیه و با آب مقطر حل شد. سپس به روش گاواژ به مدت چهار هفته و پنج نوبت در هر هفته اعمال شد.نتایج: از نظر بیان IL-1، TNF-α و IL-6 در بین گروهها تفاوت معناداری وجود داشت (001/0P=). آزمون تعقیبی نشان داد از نظر بیان IL-1 و IL-6 بین گروه چاق با سالم تفاوت معناداری وجود دارد (001/0P=). بین گروههای عصاره (001/0P=)، گروه تمرین (001/0P=) و گروه تمرین + عصاره (001/0P=) با گروه چاق تفاوت معناداری وجود داشت. بین گروه چاق با سالم از نظر بیان TNF-α تفاوت معناداری وجود داشت (002/0P=). در بین گروه تمرین، عصاره و تمرین+عصاره تفاوت معناداری از نظر متغیرها وجود نداشت (05/0 ≤P).نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که مصرف غذای چرب موجب افزایش بیان IL-6، IL-1 و TNF-α در بافت قلب موشهای صحرایی میشود. اما انجام تمرین هوازی و مصرف عصارة پوست پسته ممکن است موجب کاهش بیان IL-1 و TNF-α شد. با این حال، ترکیبی از اثر توأم آنها میتواند موجب کاهش بیشتر بیان IL-1 و TNF-α شود.
مریم شوندی؛ سعید نقیبی؛ محمد شریعت زاده؛ مریم وطن دوست؛ علی زارع
چکیده
زمینه و هدف: از مهمترین روشهای مقابله با اختلال متابولیک چاقی، انجام فعالیتهای ورزشی است که هم بهعنوان پیشگیری و هم درمان مؤثر است. از آنجا که بیان ژنهای آدیپوژنیکی مانند پروتئین رتینوبلاستوما 1 (RB1) و شبهرتینوبلاستوما-1 (RBL-1) در آدیپوژنز مؤثر است، ازاینرو هدف این پژوهش بررسی تأثیر شیوههای مختلف تمرین هوازی بر بیان ژنهای ...
بیشتر
زمینه و هدف: از مهمترین روشهای مقابله با اختلال متابولیک چاقی، انجام فعالیتهای ورزشی است که هم بهعنوان پیشگیری و هم درمان مؤثر است. از آنجا که بیان ژنهای آدیپوژنیکی مانند پروتئین رتینوبلاستوما 1 (RB1) و شبهرتینوبلاستوما-1 (RBL-1) در آدیپوژنز مؤثر است، ازاینرو هدف این پژوهش بررسی تأثیر شیوههای مختلف تمرین هوازی بر بیان ژنهای RB1 و RBL-1 در بافت چربی زیر جلدی موشهای صحرایی نر ویستار بود.مواد و روشها: در این پژوهش تجربی، ۳۲ سر موش صحرایی نر ویستار (هشتهفتهای و با وزن 33 ± 237 گرم) بهصورت تصادفی به چهار گروه مساوی کنترل، تمرین پرشدت (HIT)، تمرین با شدت متوسط (MIT) و تمرین تناوبی پرشدت (HIIT) تقسیم شدند. شیوة اجرای تمرینات روی نوار گردان شامل هشت هفته بود، بهطوریکه تمرین HIT شامل دویدن با سرعت ۲۰ متر بر دقیقه یا با شدت 65 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه (VO2max )، با شیب فزایندة تدریجی به مدت 30 دقیقه بود. تمرین MIT شامل دویدن با شدت 65 درصد VO2max به مدت 37 دقیقه بود و تمرین HIIT شامل چهار وهله تناوب شدید با زمان ۴ دقیقه دویدن با شدت ۹۰ تا ۱۰۰ درصد VO2max و چهار وهله تناوب کم شدت با زمان 3 دقیقه با ۵۰ تا ۶۰ درصد VO2max (در مجموع ۲۸ دقیقه) بود. 24 ساعت پس از آخرین جلسة تمرین حیوانات قربانی شده و بافت چربی زیرجلدی آنها برداشته شد و با روش RT-PCR اندازهگیری بیان ژنها صورت گرفت. دادههای بهدستآمده با توجه به عدم توزیع طبیعی با استفاده از آزمون کروسکال والیس و آزمون تعقیبی بنفرونی از طریق نرمافزار آماری SPSS نسخة 24 تجزیهوتحلیل شد و سطح معناداری 05/0P< در نظر گرفته شد.نتایج: یافتههای تحقیق حاضر نشان داد که میزان بیان ژن RB1 تنها در گروه تمرین MIT نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری یافت (027/0P=). همچنین بیان ژن RBL-1 فقط در گروه تمرین HIT نسبت به گروه کنترل بهطور معناداری کمتر بود (028/0P=).نتیجهگیری: از آنجا که در این پژوهش فقط تمرینات هوازی MIT و HIT با شدت 65 درصد VO2max توانست بیان ژنهای RB1 و RBL-1 را کاهش دهد، استفاده از این نوع تمرینات در جهت بهبود اختلالات متابولیکی و مهار آدیپوژنز پیشنهاد میشود.
فاطمه نورزاد؛ فرشته شهیدی؛ مجتبی صالح پور
چکیده
هدف: دیابت، اختلال متابولیکی است که از طریق هایپرگلایسمی مشخص میشود و نقش مهمی در ایجاد آپوپتوز قلبی دارد. شواهد حاکی از آن است که تمرینات ورزشی میتوانند برخی از مسیرهای پیامرسانی مربوط به آپوپتوز را تحت تأثیر قرار دهند. هدف از پژوهش حاضر مقایسۀ اثر تمرین هوازی و مقاومتی بر میزان شاخص مقاومت به انسولین و نسبت BCL-2 به BAX بر موشهای ...
بیشتر
هدف: دیابت، اختلال متابولیکی است که از طریق هایپرگلایسمی مشخص میشود و نقش مهمی در ایجاد آپوپتوز قلبی دارد. شواهد حاکی از آن است که تمرینات ورزشی میتوانند برخی از مسیرهای پیامرسانی مربوط به آپوپتوز را تحت تأثیر قرار دهند. هدف از پژوهش حاضر مقایسۀ اثر تمرین هوازی و مقاومتی بر میزان شاخص مقاومت به انسولین و نسبت BCL-2 به BAX بر موشهای صحرایی دیابتی نر نژاد ویستار است.روشها: در این تحقیق تجربی، 25 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار 200 تا 250 گرمی بهطور تصادفی به پنج گروه: تمرین هوازی (6n=)، تمرین مقاومتی (6n=)، شم (6n=)، کنترل (4n=) و سالم (3n=) تقسیم شدند. موشهای صحرایی با مصرف رژیم غذایی پرچرب به مدت شش هفته و پس از شش هفته تزریق تکدوز استرپتوزوتوسین به مقدار 30 میلیگرم بر کیلوگرم دیابتی شدند. موشهای صحرایی گروه هوازی به مدت چهار هفته و هفتهای پنج جلسه روی نوار گردان و موشهای صحرایی گروه مقاومتی به مدت چهار هفته و هفتهای شش جلسه با استفاده از نردبان به تمرین پرداختند.نتایج: تفاوت میزان پروتئین BAX گروه هوازی و مقاومتی معنادار و مقدار آن در گروه مقاومتی نسبت به هوازی کمتر بود (014/0=P). تفاوت نسبت BCL-2 به BAX گروه هوازی و مقاومتی معنادار و در گروه مقاومتی بیشتر از گروه هوازی بود (05/0=P). همچنین میزان شاخص مقاومت به انسولین در گروه هوازی (005/0=P) و در گروه مقاومتی (004/0=P) پس از تمرین کاهش بیشتری نسبت به قبل تمرین داشت و این اختلاف معنادار بود.نتیجهگیری: بهنظر میرسد هم تمرین مقاومتی و هم تمرین هوازی در کاهش میزان شاخص مقاومت به انسولین اثرگذارند و در مقایسۀ بین دو تمرین هوازی و مقاومتی، تمرین مقاومتی بیشتر در کاهش عوامل آپوپتوزی اثر بیشتری دارد و با افزایش شدت تمرین، میزان SIRT1 افزایش مییابد و سبب مهار عوامل آپوپتوزی میشود.
عاتکه السادات سعیدیان؛ رستم علیزاده؛ لیدا مرادی
چکیده
هدف: با توجه به رشد فزایندۀ چاقی و اضافه وزن در سالهای اخیر، این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تمرین هوازی در شرایط هایپوکسی نورموباریک و نورموکسی بر سطوح استراحتی VEGF و VO2max زنان دارای اضافه وزن / چاق انجام گرفت. روشها: بدینمنظور 24 زن دارای اضافه وزن (میانگین و انحراف استاندارد سن، قد و وزن بهترتیب 7/3 ±25/28 سال، 01/3±8/161 سانتیمتر ...
بیشتر
هدف: با توجه به رشد فزایندۀ چاقی و اضافه وزن در سالهای اخیر، این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تمرین هوازی در شرایط هایپوکسی نورموباریک و نورموکسی بر سطوح استراحتی VEGF و VO2max زنان دارای اضافه وزن / چاق انجام گرفت. روشها: بدینمنظور 24 زن دارای اضافه وزن (میانگین و انحراف استاندارد سن، قد و وزن بهترتیب 7/3 ±25/28 سال، 01/3±8/161 سانتیمتر و 18/7±64/78 کیلوگرم) در گروه تمرین هایپوکسی نورموباریک به مدت 6 هفته و هر هفته 3 جلسه تمرین هوازی در چادر هایپوکسی را انجام دادند و گروه نورموکسی در زمانی معادل با زمان تمرین گروه هایپوکسی نورموباریک تمرین هوازی در شرایط نورموباریک داشتند. برنامۀ تمرین شامل 5 دقیقه گرم کردن، 20 دقیقه فعالیت با 60 درصد ضربان قلب بیشینه در هفتۀ اول بود و سپس هر هفته 5 دقیقه به مدت زمان فعالیت افزوده شد.نتایج: تغییرات وزن (165/0p=) و BMI (191/0p=) گروه هایپوکسی نورموباریک در مقایسه با نورموکسی معنادار نبود. ولی تغییرات درصد چربی (022/0p=) و دور کمر (031/0p) هنگام مقایسۀ دو گروه معنادار بود. تغییرات اکسیژن مصرفی بیشینه (008/0p=) و VEGF (001/0p <) تفاوت معناداری نشان داد. نتیجهگیری: افزایش بیشتر و معنادار سطوح استراحتی VEGF در شرایط هایپوکسی نورموباریک نشاندهندۀ اهمیت فعالیت بدنی در کاهش خطر بیماریهای قلبی- عروقی و عملکرد اندوتلیال عروق در افراد دارای اضافه وزن است.
حمید رجبی؛ محمدرضا افخمی اردکانی؛ پژمان معتمدی؛ ندا خالدی
چکیده
مقدمه: هر چند انجام فعالیت ورزشی یکی از راهکارهای کمک درمانی در کاهش سختی شریانی در بیماران دیابتی است اما، سازوکار آن معلوم نیست. هدف از این پژوهش تعیین اثر فعالیت هوازی بر محور کلوتو- عامل رشدی فیبروبلاست 23 (FGF23) و کلسیمی شدن شریان در زنان یائسه دیابتی نوع ۲ بود.روشها: 24 نفر زن یائسه دیابتی نوع-۲ از انجمن دیابت شهر شاهرود به صورت ...
بیشتر
مقدمه: هر چند انجام فعالیت ورزشی یکی از راهکارهای کمک درمانی در کاهش سختی شریانی در بیماران دیابتی است اما، سازوکار آن معلوم نیست. هدف از این پژوهش تعیین اثر فعالیت هوازی بر محور کلوتو- عامل رشدی فیبروبلاست 23 (FGF23) و کلسیمی شدن شریان در زنان یائسه دیابتی نوع ۲ بود.روشها: 24 نفر زن یائسه دیابتی نوع-۲ از انجمن دیابت شهر شاهرود به صورت تصادفی به دو گروه: ۱) تمرین ]۱۲ نفر[ با میانگین سنی ۶±۵۱ سال و توده بدن ۵ ± ۹/۳۱ kg/m2 و ۲) کنترل ]۱۲ نفر[ با میانگین سنی ۵±۵۲ سال و توده بدن ۸/۳ ± ۲/۲۹ kg/m2 تقسیم شدند. تمرینات هوازی شامل ۳ جلسه در هفته به مدت ۸ هفته و هر جلسه ۴۵ الی ۶۰ دقیقه دویدن روی تردمیل با شدت ۷۰-۴۵ درصد ضربان قلب ذخیره بود. نمونه خون، قبل و پس از دوره تمرین در حالت ناشتا گرفته شد و برای اندازهگیری کلوتو و FGF23 از روش الایزا استفاده شد. همچنین آزمون سختی شریانها و فشارخون با استفاده از سیستم VaSera-VS-2000 انجام شد. دادهها با استفاده از آزمونهای تی وابسته و مستقل (۰۵/۰>P) آنالیز شدند.یافتهها: تغییر معنیداری در فسفر، FGF23، حاصلضرب کلسیم در فسفر، فشارخون دیاستول و حداکثر اکسیژن مصرفی در طی دوره تحقیق مشاهده نشد (۰۵/۰<P). اما، کلسیم در گروه تمرین نسبت به پیشآزمون بهطور معنیداری کاهش یافت (۰۵/۰>P). همچنین فشارخون سیستولیک، نسبت کلوتو به FGF23 و سختی شریانی در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری کاهش و کلوتو بهطور معنیداری افزایش یافت (۰۵/۰>P).نتیجهگیری: تمرینات هوازی میتواند باعث کاهش سختی عروقی در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع ۲ شود، که بوسیله فاکتورهای مرتبط با کلوتو، نسبت کلوتو به FGF23 و فشارخون تحقق مییابد. با این حال، با توجه به تحقیقات بسیار کم در این زمینه، نیاز است این یافتهها در تحقیقات آتی بررسی و تائید گردند.
فرهاد عظیمی؛ معرفت سیاه کوهیان؛ فرناز سیفی؛ رقیه افرونده
چکیده
هدف: سولفید هیدروژن نقش مهمی در عملکردهای فیزیولوژیکی بدن دارد. هدف مطالعه حاضر، بررسی تاًثیر چهار هفته تمرین هوازی ویژه بر سطوح H2S و mRNA های آنزیم های CBS و SAM در هیپوکمپ رتهای نر نژاد ویستار بود. روششناسی: 14 سر رت نر نژاد ویستار ( با سن 8 هفتگی با میانگین وزنی 20±195)، به طور تصادفی در دو گروه کنترل و گروه تمرین هوازی قرار گرفتند. گروه ...
بیشتر
هدف: سولفید هیدروژن نقش مهمی در عملکردهای فیزیولوژیکی بدن دارد. هدف مطالعه حاضر، بررسی تاًثیر چهار هفته تمرین هوازی ویژه بر سطوح H2S و mRNA های آنزیم های CBS و SAM در هیپوکمپ رتهای نر نژاد ویستار بود. روششناسی: 14 سر رت نر نژاد ویستار ( با سن 8 هفتگی با میانگین وزنی 20±195)، به طور تصادفی در دو گروه کنترل و گروه تمرین هوازی قرار گرفتند. گروه تمرینی 5 روز در هفته به مدت 4 هفته (15 دقیقه با سرعت 10 متر بر دقیقه) به تمرین پرداختند. بیان ژن آنزیم های CBS و SAM در هیپوکمپ با تکنیک Real time-PCR و برای اندازه گیری H2S از روش الایزا استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون واریانس MANOVA و برای تعیین اندازه اثر از آزمون مجذور اتا و مجذور امگا در سطح اطمینان 95 درصد استفاده شد (05/0> P). نتایج: نتایج نشان داد که چهار هفته تمرین هوازی ویژه، سطوح CBS، SAM و H2S هیپوکمپ رت های تمرینی را در مقایسه با رت های کنترل، به طور معنی داری افزایش می دهد ( به ترتیب 15/68 ES= 002/0 = p، 85/84 ES= 001/0 = p، 32/77 ES= 001/0 = p). بحث و نتیجهگیری: با توجه به نتایج، چنین به نظر میرسد تمرین هوازی ویژه می تواند به واسطه تنظیم مثبت سولفید هیدروژن از طریق آنزیم های CBS و SAM، نقش مهمی در عملکردهای فیزیولوژیکی و پاتوفیزیولوژیکی ایفا کند و به عنوان یک روش درمانی غیر دارویی سودمند در بهبود بیماران زوال عقلی مورد استفاده قرار گیرد.
بتول رضایی سراجی؛ حمید آقا علی نژاد؛ رضا قرخانلو؛ معصومه ابتکار؛ محمد فشی؛ بهزاد پاکراد؛ اکرم کریمی اصل
دوره 11، شماره 1 ، بهمن 1397، ، صفحه 73-84
چکیده
هدف:هدف از این پژوهش بررسی تاثیر تمرین هوازی و هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژنهای κB-NF و α-TNF هیپوکامپمغز موشهای صحرایی نر بود.روشها: بیست و چهار موش صحرایی نر ویستار )با میانگین توده بدنی 97/26±29/279 گرم( بهطور تصادفی در چهار گروه: الف-بدون تمرین و بدون قرار گرفتن در معرض هوای آلوده به ذرات کربن سیاه؛ ب- تمرین هوازی؛ ج- قرار ...
بیشتر
هدف:هدف از این پژوهش بررسی تاثیر تمرین هوازی و هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژنهای κB-NF و α-TNF هیپوکامپمغز موشهای صحرایی نر بود.روشها: بیست و چهار موش صحرایی نر ویستار )با میانگین توده بدنی 97/26±29/279 گرم( بهطور تصادفی در چهار گروه: الف-بدون تمرین و بدون قرار گرفتن در معرض هوای آلوده به ذرات کربن سیاه؛ ب- تمرین هوازی؛ ج- قرار گرفتن در معرض ذرات؛ ود- تمرین و با قرار گرفتن در معرض ذرات کربن سیاه قرار گرفتند. برای قرار دادن حیوانات در معرض ذرات کربن سیاه با قطرکمتر از 10 میکروناز دستگاه تزریق ذرات و اتاقک استفاده شد. مدت تمرین هوازی با 50 درصد سرعت بیشینه هر گروه 4 هفتهبود و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی و قرارگیری در معرض ذرات کربن سیاه حیوانات قربانی شدند. با استفاده از روشPcr-time Real بیان ژن κB-NF و α-TNF در بافت هیپوکامپ موشها ارزیابی شد. برای تعیین معنادار بودن تفاوت بین گروههااز تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد.نتایج: تفاوت معناداری بین گروههای الف و ب )001/0=P ،)الف و د )003/0=P )در مقدار α-TNF وجود داشت. تفاوت معنادارینیز بین گروههای الف و ب )008/0=P )در مقدار κB-NF دیده شد.نتیجهگیری: چهار هفته تمرین هوازی و هوای آلوده به ذرات کربن سیاه باعث تعدیل عوامل التهابی κB-NF و α-TNF میشود. بهنظر میرسد این تغییرات در بخشی با کاهش خطر ابتال به بیماریهای عصبی مغزی همراه باشد.
آسیه دهقانی؛ احسان زارعیان؛ خسرو ابراهیم
دوره 11، شماره 2 ، شهریور 1397، ، صفحه 25-38
چکیده
هدف: مطالعات نشان میدهند فعالیت ورزشی تأثیر مثبتی بر برخی از جنبه های شناخت دارد. عامل رشد عصبی مشتق شده از مغز( BDNF ( ازجمله شاخص های مؤثر در بیان عملکرد شناختی است که به تازگی در تحقیقات حوزۀ سلامت بررسی شده است. اطلاعات چندانیدر مورد چگونگی تأثیر هم زمان برنامۀ تمرینی ورزش و همچنین دوره های بی تمرینی بر توجه و BDNF موجود نیست؛ بنابراین ...
بیشتر
هدف: مطالعات نشان میدهند فعالیت ورزشی تأثیر مثبتی بر برخی از جنبه های شناخت دارد. عامل رشد عصبی مشتق شده از مغز( BDNF ( ازجمله شاخص های مؤثر در بیان عملکرد شناختی است که به تازگی در تحقیقات حوزۀ سلامت بررسی شده است. اطلاعات چندانیدر مورد چگونگی تأثیر هم زمان برنامۀ تمرینی ورزش و همچنین دوره های بی تمرینی بر توجه و BDNF موجود نیست؛ بنابراین پژوهشحاضر باهدف تعیین تأثیر تمرینات هوازی و بی تمرینی متعاقب آن بر BDNF و توجه ممتد در دختران کم تحرک انجام شد .روش ها: دوازده دانشجوی دختر کم تحرک )با میانگین سنی 92 / 1 ± 90 / 23 (، به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند.این افراد تمرینات خود را بر اساس پروتکل تمرین هوازی شروع کرده و به مدت 4 هفته ادامه دادند. در سه مرحلۀ پیش آزمون، پایان4 هفته تمرین و پس از 4 هفته بی تمرینی، آزمون پاسات و نمونه گیری خونی انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیلواریانس با اندازه گیری مکرر و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد.نتایج: تمرین ورزشی منجر به افزایش معنادار در توجه ممتد شد ) 05 / 0 > P(. سطح BDNF سرم در اثر تمرین به طور معنی دارکاهش یافت ) 05 / 0 > P ( که پس از 4 هفته بی تمرینی، سطوح هر دو متغیر به مقادیر اولیه خود بازگشتند . بااین حال، همبستگیبین تغییرات آزمون توجه ممتد و بیان BDNF معنیدار نبود ) 85 / 0 = P .)نتیجه گیری: نتایج نشان داد فعالیت ورزشی میتواند منجر به بهبود توجه ممتد دختران کم تحرک شود که با سازگاری در سطوحBDNF سرمی همراه است؛ اگرچه این سازگاری ها در دوره بی تمرینی از بین می روند.
احمد عبدی؛ آسیه عباسی دلویی؛ مجتبی صالح پور؛ سیده رقیه فاطمی؛ سارا ایمن طلب فومنی
دوره 9، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 1425-1434
چکیده
هدف: دیابت نوع دو باعث اختلال در سطح چربیهای پلاسما میشود. آپولیپوپروتئینهای پلاسمایی نسبت به لیپوپروتئینهای سنتی پیشگوی بهتری برای تشخیص بیماریهای قلبی عروقی میباشد. هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین هوازی همراه با مصرف عصاره انار بر آپولیپوپروتئینهای پلاسمایی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 میباشد. روش تحقیق: 33 زن دیابتی ...
بیشتر
هدف: دیابت نوع دو باعث اختلال در سطح چربیهای پلاسما میشود. آپولیپوپروتئینهای پلاسمایی نسبت به لیپوپروتئینهای سنتی پیشگوی بهتری برای تشخیص بیماریهای قلبی عروقی میباشد. هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین هوازی همراه با مصرف عصاره انار بر آپولیپوپروتئینهای پلاسمایی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 میباشد. روش تحقیق: 33 زن دیابتی نوع 2 شهرستان بابل انتخاب و به طور تصادفی به چهار گروه (کنترل، عصاره انار، تمرین و عصاره انار -تمرین) تقسیم شدند. گروههای تمرین به مدت شش هفته و هر هفته سه جلسه (زمان تمرین از 25 دقیقه تا 45 دقیقه و با شدت 60 تا75 درصد ضربان قلب ذخیره ) در برنامه تمرینی هوازی شرکت کردند. گروههای کنترل-عصاره انار و عصاره انار -تمرین، 150 سی سی عصاره انار را به مدت شش هفته مصرف نمودند. دو روز قبل و بعد از دوره تمرینی در وضعیت ناشتایی (12ساعت) خونگیری از ورید بازویی در حالت نشسته انجام شد. دادهها با استفاده از آزمون t و انالیز واریانس یک طرفه در سطح معنیداری 05/0 P≤تجزیه و تحلیل شد. نتایج: یافتهها نشان داد که سطوح APOA-1 در هر سه گروه تجربی افزایش معنیداری دارد، میانگین سطوح APOB در گروه عصاره و عصاره-تمرین کاهش معنیداری داشت و نسبت APOB/APOA-1 در هر سه گروه تجربی کاهش معنیداری داشت. نتیجه گیری: با توجه به یافتههای پژوهش به نظر تمرین و عصاره انار و ترکیب این دو میتواند در زنان دیابتی نوع دو اثر مفید داشته باشد و به این گروه توصیه میشود.
حسین عابد نظری؛ مرضیه مزرعه خطیری؛ سجاد احمدی زاد
دوره 5، شماره 1 ، اردیبهشت 1391
چکیده
هدف: هدف این پژوهش تعیین تغییرات گرلین پلاسما به دنبال12 هفته تمرین هوازی با شدت متوسط در موشهای نر صحرایی و همچنین بررسی ارتباط بین تغییرات گرلین تام پلاسما با تغییرات هورمونهای انسولین، رشد وکورتیزول بود. روشها: برای انجام این تحقیق تعداد 20 سر موش به دو گروه کنترل(9=n) و تمرین(11=n) تقسیم شدند. موشهای گروه تمرین به مدت 12 هفته، یک ...
بیشتر
هدف: هدف این پژوهش تعیین تغییرات گرلین پلاسما به دنبال12 هفته تمرین هوازی با شدت متوسط در موشهای نر صحرایی و همچنین بررسی ارتباط بین تغییرات گرلین تام پلاسما با تغییرات هورمونهای انسولین، رشد وکورتیزول بود. روشها: برای انجام این تحقیق تعداد 20 سر موش به دو گروه کنترل(9=n) و تمرین(11=n) تقسیم شدند. موشهای گروه تمرین به مدت 12 هفته، یک برنامه تمرین استقامتی با شدت متوسط دویدن روی نوارگردان بدون شیب (به مدت 60 دقیقه با سرعتm/min 25 معادل Vo2max%65 برای 5 جلسه در هفته) را اجرا نمودند. بعد از اتمام دوره تمرین و به فاصله 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین نمونههای خون جمع آوری شد و برای اندازهگیری گرلین، گلوکز، انسولین، هورمون رشد و کورتیزول تحلیل شدند. داده-های دو گروه با استفاده از t مستقل مقایسه شدند. نتایج: سطوح گرلین پلاسما در گروه کنترل 85/25±68/86 پیکوگرم بر میلیلیتر بود.این مقدار درگروه تمرین به مقدار41/5±72/59 پیکوگرم بر میلیلیتر کاهش داشت و از نظر آماری معنیدار بود (0001/0>P و 9/6 = t). با این حال، 12 هفته تمرین استقامتی تاثیر معنیداری بر وزن موشها (80/0=p ،258/ 0=t) سطوح گلوکز(262/0=p ،15/1=t)، انسولین(1/0=p , 73/1=t) و هورمون رشد(97/0=p ,75/1- =t) وکورتیزول (084/0=p,82/1- =t) نداشت .نتایج ضریب همبستگی نیز ارتباط معنی داری را بین گرلین وگلوکز، انسولین، هورمون رشد وکورتیزول نشان نداد (05/0p>). بحث و نتیجهگیری : نتیجه پژوهش حاضر نشان داد که 12 هفته دویدن بر روی نوارگردان با شدت متوسط منجر به کاهش معنیدار سطوح پلاسمایی گرلین در موشهای نر صحرایی شد و تاثیر معنیداری بر سطوح متغیرهای دیگر و رابطه بین آنها نشان نداد. میتوان نتیجه گرفت تغییرات گرلین میتواند تابعی از عوامل دیگر مانند مدت و شدت تمرین و ناشتایی همراه با کاهش معنیدار وزن باشد و نیز تغییرات گرلین و هورمون رشد را میتوان مستقل از هم دانست.
محسن عصارزاده نوش آبادی؛ محسن اکبرپور
دوره 5، شماره 1 ، اردیبهشت 1391
چکیده
هدف: هدف مطالعه حاضر، مقایسه اثر12 هفته تمرین هوازی در هنگام صبح و عصر بر شاخصهای التهابی خطرزای قلبی- عروقی در مردان چاق بود. روششناسی: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بود که بدین منظور40 مرد چاق غیر ورزشکار به صورت تصادفی در 4 گروه تمرین صبح عصر، کنترل صبح و عصر قرار گرفتند. گروه های تمرین صبح و عصر پروتکل تمرین هوازی دویدن را سه جلسه ...
بیشتر
هدف: هدف مطالعه حاضر، مقایسه اثر12 هفته تمرین هوازی در هنگام صبح و عصر بر شاخصهای التهابی خطرزای قلبی- عروقی در مردان چاق بود. روششناسی: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بود که بدین منظور40 مرد چاق غیر ورزشکار به صورت تصادفی در 4 گروه تمرین صبح عصر، کنترل صبح و عصر قرار گرفتند. گروه های تمرین صبح و عصر پروتکل تمرین هوازی دویدن را سه جلسه در هفته به مدت 12 هفته با شدت 75 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب انجام دادند که مدت دویدن در جلسه اول 15 دقیقه و هردو جلسه بصورت پله ای یک دقیقه به زمان دویدن افزوده شد تا اینکه زمان دویدن به 30 دقیقه افزایش یافت، در حالی که گروههای کنترل از انجام برنامه تمرینی در مدت زمان اجرای پژوهش منع شدند. مقدار 5 میلی لیتر خون سیاهرگی در آغاز دوره، هفته ششم و پایان هفته دوازدهم جهت سنجش پروتئین واکنش پذیر C، اینتر لوکین – 6 و فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا از آزمودنی ها جمع اوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس عاملی4×3 بوسیله نر مافزار رایانهای SPSS نسخه 15 با در نظر گرفتن سطح معنیداری پنج درصد(5%=α)انجام شد. نتایج: یافته ها نشان داد تمرین هوازی صبحگاهی و عصرگاهی موجب کاهش CRP،IL-6، در گروههای تجربی در مقایسه با گروه-های کنترل شد، همچنین مقادیر تولید شاخصهای التهابی در عصر کمتر از صبح بود(میزان CRP در گروه تمرین عصرگاهی در هفته اول ،ششم و دوازدهم به ترتیب 1/17، 5/10، 87/18 درصد و میزان IL-6 نیز به ترتیب 5/21، 74/16، 32/25 درصد کمتر از گروه تمرین صبحگاهی بود). سطح فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا پس از 6 و 12 هفته تمرین در گروههای تجربی در مقایسه با گروههای کنترل کاهش نشان میداد و لی این میزان تغییرات از نظر آماری معنیدار نبود.
امیرحسین حقیقی؛ علیرضا رفیعی پور؛ سید علیرضا حسینی کاخک
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1390
چکیده
بررسی تاثیر تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر برخی عوامل خطرزای قلبی عروقی شامل پروتئین واکنشیHDL ،LDL ،C کلسترول تام و تری گلیسرید سرمی در مردان دارای اضافه وزن بود. روش ها: 43 مرد دارای اضافه وزن داوطلب شدند و در چهارگروه کنترل، مکمل چای سبز، تمرین هوازی، و ترکیب تمرین هوازی و مکمل چای سبز قرار گرفتند. گروه تمرین به مدت 10 هفته (سه بار در هفته) ...
بیشتر
بررسی تاثیر تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر برخی عوامل خطرزای قلبی عروقی شامل پروتئین واکنشیHDL ،LDL ،C کلسترول تام و تری گلیسرید سرمی در مردان دارای اضافه وزن بود. روش ها: 43 مرد دارای اضافه وزن داوطلب شدند و در چهارگروه کنترل، مکمل چای سبز، تمرین هوازی، و ترکیب تمرین هوازی و مکمل چای سبز قرار گرفتند. گروه تمرین به مدت 10 هفته (سه بار در هفته) به تمرینات هوازی با شدت75-65 درصد حداکثر ضربان قلب پرداختند. گروه چای سبز روزانه سه عدد چای سبز کیسه ای محتوی دو گرم چای خشک در سه وعده غذایی، مصرف کردند. برای گروه ترکیب تمرین و چای سبز هر دو مداخله صورت گرفت. قبل و بعد از دوره تحقیق، از همه آزمودن یها در وضعیت ناشتایی خونگیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آنالیز کوواریانس تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد تمرینات هوازی، مصرف چای سبز و ترکیب تمرینات هوازی و مصرف چای سبز، تغییر معناداری در میزان پروتئین واکنشیC و نیمرخ لیپیدی ایجاد نمی کند(05/0
غفور غفاری؛ اصغر توقیقی؛ صابر ساعد موچشی
دوره 4، شماره 2 ، اردیبهشت 1390
چکیده
هدف: التهاب نقش مهمی را در تمام مراحل آترواسکلروز بازی میکند. هموسیستئین و فیبرینوژن دو مارکر التهابی پیشگوی خطر آترواسکلروز میباشند. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرین منظم هوازی و مصرف مکمل امگا-3 بر سطوح هموسیستئین و فیبرینوژن سرم در زنان سالمند چاق بود. روششناسی: در یک مطالعه دو سویه کور، 40 زن چاق (30 BMI≥) با میانگین ...
بیشتر
هدف: التهاب نقش مهمی را در تمام مراحل آترواسکلروز بازی میکند. هموسیستئین و فیبرینوژن دو مارکر التهابی پیشگوی خطر آترواسکلروز میباشند. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرین منظم هوازی و مصرف مکمل امگا-3 بر سطوح هموسیستئین و فیبرینوژن سرم در زنان سالمند چاق بود. روششناسی: در یک مطالعه دو سویه کور، 40 زن چاق (30 BMI≥) با میانگین سنی 42/7±65/61 سال به صورت نمونهی در دسترس انتخابشده و به طور تصادفی در 4 گروه 10 نفری تمرین، مکمل، تمرین ـ مکمل (ترکیبی) و دارونما (کنترل) قرار گرفتند. آزمودنیهای گروههای مکمل و ترکیبی روزانه 2080 میلیگرم امگا-3 ، و آزمودنیهای گروه کنترل نیز از شبه داروی روغن آفتابگردان تولیدی شرکت زکریا به مدت 8 هفته مصرف کردند. برنامه تمرینی شامل تمرینات هوازی با شدت 45 تا 55 درصد ضربان قلب بیشینه به مدت 8 هفته، 40 دقیقه و 3 جلسه در هفته بود. نمونههای خونی آزمودنیها قبل از شروع دوره در وضعیت ناشتا و 24 ساعت پس از اتمام تمرینات جمعآوری شد. تحلیل دادهها توسط آزمون تی همبسته و آنالیز واریانس دو راهه با استفاده از نرمافزار SPSS نسخهی 16 انجام گردید. نتایج: نتایج آزمون آماری نشان داد که در گروههای تمرین، مکمل و ترکیبی میزان هموسیستئین و فیبرینوژن سرم به شکل معناداری کاهش یافت و مداخلهی توأمان تمرین- مکمل اثر هم افزایی بر کاهش این متغیر ها داشت (05/0P
حسن برآبادی؛ فاطمه سلامی؛ علی برآبادی
دوره 3، شماره 1 ، اردیبهشت 1389
چکیده
هدف تحقیق: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین منتخب هوازی بر عوامل خطرزا و ضد خطر قلبی - عروقی پسران 10 تا 11 سال شهر تهران بود. روش تحقیق: این تحقیق از نوع نیمه تجربی است و جامعهی آماری آن را دانشآموزان پسر سالم و غیر ورزشکار شهر تهران که هیچگونه سابقهی شرکت منظم در فعالیت ورزشی خاصی را نداشتند، تشکیل دادند. از این میان، ...
بیشتر
هدف تحقیق: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین منتخب هوازی بر عوامل خطرزا و ضد خطر قلبی - عروقی پسران 10 تا 11 سال شهر تهران بود. روش تحقیق: این تحقیق از نوع نیمه تجربی است و جامعهی آماری آن را دانشآموزان پسر سالم و غیر ورزشکار شهر تهران که هیچگونه سابقهی شرکت منظم در فعالیت ورزشی خاصی را نداشتند، تشکیل دادند. از این میان، 30دانش آموز به صورت تصادفی ساده از بین افراد داوطلب انتخاب و به دو گروه 15 نفری کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت هشت هفته، هفتهیی سه جلسه و در هر جلسه به مدت یک ساعت با شدت 60 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب به تمرین پرداختند.تغذیه ی هر دو گروه، سه روز قبل از نمونهگیری خون، تحت کنترل قرار گرفت. نمونهی خونی، 24 ساعت قبل و بعد از دورهی تمرینی، جهت ارزیابی لیپو پروتئینهای پرچگال، لیپو پروتئینهای کمچگال، لیپو پروتئینهای بسیار کمچگال، تریگلیسیرید، کلسترول تام، آپو پروتئین A و آپو پروتئین B وزن خالص بدن، شاخص تودهی بدن، تودهی چربی بدن، وزن و قد، از هر دو گروه کنترل و تجربی گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل دادههای حاصل، از آزمون آماریt مستقل در سطح معنی داری(05/0P)نتیجه گیری: در نتیجه نشان داده شد این نوع تمرین هوازی، برخی از عوامل خطرزای قلبی - عروقی را کاهش میدهد و برخی از عوامل ضد خطر قلبی - عروقی را افزایش میدهد. بر این اساس، به نظر میرسد این نوع از تمرینات، برای ارتقای سلامتی افراد مفید باشد.