بهاره تقی پور نمینی
دوره 10، شماره 2 ، خرداد 1396، ، صفحه 1-8
چکیده
چکیده:زمینه و هدف: عفونت های ادراری بدون نشانه، به علت نقش مهمی که میتوانند در ایجاد نارسایی مزمن کلیه خصوصا در نوجوانان داشته باشند مورد توجه میباشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مصرف دمنوش آویشن و 8 هفته تمرین شنا بر برخی شاخصهای عفونی ادرار در دختران نوجوان شناگر10 – 13 ساله میباشد.روشها: به این منظور 16 شناگر نوجوان دختر بعد ...
بیشتر
چکیده:زمینه و هدف: عفونت های ادراری بدون نشانه، به علت نقش مهمی که میتوانند در ایجاد نارسایی مزمن کلیه خصوصا در نوجوانان داشته باشند مورد توجه میباشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مصرف دمنوش آویشن و 8 هفته تمرین شنا بر برخی شاخصهای عفونی ادرار در دختران نوجوان شناگر10 – 13 ساله میباشد.روشها: به این منظور 16 شناگر نوجوان دختر بعد از همگن سازی بر اساس ویژگی های عفونی به 2 گروه آزمایش (آویشن و تمرین ؛ 8=n)، وکنترل (دارونما و تمرین؛ 8=n) در برنامه تمرینی شنا با شدت 60 -70% ضربان قلب هدف برای 3 جلسه در هفته وبه مدت 8 هفته شرکت کردند. گروه آزمایش هر بار 2 گرم آویشن قبل و بعد تمرین دریافت نمودند. نمونه گیری از آب استخر و ادرار و سنجش ترکیب بدنی در پیش آزمون و در پایان هفته هشتم انجام شد. برای مقایسه میانگینهای بین گروهی و درون گروهی به ترتیب از t مستقل و t وابسته وجهت داده های کیفی از یومان ویتنی در سطح معنیداری(05/0>P ) استفاده گردید.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مصرف هشت هفته دمنوش آویشن، متغیرهای گلبول سفید(001/0=P)، نمود ظاهری ادرار(001/=0P)، اپیتلیال سل(001/0=P) در پس آزمون به طور معنیداری در گروه آزمایش نسبت به کنترل کاهش داده است. ولی اختلاف معناداری در گلبول قرمز(334/0=P)، PH (118/=0P)، نیتریتp=1 و کشت ادرار (118/0=P)، بین گروهها مشاهده نشد.نتیجه گیری: به نظر میرسد که مکمل سازی با گیاه آویشن و تمرین شنا از طریق سازوکارهای متفاوت بر فاکتورهای عفونت ادراری تغییرات مثبتی را نشان میدهد.
الناز طاهرای راد؛ حمید رجبی
دوره 11، شماره 1 ، بهمن 1397، ، صفحه 1-12
چکیده
هدف: هدف از انجام این پژوهش تعیین اثر تمرین تناوبی با شدت باال در محیط طبیعی و گرم بر تغییرات سطوح سرمی BDNFمردان سالم بود.روشها: در این پژوهش 24 دانشجوی مرد سالم با توجه به برآورد vVO2max به سه گروه تمرین در محیط گرم )8 نفر(، تمریندر محیط طبیعی )8 نفر( و کنترل )8 نفر( به صورت همگن تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه محیط گرم و طبیعی 12 جلسه طیدو هفته متوالی ...
بیشتر
هدف: هدف از انجام این پژوهش تعیین اثر تمرین تناوبی با شدت باال در محیط طبیعی و گرم بر تغییرات سطوح سرمی BDNFمردان سالم بود.روشها: در این پژوهش 24 دانشجوی مرد سالم با توجه به برآورد vVO2max به سه گروه تمرین در محیط گرم )8 نفر(، تمریندر محیط طبیعی )8 نفر( و کنترل )8 نفر( به صورت همگن تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه محیط گرم و طبیعی 12 جلسه طیدو هفته متوالی تمرین کردند. هر جلسه تمرین شامل 5 وهله 150 ثانیه دویدن با شدت 90-85 درصد vVO2max روی نوارگردانبود که بین هر وهله 150 ثانیه دویدن با شدت 50 درصد vVO2max به عنوان استراحت فعال قرار داشت. مقادیر BDNF به روشاالیزا سنجیده شد و دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یکطرفه تحلیل شدند.نتایج: پس از یک جلسه فعالیت مقدار BDNF در دو گروه تمرینی گرم )018/0=P )و طبیعی )045/0=P )در مقایسه با پیشآزمونافزایش معناداری داشت. البته این تغییرات در گروه محیط گرم در مقایسه با محیط طبیعی تفاوت معناداری نداشت )262/0=P.)عالوه بر این در دو گروه تمرینی گرم )001/0=P )و طبیعی )012/0=P )بعد از گذشت دو هفته از فعالیت در مقدار BDNF افزایشمعناداری مشاهده شد. همچنین دو هفته تمرین بر سطوح BDNF بین گروههای تمرینی تفاوت معنادار به وجود نیاورد )267/0=P .)نتیجهگیری: به نظر میرسد که فعالیت تناوبی صرف نظر از اینکه در محیط طبیعی یا گرم انجام شود باعث افزایش مقدار BDNFمیشود.
عباس قنبری نیاکی؛ نجمه رضایی نژاد؛ رستم علیزاده
دوره 11، شماره 2 ، شهریور 1397، ، صفحه 1-12
چکیده
هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر شدت های مختلف تمرین مقاومتی دایره ای بر میزان نورگلین و لپتین پلاسما در مردانجوان با وزن معمولی بود.روش ها: به این منظور 45 نفر از دانشجویان پسر 20 الی 24 ساله )با میانگین و انحراف معیار وزنی 63 / 1 ± 10 / 73 کیلوگرم، سن17 / 0±55 / 21 سال و قد 88 / 0 ± 42 / 175 سانتی متر( ساکن خوابگاه، داوطلبانه به 5 گروه )کنترل، ...
بیشتر
هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر شدت های مختلف تمرین مقاومتی دایره ای بر میزان نورگلین و لپتین پلاسما در مردانجوان با وزن معمولی بود.روش ها: به این منظور 45 نفر از دانشجویان پسر 20 الی 24 ساله )با میانگین و انحراف معیار وزنی 63 / 1 ± 10 / 73 کیلوگرم، سن17 / 0±55 / 21 سال و قد 88 / 0 ± 42 / 175 سانتی متر( ساکن خوابگاه، داوطلبانه به 5 گروه )کنترل، 20،40،60 و 80 درصد یکتکرار بیشینه( تقسیم بندی شدند. گروه های تمرینی به مدت 6 هفته ) 4 روز در هفته( تمرینات دایره ای مقاومتی را با شدت هایتعیین شده انجام دادند و گروه کنترل در طول این دوره، در هیچ گونه برنامۀ ورزشی منظمی شرکت نکرد. نمونه خون از ورید بازویی48 ساعت قبل و پس از تمرینات و 3 ساعت پس از صرف صبحانه معمول گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانسو تی زوجی تجزیه وتحلیل شدند.نتایج: نتایج نشان داد که بین سطوح نورگلین ) 0001 / 0 = P(، لپتین ) 009 / 0P= ( و انسولین ) 013 / 0P= ( پلاسما در گروه هایمختلف تفاوت معنی دار وجود دارد اما در مورد گلوکز ) 27 / 0P= ( تفاوت معنی دار مشاهده نشد. همچنین همبستگی معنی داری بینمیزان اولیه ) 0001 / 0 = P ( و میزان تغییریافته ) 001 / 0 = P ( نورگلین و لپتین وجود داشت.نتیجه گیری: بر اساس یافته های تحقیق حاضر، تمرینات مقاومتی دایره ای در شدت های مختلف میتواند سبب افزایش میزاننورگلین- 1 و لپتین پلاسما شود.
سعید دانش یار؛ محمدرضا کردی؛ مهدی کدیور؛ سمانه افشاری
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی اثر تمرین استقامتی بر بیان میر-196 و میر-133 (miR-196a , miR-133a) در بافت چربی سفید زیر پوستی است. روش شناسی: 16 موش صحرایی نژاد ویستار به صورت تصادفی به دو گروه؛ 1)کنترل (تعداد:هشت) و 2) تمرین استقامتی (تعداد:هشت) تقسیم شدند. موشهای گروههای تمرینی، به مدت هشت هفته، تحت تمرین استقامتی تداومی بر روی نوارگردان قرار گرفتند. ...
بیشتر
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی اثر تمرین استقامتی بر بیان میر-196 و میر-133 (miR-196a , miR-133a) در بافت چربی سفید زیر پوستی است. روش شناسی: 16 موش صحرایی نژاد ویستار به صورت تصادفی به دو گروه؛ 1)کنترل (تعداد:هشت) و 2) تمرین استقامتی (تعداد:هشت) تقسیم شدند. موشهای گروههای تمرینی، به مدت هشت هفته، تحت تمرین استقامتی تداومی بر روی نوارگردان قرار گرفتند. برای اندازهگیری بیان نسبی ژن های هدف از روش ریل تایم پی سی آر (Real Time–PCR) استفاده شد. نتایج: دادهها نشان داد که بیان نسبی ژن «پروتئین غیر جفت کننده یک» (UCP1) در گروه استقامتی در قیاس با گروه کنترل به صورت معناداری بیشتر بود (p <0/05). با این حال، بیان میر-196 و میر-133 (miR-196a , miR-133a) در گروه استقامتی در قیاس با گروه کنترل از نظر آماری تفاوت معناداری نداشت (P>0/05).نتیجهگیری: یافته های این مطالعه نشان داد که تمرین استقامتی تغییری در بیان میر-196 و میر-133 (miR-196a , miR-133a) در بافت چربی سفید زیرپوستی ایجاد نمی کند؛ دلالت بر این که «بیش تنظیمی بیان ژن پروتئین غیر جفت کننده یک (UCP1) ناشی از تمرین استقامتی»، با تغییرات بیان میر-196 و میر-133 مرتبط نیست.
اکرم شریفی مقدم؛ فائزه ناصرخانی
چکیده
هدف: پیش آماده سازی ایسکمی، ممکن است اثرات مثبت بر عملکرد افراد داشته باشد که منجر به افزایش ظرفیت اجرادر ورزش شود. لذا هدف از این پژوهش، بررسی اثر پیش آماده سازی ایسکمی بر عملکرد بی هوازی دختران ورزشکار بود.روش ها: شانزده دختر )میانگین سن 60 / 0± 78 / 20 سال و وزن 03 / 10 ± 94 / 55 کیلوگرم( در یک طرح متقاطع تصادفیدر دو گروه تجربی )پیش آماده ...
بیشتر
هدف: پیش آماده سازی ایسکمی، ممکن است اثرات مثبت بر عملکرد افراد داشته باشد که منجر به افزایش ظرفیت اجرادر ورزش شود. لذا هدف از این پژوهش، بررسی اثر پیش آماده سازی ایسکمی بر عملکرد بی هوازی دختران ورزشکار بود.روش ها: شانزده دختر )میانگین سن 60 / 0± 78 / 20 سال و وزن 03 / 10 ± 94 / 55 کیلوگرم( در یک طرح متقاطع تصادفیدر دو گروه تجربی )پیش آماده سازی شامل چهار دور پنج دقیقهای انسداد با پنج دقیقه جریان مجدد، سپس اجرای دوآزمون وینگیت( و کنترل )پیش آماده سازی نمایشی شامل چهار دور پنج دقیقهای بستن کاف بدون اعمال فشار، سپساجرای دو آزمون وینگیت( قرار گرفتند. میزان درک فشار، بلافاصله پس از آخرین مرحله ایسکمی و هر آزمون وینگیتاندازه گیری شد. دادهها با استفاده از آزمون تحل ل وار انس با اندازه گ ریهای مکرر و آزمون تعقیبی LSD در سطح معنی ی ی یداری 05 / p>0 تحلیل شد.نتایج: نتایج نشان داد که توان اوج در گروه تجربی نسبت به کنترل در آزمون دوم وینگیت به طور غیرمعنی دار بیشتربود ) 05 / p>0 (. بین شاخصهای میانگین و حداقل توان و ضربان قلب تمرین، بین دو گروه مختلف کنترل و تجربی تفاوتمعنی داری وجود نداشت ) 05 / p<0 (. درک فشار در گروه تجربی، به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کمتر بود.)p>0/05(نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، اجرای پیش آماده سازی ایسکمی، با شدت و مدت اعمال شده در این پژوهش،تأثیری بر برونده توان بی هوازی در دختران ورزشکار نداشت. به نظر میرسد که پیش آماده سازی ایسکمی، قبل ازحرکات توانی در دانشجویان دختر ورزشکار باید با شدت و مدت بیشتر و در اندامهای با حجم عضلانی بزرگتر اعمال شود،تا اثرات بیشتری به دنبال داشته باشد.
سجاد احمدی زاد؛ مینو باسامی
چکیده
ویروس جدید کرونا که شیوع آن از چین شروع شده و بعنوان سندروم تنفسی حاد شدید ویروس کرونای 2 (SARS-CoV-2) شناخته شده است، بیماری ویروس کرونای 2019 (COVID-19) را ایجاد مینماید. با توجه به همه گیر بودن ویروس کرونا (COVID-19) و شیوع سریع آن، نگرانیهایی را برای گروههای مختلف بویژه افراد سالمند و افراد دارای بیماریهای جانبی ایجاد نموده است. با توجه ...
بیشتر
ویروس جدید کرونا که شیوع آن از چین شروع شده و بعنوان سندروم تنفسی حاد شدید ویروس کرونای 2 (SARS-CoV-2) شناخته شده است، بیماری ویروس کرونای 2019 (COVID-19) را ایجاد مینماید. با توجه به همه گیر بودن ویروس کرونا (COVID-19) و شیوع سریع آن، نگرانیهایی را برای گروههای مختلف بویژه افراد سالمند و افراد دارای بیماریهای جانبی ایجاد نموده است. با توجه به انتقال سریع و کشنده بودن این بیماری سازمانها و مراکز معتبر پزشکی دنیا برای جلوگیری از شیوع و اثرات مخرب اجتماعی و اقتصادی آن علاوه بر رعایت موارد بهداشتی، جلوگیری از اجتماعات، حفظ فاصله اجتماعی و خانه نشینی را توصیه نموده اند. براین اساس تعطیلی تمامی مراکز ورزشی، باشگاههای بدنسازی و خانه نشینی باعث کم شدن تحرک افراد شده است. چالشهایی که برای حفظ سبک زندگی فعال ایجاد شده اند میتوانند بیماریهای جانبی ناشی از کم تحرکی نظیر چاقی، بیماریهای متابولیکی (مانند دیابت)، بیماریهای قلبی - عروقی و سایر بیماریها را ایجاد نمایند که باعث افزایش مراجعه به بیمارستانها شود. فعالیت ورزشی و سبک زندگی فعال میتواند با افزایش انرژی مصرفی، متابولیسم بدن و بهبود آمادگی جسمانی و روانی باعث ارتقاء سلامتی و همچنین کاهش امکان آلودگی ویروسی و در صورت ابتلا به کرونا کمک به ریکاوری سریعتر افراد نماید. با توجه به اینکه بیماری کرونا سیستمهای ایمنی و قلبی- تنفسی فرد مبتلا را تحت تاثیر قرار میدهد و آمادگی جسمانی فرد میتواند در تحمل عوارض این بیماری موثر واقع شود، مقاله حاضر به تاثیر فعالیت ورزشی منظم بر سیستم ایمنی و عفونتهای ویروسی (التهاب)، سیستم قلبی-تنفسی و آمادگی جسمانی میپردازد و در انتها دستورالعملهای ورزشی برای گروههای مختلف ارائه مینماید.
رویا ذکری کندلجی؛ وحید ساری صراف؛ مریم نورشاهی
چکیده
هدف: روغن ماهی عاملی ضدالتهابی است و نقش مؤثری در کاهش التهاب و بهبود عملکرد دارد، با این حال نقش آن بر خستگی محیطی و میانجیهای دخیل در آن هنوز مشخص نیست.
روشها: بدین منظور، 20 آزمودنی مرد سالم (سن: 64/2±90/26 سال، وزن: 42/10±33/78 کیلوگرم، قد: 89/4±80/175سانتیمتر و درصد چربی: 46/5±40/18) انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه روغن ذرت ...
بیشتر
هدف: روغن ماهی عاملی ضدالتهابی است و نقش مؤثری در کاهش التهاب و بهبود عملکرد دارد، با این حال نقش آن بر خستگی محیطی و میانجیهای دخیل در آن هنوز مشخص نیست.
روشها: بدین منظور، 20 آزمودنی مرد سالم (سن: 64/2±90/26 سال، وزن: 42/10±33/78 کیلوگرم، قد: 89/4±80/175سانتیمتر و درصد چربی: 46/5±40/18) انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه روغن ذرت و روغن ماهی قرار گرفتند و بهمدت 4 هفته روزانه 6 گرم مکمل دریافت کردند. قبل و بعد از مکملدهی، آزمون بروس تعدیل شده تا واماندگی انجام پذیرفت و پیش، بلافاصله و بعد از 20 دقیقه از پایان آزمون نمونة خونی آزمودنیها گرفته و سطوح پلاسمایی عامل نکروز توموری آلفا (TNF-α)، نیتریک اکساید (NO) و گونههای واکنشی اکسیژن (ROS) ارزیابی شد.
نتایج: تحقیق حاضر حاکی از کاهش معنادار سطوح پایة TNF-α و افزایش NO در پاسخ به 4 هفته مکملدهی بود (05/0P<). همچنین، تفاوت معناداری میان دو گروه در تغییرات NO پس از فعالیت (034/0P=، 64/5F=) و بازیافت (011/0P=، 83/8F=) و TNF-α پس از بازیافت (015/0P=، 38/7F=) مشاهده شد.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق حاکی از تأثیر مکملدهی بر کاهش سطح پایة TNF-α بود و بهنظر میرسد که این عامل به افزایش سطح پایة NO منجر شده است. لذا، احتمالاً از این طریق خستگی در آزمودنیها کاهش نشان داده است، ضمن آنکه افزایش اندک NO پس از فعالیت، شاید بهدلیل کاهش فشار ناشی از فعالیت بر آزمودنیها بوده است.
سعید دباغ نیکو خصلت؛ وحید ساری صراف؛ مسعود عبدالله پور
دوره 8، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 1139-1148
چکیده
مقدمه: خواب یک جنبۀ مهم زندگی است که بر بیشتر عملکردهای روزانۀ زندگی تأثیر میگذارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 12 ساعت بیخوابی (30 ساعت بیداری) بر عوامل آمادگی جسمانی وابسته به تندرستی شامل: قدرت عضلانی، استقامت عضلانی، استقامت قلبیتنفسی، انعطافپذیری و ترکیببدن مردان فعال دانشگاهی بود. روش شناسی: 32 مرد فعال دانشگاهی ...
بیشتر
مقدمه: خواب یک جنبۀ مهم زندگی است که بر بیشتر عملکردهای روزانۀ زندگی تأثیر میگذارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 12 ساعت بیخوابی (30 ساعت بیداری) بر عوامل آمادگی جسمانی وابسته به تندرستی شامل: قدرت عضلانی، استقامت عضلانی، استقامت قلبیتنفسی، انعطافپذیری و ترکیببدن مردان فعال دانشگاهی بود. روش شناسی: 32 مرد فعال دانشگاهی با دامنۀ سنی 20 تا 26 سال، قد 64/1 تا 90/1 متر، وزن 58 تا 85 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 9/18 تا 4/27 کیلوگرم بر متر مربع) به طور تصادفی به دو گروه بیخواب (16 نفر) و کنترل (16 نفر) تقسیم شدند. پس از انجام آزمونهای آمادگی جسمانی از هر دو گروه در روز اول، آزمودنیها سه روز استراحت کردند و از ساعت 6:00 صبح روز چهارم تا ساعت 12:00روز بعد گروه آزمایش دورهی بیخوابی را سپری کرد. سپس در روز پنجم تمامی آزمونهای آمادگی جسمانی دوباره از دو گروه بهعمل آمد. میانگین و دامنۀ اختلافات با استفاده از آزمون t مستقل و نرمافزار SPSS17 بررسی شد. یافتهها: 12 ساعت بیخوابی تأثیر معنیداری در کاهش استقامت عضلانی (003/0P<) آزمودنیها داشت، در حالی که تأثیر معنیداری در قدرت عضلانی، استقامت قلبیتنفسی، انعطافپذیری و درصد چربی آزمودنیها نداشت (05/0P>). بحث و نتیجه گیری: 12 ساعت بیخوابی باعث کاهش اجرای بدنی آنچنانی نمیگردد. بنابراین، ورزشکاران و غیر ورزشکاران بایستی خواب کافی شبانه جهت جلوگیری از افت اجرا در فعالیتهایی که نیازمند استقامت عضلانی هستند را داشته باشند.
رسول رضایی؛ مریم نورشاهی؛ محمد رضا بیگدلی؛ فریبا خداقلی؛ عباس حق پرست
دوره 8، شماره 2 ، آذر 1394، ، صفحه 1213-1221
چکیده
هدف: تحقیق حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین استقامتی در مقایسه با تمرین تناوبی با شدت بالا بر مقادیر VEGF-A و VEGFR2 در سه ناحیه استراتوم، هیپوکامپ و قشر بافت مغز موش صحرایی نر ویستار بود. روششناسی: بدین منظور از 24 سر موش نر نژاد ویستار (9 هفته،20±200 گرم) استفاده شد. موشها پس از یک هفته آشنایی با محیط آزمایشگاه به روش تصادفی به سه گروه: کنترل ...
بیشتر
هدف: تحقیق حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین استقامتی در مقایسه با تمرین تناوبی با شدت بالا بر مقادیر VEGF-A و VEGFR2 در سه ناحیه استراتوم، هیپوکامپ و قشر بافت مغز موش صحرایی نر ویستار بود. روششناسی: بدین منظور از 24 سر موش نر نژاد ویستار (9 هفته،20±200 گرم) استفاده شد. موشها پس از یک هفته آشنایی با محیط آزمایشگاه به روش تصادفی به سه گروه: کنترل (Cont)؛ تمرین تداومی استقامتی؛ تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) تقسیم و پروتکل هشت هفتهای تمرین تداومی و تناوبی را انجام دادند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین حیوانات کشته و نمونهگیری در سه ناحیه استراتوم، هیپوکامپ و قشر بافت مغز انجام گرفت. میزان پروتئین VEGF-A، VEGFR2 از طریق روش وسترن بلات انجام شد. برای بررسی اختلاف معناداری در مقادیر VEGF-A و VEGFR2در سه گروه از آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که مقادیر پروتئین VEGF-A در ناحیه استراتوم در گروه HIIT، در ناحیه هیپوکامپ در گروه تمرین تداومی استقامتی و در ناحیه قشر هر در گروه HIIT بیش از گروه کنترل بود (5/0>P). همچنین مقادیر پروتئین VEGFR2 در دو ناحیه استراتوم و هیپوکامپ در هر دو گروه بیش از گروه کنترل بود. در حالی که در ناحیه قشر این تفاوت معنیدار نبود. نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که هر دو روش تمرین تداومی استقامتی و تناوبی با شدت بالا می تواند باعث افزایش مقادیر پروتئینهای VEGF-A و VEGFR2 گردد . با این حال ورزش تناوبی با شدت بالا به علت مزیت زمانی میتواند جایگزینی مناسب برای تمرین تداومی استقامتی باشد.
فرشته احمد آبادی؛ سید محسن آوندی
دوره 9، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 1291-1300
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر چهار هفته تمرین گرم کردن پویا بر شاخصهای تعادلی ایستا و پویا و حس عمقی در دختران ژیمناست ماهر بود. روش تحقیق: به این منظور تعداد 16 نفر از دختران ژیمناست ماهر (با میانگین سن45/1±62/9 سال، وزن 60/8±58/28 کیلوگرم، قد 37/12±12/130 سانتیمتر و BMI 49/2±48/16 کیلوگرم بر مترمربع) انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه (گرمکردن ...
بیشتر
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر چهار هفته تمرین گرم کردن پویا بر شاخصهای تعادلی ایستا و پویا و حس عمقی در دختران ژیمناست ماهر بود. روش تحقیق: به این منظور تعداد 16 نفر از دختران ژیمناست ماهر (با میانگین سن45/1±62/9 سال، وزن 60/8±58/28 کیلوگرم، قد 37/12±12/130 سانتیمتر و BMI 49/2±48/16 کیلوگرم بر مترمربع) انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه (گرمکردن عمومی و گرمکردن عمومی+کشش پویا) تقسیم شدند. پروتکل اول شامل 10 دقیقه دویدن آرام و پروتکل دوم شامل جاگینگ و استفاده از حرکات کششی پویا بود. قبل و بعد از چهار هفته فعالیت گرم کردن، شاخصهای تعادل (قدامی-خلفی و داخلی-خارجی) در چهار وضعیت ایستا (با دو پا و با یک پا) و پویا (با دو پا و یک پا) با حذف ورودیهای بینائی با استفاده از سیستم نیروسنج مجهز به 7 دوربین و صفحه فشار (Kistler force plate) بررسی شد. تجزیه و تحلیل آماری دادهها از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بانفرونی در سطح معنیداری (05/0p≤) انجام گرفت. یافتهها: نتایج این پژوهش افزایش معنادار تعادل پویا با دو پا و یک پا را با حذف ورودیهای بینائی در وضعیتهای تعادلی با پروتکل گرم کردن پویا پس از چهار هفته نشان دادند (001/0=P) همچنین تعادل ایستا با دو پا و یک پا با پروتکل گرم کردن پویا پس از چهار هفته افزایش معناداری یافت (005/0=P). نتیجهگیری: از آنجائی که حذف ورودیهای بینائی میتواند منجر به اختلال عملکرد در کنترل نوسانات قامت گردد، استفاده از تمرین گرم کردن پویا در ژیمناستها نشان داد که این نوسانات به میزان قابلتوجهی نسبت به گروه کنترل کاهش یافته بهگونهای که عملکرد کنترل تعادل را در این افراد بهبود میبخشد.
فتانه ملاحسن زاده؛ ناهید بیژه؛ مهتاب معظمی؛ مریم نورشاهی
دوره 9، شماره 2 ، خرداد 1395، ، صفحه 1365-1374
چکیده
سابقه و هدف :تمرینات استقامتی موجب افزایش چگالی مویرگی عضله اسکلتی و عضله قلبی میشود. عامل رشد اندوتلیال عروق (VEGF) مهمترین عامل درگیر در فرایند رگزایی میباشد. توسعه بافت چربی وابسته به آنژیوژنز است و VEGF عامل اصلی و کلیدی برای وقوع آنژیوژنز در بافت چربی است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر عامل رشد اندوتلیال ...
بیشتر
سابقه و هدف :تمرینات استقامتی موجب افزایش چگالی مویرگی عضله اسکلتی و عضله قلبی میشود. عامل رشد اندوتلیال عروق (VEGF) مهمترین عامل درگیر در فرایند رگزایی میباشد. توسعه بافت چربی وابسته به آنژیوژنز است و VEGF عامل اصلی و کلیدی برای وقوع آنژیوژنز در بافت چربی است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر عامل رشد اندوتلیال عروق (VEGF) و ترکیب بدن در زنان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: این تحقیق از نوع تحقیقات نیمه تجربی با دو گروه آزمودنی(تجربی و کنترل) و طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. در این مطالعه تعداد20 زن سالم غیرفعال داوطلب با میانگین سنی 77/2±15/25 سال و شاخص توده بدن 06/2±32/27 (کیلوگرم بر مترمربع) به دو گروه تجربی (10 نفر( و کنترل (10 نفر ) که از نظر BMI همگن شده بودند، تقسیم شدند. گروه تجربی در برنامه تمرین هوازی یک ساعت با شدت 75-55 درصد ضربان قلب بیشینه بهطور فزاینده به مدت هشت هفته شرکت کردند. گروه کنترل در این مدت فعالیت عادی خود را انجام میدادند. خونگیری از هر دو گروه 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در حالت ناشتا انجام شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تی – استیودنت وابسته و ویلکاکسون جهت برآورد تفاوتهای درونگروهی استفاده شد و سطح معنیداری 05/0 P< در نظر گرفته شد. نتایج تحقیق: یافتههای تحقیق نشان داد که هشت هفته ورزش هوازی باعث افزایش معنادار VEGF به میزان (59%) و اکسیژن مصرفی بیشینه به میزان (63 %) در گروه تجربی شد، درحالیکه میزان BMI (8/2%) کاهش معناداری یافت و همچنین توده چربی (4/3%) کاهش یافت. بحث و نتیجهگیری: با توجه به نتایج تحقیق هشت هفته تمرین هوازی به طور فزاینده میتواند باعث افزایش عامل مؤثر در رگ زایی و بهبود ترکیب بدن در زنان دارای اضافه وزن گردد.
خسرو ابراهیم؛ مریم نورشاهی؛ عبدالحسین طاهری؛ محمود نیک سرشت
دوره 2، شماره 1 ، آذر 1388
چکیده
هدف تحقیق حاضر مقایسه اثر سه دوره زمانی 10،5و15 ثانیه انقباض ایستا در روش کششی انقباض آرام- برگشت- حفظ- استراحت (SRHR)بر کشش عضلات همسترینگ مردان غیر ورزشکار بود. روش تحقیق: به همین منظور تعداد 30مرد غیر ورزشکار با میانگین(سن :2/1 ± 20 سال قد:1/5 ±171 سانتیمتر و توده بدن: 6/3 ± 68 کیلو گرم) بصورت تصادفی در یکی از گروه های تجربی سه گانه به ترتیب با 10،5و15 ...
بیشتر
هدف تحقیق حاضر مقایسه اثر سه دوره زمانی 10،5و15 ثانیه انقباض ایستا در روش کششی انقباض آرام- برگشت- حفظ- استراحت (SRHR)بر کشش عضلات همسترینگ مردان غیر ورزشکار بود. روش تحقیق: به همین منظور تعداد 30مرد غیر ورزشکار با میانگین(سن :2/1 ± 20 سال قد:1/5 ±171 سانتیمتر و توده بدن: 6/3 ± 68 کیلو گرم) بصورت تصادفی در یکی از گروه های تجربی سه گانه به ترتیب با 10،5و15 ثانیه MVIC قرار گرفتند. اندازه گیری های دامنه کشش عضلات همسترینگ در پیش و پس آزمون، با استفاده از آزمون SLR و بوسیله گونیامتر اجرا گردید. برنامه های تمرین شامل اجرای یک نوبت با سه تکرار تمرین کششی(PNF- SRHR)در هر نوبت بود که حجم آن در پایان برنامه تمرین به سه نوبت با سه تکرار افزایش یافت. آزمودنی ها سه جلسه در هفته و به مدت 6 هفته تمرین کردند. پس از دوره تمرین ، مجددا از آزمودنی ها آزمون SLR بعمل آمد. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری کلموگروف اسمیرنف t وابسته و تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA)استفاده شد. نتایج نشان داد اگر چه دامنه کشش عضلات همسترینگ در هر سه گروه به صورت معنی دار در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش یافته است. اما بین گروه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. یعنی با طولانی تر شدن زمان MVIC افزایش بیشتری در انعطاف پذیری مشاهده نشد.
علیرضا سلیمی آوانسر
دوره 2، شماره 2 ، مرداد 1388
چکیده
هدف تحقیق: هدف از پژوهش حاضر بررسی تفاوت های موجود بین بازیکنان نوجوان، جوان و بزرگسال از نظر ویژگی های بدنی، ارتفاع پرش عمودی، مدت زمان و نتایج مسابقات والیبال بوده تا از این طریق گامی در جهت توسعه معیار های ارزیابی بازیکنان والیبال برداشته شود. روش تحقیق: بازیکنان و تیم های شرکت کننده در 8 رویداد مهم بی نالمللی والیبال جامعۀ آماری ...
بیشتر
هدف تحقیق: هدف از پژوهش حاضر بررسی تفاوت های موجود بین بازیکنان نوجوان، جوان و بزرگسال از نظر ویژگی های بدنی، ارتفاع پرش عمودی، مدت زمان و نتایج مسابقات والیبال بوده تا از این طریق گامی در جهت توسعه معیار های ارزیابی بازیکنان والیبال برداشته شود. روش تحقیق: بازیکنان و تیم های شرکت کننده در 8 رویداد مهم بی نالمللی والیبال جامعۀ آماری این تحقیق را تشکیل دادند. در مجموع اطلاعات مربوط به 128 تیم از کشور های مختلف جهان و 1536 نفر از بازیکنان تیم های ملی (قد، وزن، سن، ارتفاع پرش عمودی در حالت اسپک و دفاع)، 415 مسابقه و 1530 ست (نتایج دقیق مسابقات، اختلاف امتیازات و مدت زمان هر یک از بازی ها) از طریق برگزارکنندگان مسابقات و فدراسیون جهانی والیبال جمع آوری گردید. در نهایت تفاوت های موجود بین رده های سنی مختلف از طریق نرم افزار آماری SPSS مورد بررسی قرار گرفت تا اختلافات معن یدار در سطح(05/0=a)مشخص گردد. نتایج: نتایج نشان داد که تیم های با میانگین سنی بالا شانس بیشتری برای موفقیت داشتند. در همه فاکتور های مورد بررسی اختلاف میانگی نها بین رده بزرگسالان با جوانان و نوجوانان معنی دار بود. مدت زمان مسابقات بزرگسالان بطور معنی داری از جوانان و نوجوانان بیشتر است. نتیجه گیری: ویژگی های بدنی به تنهایی نمی توانند در سطوح بی نالمللی تاثیر معنی داری در موفقیت تیم ها داشته باشد. نوسان بسیار زیاد مدت زمان بازی ها در هر سه ردة سنی ( از 45 دقیقه تا 148 دقیقه) باید مورد تامل قرار گرفته و راه حلّ مناسبی برای کنترل زمان مسابقات مورد آزمایش قرار گیرد.
فریبرز هوانلو؛ فریدون ذبیحی؛ حمید رجبی؛ سمانه دامن پاک
دوره 3، شماره 1 ، اردیبهشت 1389
چکیده
هدف تحقیق: هدف تحقیق حاضر، مقایسه تاثیر سه نوع برنامه گرم کردن باحرکات پویا، کشش پویا و ماساژ بر توان انفجاری دوندگان مرد سرعتی نخبه بود. روش تحقیق: تعداد 18 نفر از دوندگان مرد سرعتی نخبه(100،200،400متر)با میانگین و انحراف معیار سنی 20/3±30/21 سال ،قدی 30/5 ±5/177 سانتی متر و وزنی 5/6 ±8/67کیلو گرم داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند.آنها بر اساس رکورد ...
بیشتر
هدف تحقیق: هدف تحقیق حاضر، مقایسه تاثیر سه نوع برنامه گرم کردن باحرکات پویا، کشش پویا و ماساژ بر توان انفجاری دوندگان مرد سرعتی نخبه بود. روش تحقیق: تعداد 18 نفر از دوندگان مرد سرعتی نخبه(100،200،400متر)با میانگین و انحراف معیار سنی 20/3±30/21 سال ،قدی 30/5 ±5/177 سانتی متر و وزنی 5/6 ±8/67کیلو گرم داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند.آنها بر اساس رکورد مرحله پیش آزمون به صورت تصادفی، به سه گروه همگن 6 نفره(حرکات پویا، کشش پویا و ماساژ ورزشی)تقسیم شدند.از آزمون پله مارگاریا کالامن برای اندازه گیری توان انفجاری مرحله پیش آزمون و پس آزمون دقایق1و10 استفاده شد. از شاخص های میانگین و انحراف معیار برای آمار توصیفی و آزمون های تحلیل واریانس عاملی مرکب با ارزشیابی مکرر و تحلیل واریانس یک راهه برای مقایسه تغییرات میانگین گروهی و بین گروهی توان انفجاری در سطح معنی داری 05/0>P و 017/0-a استفاده شد. نتایج گروهی نشان داد که توان انفجاری یک دقیقه بعد از گرم کردن در هر سه گروه و در دقیقه 10 بعد از گرم کردن تنها درگروه ماساژ ورزشی افزایش داشت(010/0-P)در مقایسه دو به دو در دقیقه 10 بعد از گرم کردن، گروه ها دارای اختلاف معنی داری نبودند05/0
نجمه رضائیان؛ نیکو خسروی؛ رحمن سوری
دوره 3، شماره 2 ، اردیبهشت 1389
چکیده
هدف تحقیق: آثار فعالیت بدنی در تعدیل شرایط التهابی ناشی از چاقی و روند پیری مشخص شده است. مطالعه حاضر تاثیر 10 هفته تمرین استقامتی شنا بر سطح ویسفاتین سرم، شاخص مقاومت به انسولین(HOMA-IR)و نیمرخ لیپیدی خون را در زنان چاق مورد بررسی قرار داده است. روش تحقیق: 16 زن چاق یائسۀ غیرفعال (شاخص توده بدنی 15/1±62/30 کیلو گرم بر متر مربع و میانگین سنی 9/3±25/54 ...
بیشتر
هدف تحقیق: آثار فعالیت بدنی در تعدیل شرایط التهابی ناشی از چاقی و روند پیری مشخص شده است. مطالعه حاضر تاثیر 10 هفته تمرین استقامتی شنا بر سطح ویسفاتین سرم، شاخص مقاومت به انسولین(HOMA-IR)و نیمرخ لیپیدی خون را در زنان چاق مورد بررسی قرار داده است. روش تحقیق: 16 زن چاق یائسۀ غیرفعال (شاخص توده بدنی 15/1±62/30 کیلو گرم بر متر مربع و میانگین سنی 9/3±25/54 سال) به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل ئر 10 هفته برنامه تمرینات استقامتی شنا( 60-50%ضربان قلب بیشینه) سه جلسه در هفته شرکت کردند. سطح سرمی ویسفاتین،HOMA-IR نیمرخ لیپیدی و شاخص های آنتروپومتری ک قبل و 48 ساعت بعد از تمرین اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تی زوجی و مستقل و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری05/0>P انجام گرفت.نتایج: اجرای 10 هفته تمرین استقامتی ضمن کاهش معنی دار سطح ویسفاتین (5/28%،45%-P) و شاخص مقاومت به انسولین ( 85/34%، 05%-P)بهبود نیمرخ لیپیدی و شاخص های آنتروپومتریک را به همراه داشت(05/0>P) بنابر نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون، علیرغم وجود رابطه معنی دار بین سطوح ابتدایی ویسفاتین سرم با سطوح ابتدایی تری گلیسرید( 720/0-r،44%-P) و HDL-C و (750/0-r،32%-P) بین تغییرات غلظت ویسفاتین با تغییرات هیچ یک از متغیرهای مورد بررسی رابطه معنی داری مشاهده نشد ) (05/0
ابوالقاسم گرجی؛ شادمهر میردار؛ سعید نظری؛ مهدی هدایتی
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1390
چکیده
فاکتور القایی ناشی از هیپوکسی(HIF-1α)به عنوان یک تنظیم کننده ی کلیدی پاسخ های مولکولی به هیپوکسی، میانجی دامنه ی وسیعی از مکانیسم های سلولی و فیزیولوژیکی لازم برای سازگاری با کاهش اکسیژن محسوب می شود. پژوهش حاضر قصد دارد با توجه به اثرات متقابل متغیر محیطی آلاینده ای چون سرب و برخورداری از نقش آنتی اکسیدانی کورکومین، از سوی دیگر در کنار ...
بیشتر
فاکتور القایی ناشی از هیپوکسی(HIF-1α)به عنوان یک تنظیم کننده ی کلیدی پاسخ های مولکولی به هیپوکسی، میانجی دامنه ی وسیعی از مکانیسم های سلولی و فیزیولوژیکی لازم برای سازگاری با کاهش اکسیژن محسوب می شود. پژوهش حاضر قصد دارد با توجه به اثرات متقابل متغیر محیطی آلاینده ای چون سرب و برخورداری از نقش آنتی اکسیدانی کورکومین، از سوی دیگر در کنار تمرینات منظم ورزشی استقامتی، تغییرات مذکور را به صورت تعاملی بر میزان تغییرات شاخصی چونHIF-1α ریه مورد مطالعه قرار دهد. برای این منظور 60 سر موش صحرائی ویستارنر 50 روزهازمرکزانستیتو پاستورآمل تهیه شدند که به طور تصادفی در گروه های کنترل و حلال گروه های تمرینی (تمرین+ سرب و تمرین+ مکمل+سرب) و گروه های بدون تمرین(کورکومین+ سرب و گروه سرب) تقسیم شدند. برنامه ی تمرینی برای گروه های تمرینی دویدن روی نوارگردان بدون شیب به صورت پیش رونده بین64-25 دقیقه و با سرعت بین22-15 متر در دقیقه به مدت 8 هفته اجرا شد. پس از 8 هفته تمرین، و 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمر ین موش هاکشته شدند و بافت های مورد نظر جمع آوری شدند. اندازه گیریHIF-1α با استفاده از کیت و به روش ELISA استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل یافته ه ای پژوهش از آزمون کالموگراف اسمیرنف، آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون LSD در سطح05/0>P استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد تزریق درون صفاقی سرب باعث افزایش مقادیر سرب در گروه سرب شد. بین سطوحHIF-1αریه گروه کنترل در مقایسه با گروه های سرب و تمر ین،مکمل، سرب و گروه حلال در مقایسه با گروه تمرین، مکمل، سرب و گروه مکمل و سرب در مقایسه با گروه تمرین، مکمل، سرب افز ایش معنی دار و بین گروه های سرب در مقایسه با تمرین و سرب و گروه تمرین، مکمل، سرب در مقایسه با تمرین و سرب کاهش م عن ی داری مشاهده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که استفاده از تمرینات منظم استقامتی، می تواند اثرات ناشی از استات سرب را مهار کند و تمرین منظم ورزشی استقامتی به عنوان یک راهکار مفید و موثر در برابر اثرات و آلودگی ناشی از سرب می تواند مورد توجه قرار گیرد.همچنین با توجه به تحقیقات انجام گرفته، حضور کورکومین در بین تمرین و سرب، انتظار می رفت که موجب کاهش و مهار HIF-1α شود اما چنین چیزی مشاهده نشد. در واقع ترکیب تمرین، کورکومین، سرب موجب افزایشHIF-1α شده است که شاید ناشی از دوز آن باشد.
امیرحسین حقیقی؛ پروانه اصغری اردیزی؛ سید علیرضا حسینی کاخک
دوره 4، شماره 2 ، اردیبهشت 1390
چکیده
هدف از این تحقیق، بررسی اثر مصرف مکمل کافئین بر توان بیهوازی، زمان رسیدن به واماندگی و عملکرد ورزشی در دختران رزمیکار بود. روششناسی: تعداد 13 دختر رزمیکار با میانگین سنی 78/2±46/21 سال، قد 16/8±161سانتیمتر و وزن 17/7±54/52 کیلوگرم، به طور داوطلبانه انتخاب شدند. طرح تحقیق متقاطع بود و آزمودنیها در سه حالت کنترل، مصرف مکمل کافئین (5 ...
بیشتر
هدف از این تحقیق، بررسی اثر مصرف مکمل کافئین بر توان بیهوازی، زمان رسیدن به واماندگی و عملکرد ورزشی در دختران رزمیکار بود. روششناسی: تعداد 13 دختر رزمیکار با میانگین سنی 78/2±46/21 سال، قد 16/8±161سانتیمتر و وزن 17/7±54/52 کیلوگرم، به طور داوطلبانه انتخاب شدند. طرح تحقیق متقاطع بود و آزمودنیها در سه حالت کنترل، مصرف مکمل کافئین (5 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و دارونما (پودر نشاسته بهصورت کپسول) قرار گرفتند. سپس آزمودنیها، آزمون 30 ثانیه وینگیت را جهت محاسبه توان بیهوازی، آزمون بیشینه (90 درصد حداکثر ضربان قلب) روی نوارگردان برای اندازهگیری زمان واماندگی و آزمون شبیهسازی شدهی تکنیکهای رزمی را جهت محاسبه عملکرد ورزشی انجام دادند. دادهها با استفاده از آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شد. نتایج: نتایج نشان داد که مصرف کافئین در مقایسه با کنترل و دارونما باعث افزایش معنادار زمان رسیدن به واماندگی گردید در حالی که بر توان بیهوازی و عملکرد ورزشی تاثیری نداشت. بحث و نتیجهگیری: در مجموع میتوان گفت دختران رزمیکار برای بهبود استقامت خود میتوانند از مکمل کافئین (5 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، یک ساعت قبل ورزش) استفاده کنند اما در رابطه با تاثیر کافئین بر توان بیهوازی و عملکرد ورزشی در این ورزشکاران، به تحقیقات بیشتری نیاز است.
احمد محمدی مقدم؛ سعید امیریان؛ رضا صابونچی؛ ناصر به پور
دوره 5، شماره 1 ، اردیبهشت 1391
چکیده
هدف: موسیقی یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر عملکرد ورزشی میباشد. در سالهای گذشته تحقیقات زیادی به بررسی تأثیرات موسیقی بر شاخصهای تعیین کننده در ورزش پرداختهاند. با این حال هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر انواع موسیقی بر عملکرد بیشینه و زیربیشینه پسران غیر ورزشکار بود. روش شناسی: در طرح یک گروهی با آزمونهای مکرر 12 پسر غیر ورزشکار ...
بیشتر
هدف: موسیقی یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر عملکرد ورزشی میباشد. در سالهای گذشته تحقیقات زیادی به بررسی تأثیرات موسیقی بر شاخصهای تعیین کننده در ورزش پرداختهاند. با این حال هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر انواع موسیقی بر عملکرد بیشینه و زیربیشینه پسران غیر ورزشکار بود. روش شناسی: در طرح یک گروهی با آزمونهای مکرر 12 پسر غیر ورزشکار در این پژوهش شرکت داشتند. افراد طی چهار هفته، با فاصله زمانی یک هفته استراحت، از هفته اول تا چهارم به ترتیب در شرایط مختلف؛ بدون موسیقی، با موسیقی محرک، موسیقی آرامبخش و موسیقی دلخواه، پروتکل بروس را تا سر حد خستگی انجام دادند. از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر جهت بررسی تفاوت میانگینهای مراحل مختلف پژوهش استفاده گردید. سطح معنیداری (05/0p=) در نظر گرفته شد. نتایج: نتایج نشان داد پخش انواع موسیقی در هنگام انجام عملکرد بیشینه در آزمون بروس بر زمان رسیدن به خستگی، حداکثر اکسیژن مصرفی و میزان درک فشار تأثیر معنیداری ندارد. همچنین بین آثار هر سه نوع موسیقی بر شاخصهای اندازهگیری شده نیز تفاوت معنیداری دیده نشد. در عملکرد زیربیشینه در مرحله دوم آزمون بروس کاهش معنیداری در میزان درک فشار در هنگام پخش موسیقی محرک و دلخواه مشاهده شد. بحث و نتیجه-گیری: با توجه به یافتههای بدست آمده از این پژوهش و مقایسه آن با نتایج تحقیقات پیشین میتوان نتیجه گرفت که با وجود تأثیرات کمککننده موسیقی در عملکردهای زیر بیشینه، در فعالیتهای که به صورت بیشینه انجام میشود، انواع موسیقی تأثیر قابل توجهای بر شاخصهای تمرینی ندارد.
سکینه ادیبی؛ محمدعلی آذربایجانی؛ مقصود پیری
دوره 6، شماره 1 ، اردیبهشت 1392
چکیده
هدف: از این مطالعه، بررسی اثر تمرین استقامتی و مکمل سازی عصاره آبی بذر شنبلیله (AEFS) بر سوپراکسیداز دیسموتاز (SOD) و کاتالاز (CAT) در موشهای دیابتی شده نر بود. روش شناسی: 80 سر موش نر پس از دیابتی شدن به روش تزریق درون سفاقی در شرایط استاندارد 12 ساعت نور و 12 ساعت تاریکی همراه با آب و غذای یکسان به 8 گروه: تمرین استقامتی (ET)، تمرین استقامتی و دوز ...
بیشتر
هدف: از این مطالعه، بررسی اثر تمرین استقامتی و مکمل سازی عصاره آبی بذر شنبلیله (AEFS) بر سوپراکسیداز دیسموتاز (SOD) و کاتالاز (CAT) در موشهای دیابتی شده نر بود. روش شناسی: 80 سر موش نر پس از دیابتی شدن به روش تزریق درون سفاقی در شرایط استاندارد 12 ساعت نور و 12 ساعت تاریکی همراه با آب و غذای یکسان به 8 گروه: تمرین استقامتی (ET)، تمرین استقامتی و دوز g/kg87/0 از عصاره شنبلیله (ET-F1)، تمرین استقامتی و دوز g/kg74/1 از عصاره شنبلیله (ET-F2)، دوز شنبلیله g/kg87/0 (F1)، دوز شنبلیله g/kg74/1 (F2)، گلی بن کلامید (G)، گلی بن کلامید و تمرین استقامتی (ET-G) و کنترل دیابت (CD) تقسیم شدند. تمرینات استقامتی شامل شنا در تانکر به مدت 8 هفته و 5 جلسه یک ساعتی در هفته بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونههای خون از قلب حیوان گرفته شده و برای اندازه گیری سوپر اکسیداز دیسموتاز (SOD) و کاتالاز (CAT) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج: تحلیل واریانس یک راهه نشان داد یک دوره مصرف شنبلیله بدون فعالیت بدنی (F1 و F2) نیز موجب افزایش سوپراکسیداز دیسموتاز گروه F1 در مقایسه با گروه CD (001/0 >P ) و نه F2 (05/0 >P ) میگردد، اما میزان افزایشCAT و SOD در موشهای دیابتی که دوزهای g/kg87/0 و g/kg74/1 شنبلیله مصرف کرده بودند متفاوت نبود. ترکیب تمرین شنا و شنبلیله در دوزهای مختلف باعث افزایش معنادار و خیلی بیشتری در فعالیت آنزیمهای SOD و CAT شد (05/0 >P ). نتیجه گیری: در کل نتایج تحقیق حاضر نشان داد تمرین شنا و مکمل دهی شنبلیله در موشهای دیابتی نر هر یک به صورت جداگانه ظرفیت آنتی اکسیدانی را بهبود میبخشند، اما در صورتی که تمرین شنا و مصرف عصاره آبی شنبلیله همزمان باشد این دو اثر هم افزایی داشته و اثرات تقویت کننده سیستم آنتی اکسیدانی بیشتر.
رستم علیزاده؛ خسرو ابراهیم؛ سجاد احمدی زاد؛ فریبرز هوانلو
دوره 6، شماره 2 ، اردیبهشت 1392
چکیده
هدف تحقیق حاضر مطالعه رابطه ٪VO2R با ٪HRR و ٪RPE در افراد 10 تا 17 ساله سالم بود. تعداد 96 کودک و نوجوان سالم (انحراف معیار ± میانگین، سن 2/2±5/13 سال، قد 4/12±6/153 سانتیمتر، وزن1/13± 6/ 48 کیلوگرم) به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیها دو جلسه به آزمایشگاه مراجعه نمودند. در جلسه اول اندازه گیری VO2rest، HRrest، ارزیابی ترکیب بدنی و آشناسازی ...
بیشتر
هدف تحقیق حاضر مطالعه رابطه ٪VO2R با ٪HRR و ٪RPE در افراد 10 تا 17 ساله سالم بود. تعداد 96 کودک و نوجوان سالم (انحراف معیار ± میانگین، سن 2/2±5/13 سال، قد 4/12±6/153 سانتیمتر، وزن1/13± 6/ 48 کیلوگرم) به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیها دو جلسه به آزمایشگاه مراجعه نمودند. در جلسه اول اندازه گیری VO2rest، HRrest، ارزیابی ترکیب بدنی و آشناسازی با آزمون انجام شد و در جلسه دوم آزمودنیها پروتکل رمپ را بر روی دستگاه تردمیل اجرا کردند. برای هر آزمودنی از دادههای بدست آمده از حالت استراحتی، میانگین 30 ثانیه ای و حداکثر مقدار متغیرهای VO2، HR و RPE دو رگرسیون خطی (٪VO2R با ٪HRR و ٪RPE) برای محاسبه شیب خط و مقدار ثابت استفاده گردید. میانگین و انحراف استاندارد مقدار ثابت و شیب خط برای هر کدام از دو روش با توجه به مطالعات قبلی نسبت به خط مبنا (x = y ) سنجیده شدند (شیب خط نسبت به یک و مقدار ثابت نسبت به صفر). نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین %VO2R با %HRR (001/0 =p، 97/0=r)و % RPE (001/0 =p، 92/0=r) ارتباط مثبت معنی داری وجود دارد، که این همبستگی برای %VO2R با %HRR در پسران 96 و در دختران 98 صدم و برای %VO2R با % RPE در پسران 90 و در دختران 95 صدم بود. جنسیت و سن باعث تفاوت معنی دار خط رگرسیونی %VO2R - %HRR با خط مبنا میشوند. جنسیت بر رابطه خط رگرسیونی %VO2R - %RPE با خط مبنا تأثیر دارد و سن زمانی تأثیر دارد که بر اساس جنسیت تعدیل شود. بر اساس یافته های تحقیق حاضر میتوان نتیجه گیری نمود که در کودکان و نوجوانان علیرغم دقت بالای ٪RPE، ٪HRR نسبت به ٪RPE پیش بینی دقیقتری از ٪VO2R دارد و میتوان برای تجویز و پایش شدت فعالیت ورزشی از هر دوی آنها استفاده نمود. ضمناً دقت این پیش بینیها در دختران بیشتر از پسران میباشد.
مجتبی صالح پور؛ مریم نورشاهی؛ فریبا خداقلی؛ حمید رجبی
دوره 7، شماره 1 ، اردیبهشت 1393
چکیده
هدف:ساختار و عملکرد پیوندگاه عصب ـ عضله طی سالمندی تغییرات عمدهای از جمله کاهش فعالیت نیتریک اکساید سنتاز نورونی (nNOS) مییابد که در نهایت سبب تضعیف عملکرد جسمانی و بروز سارکوپنیا میگردد.هدف از انجام این پژوهش تعیین تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی همراه با مهار nNOS بر میزان پروتئین اگرین بود. روششناسی پژوهش: تولید نیتریک اکساید (NO) ...
بیشتر
هدف:ساختار و عملکرد پیوندگاه عصب ـ عضله طی سالمندی تغییرات عمدهای از جمله کاهش فعالیت نیتریک اکساید سنتاز نورونی (nNOS) مییابد که در نهایت سبب تضعیف عملکرد جسمانی و بروز سارکوپنیا میگردد.هدف از انجام این پژوهش تعیین تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی همراه با مهار nNOS بر میزان پروتئین اگرین بود. روششناسی پژوهش: تولید نیتریک اکساید (NO) بوسیله دو دوز mg-1.kg-1.day -125 و 100NG نیترو- L– آرژنین متیل استر ( L-NAME ) (مهار کننده nNOS)، مهار شد. چهل و هشت سر موش نر نژاد ویستار مسن (20ماهه) به صورت تصادفی به شش گروه کنترل، LNAME25,100، گروههای تمرین همراه با LNAME (Training+LNAME25,100) و گروه تمرین استقامتی (Training) تقسیم شدند. سه روز قبل از اجرای پروتکل مصرف LNAME شروع و تا زمان تشریح حیوانات این کار ادامه داشت. گروههای تمرینی به مدت 8 هفته، هر هفته 5 روز و روزی 60 دقیقه با سرعت 28 متر بر دقیقه به طور فزاینده روی نوارگردان دویدند. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، پس از بیهوش کردن حیوانات، عضله نعلی و عضله بازکننده دراز انگشتان (EDL) برداشته شد. یافتهها: بررسی وسترن بلاتینگ نشان داد که میزان پروتئین اگرین عضله نعلی و EDL نیز در گروههای Training+LNAME25, 100 و گروه تمرین استقامتی به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0P
فریده آبادیان؛ ضیاء فلاح محمدی
دوره 5، شماره 2 ، مهر 1391
چکیده
چکیده:هدف تحقیق : بیماری پارکینسون به سبب اختلال در مراکز کنترل بدن باعث به وجود آمدن ارتعاش در حالت استراحت، برادیکینزی، لرزش، سختشدگی عضلانی و عدم تعادل وضعیتی میشود. این بیماری بر اثر از بین رفتن سلولهای دوپامینرژیک مغزمیانی بوجود میآید. فاکتور نروتروفیک مشتق از سلولهای گلیال بطور اساسی بعنوان فاکتور نروتروفیک نرون های دوپامینرژیکمغز ...
بیشتر
چکیده:هدف تحقیق : بیماری پارکینسون به سبب اختلال در مراکز کنترل بدن باعث به وجود آمدن ارتعاش در حالت استراحت، برادیکینزی، لرزش، سختشدگی عضلانی و عدم تعادل وضعیتی میشود. این بیماری بر اثر از بین رفتن سلولهای دوپامینرژیک مغزمیانی بوجود میآید. فاکتور نروتروفیک مشتق از سلولهای گلیال بطور اساسی بعنوان فاکتور نروتروفیک نرون های دوپامینرژیکمغز میانی شناخته شده است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر حفاظتی 12 هفته تمرین اختیاری روی چرخ دوار بر سطح فاکتورنروتروفیک مشتق از سلولهای گلیال مخچه موش های پارکینسونی القائی ب ا سم عصبی 6-هیدروکسی دوپامین بود . روشتحقیق: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، 21 سر موش صحرایی نر به طور تصادفی به سه گروه: سالم، کنترل پارکینسونی وتمرین- پارکینسون (گروهی که ابتدا تمرین داشتند و سپس محلول 6-هیدروکسی دوپامین دریافت کردند) تقسیم شدند . گروهسالم و کنترل پارکینسونی تا پایان پژوهش در قفس مخصوص نگهداری شدند. گروه تمرین - پارکینسون به مدت 12 هفته درقفس مخصوص که مجهز به چرخ دوار بود قرار گرفت. پس از پایان 12 هفته مدت پژوهش، 250 میکروگرم محلول 6-هیدروکسیدوپامین به داخل بطن راست مغز گروههای کنترل پارکینسونی و تمرین- پارکینسون تزریق شد. نهایتاً پنج روز بعد از تزریق داخلاندازه گیری شد . بررسی ELISA بطنی، بافت برداری انجام و سطح فاکتور نروتروفیک مشتق از سلولهای گلیال مخچه با روشدادهها به روش آزمون آماری تحلیل واریانس یکطرفه بین گروهها و آزمون تعقیبی توکی مورد مقایسه قرارگرفت . سطح معنی -در نظر گرفته شد. P ≥0/ داری 05مخچه موشهای پارکینسونی در گروه تمرینی نسبت به گروه پایه و کنترل پارکینسونی GDNF نتایج : نتایج نشان داد که سطحنتیجه گیری: پیش درمان با استفاده از تمرینات ورزشی اختیاری موجب پیشگیری از کاهش .(P= تفاوت معنادار دارد ( 0.001مخچه شد و مقدار آن را نسبت به سطوح پایه افزایش داد. در نتیجه به نظر میرسد نقش حفاظتی در برابر ضایعات القایی GDNFناشی از تزریق سم عصبی 6-هیدروکسی دوپامین در مخچه مدل تجربی پارکینسون دارد.
محمدرضا اسد؛ علی آهور؛ مهناز نجفی؛ ناهید اسماعیلی
دوره 7، شماره 2 ، اسفند 1393
چکیده
هدف: پپتیدYY، پپتید روده ای است که در تنظیم دریافت غذا نقش اساسی دارد. با این حال تغییرات پپتیدYY پس از سازگاری با تمرینات مقاومتی تا کنون مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از این پژوهش بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر سطوح پلاسمایی پپتیدYY ناشتایی در زنان چاق غیر فعال بود. روششناسی: در این راستا 24 نفر زن چاق با میانگین سن (24/2 ±08/33 سال) ...
بیشتر
هدف: پپتیدYY، پپتید روده ای است که در تنظیم دریافت غذا نقش اساسی دارد. با این حال تغییرات پپتیدYY پس از سازگاری با تمرینات مقاومتی تا کنون مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از این پژوهش بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر سطوح پلاسمایی پپتیدYY ناشتایی در زنان چاق غیر فعال بود. روششناسی: در این راستا 24 نفر زن چاق با میانگین سن (24/2 ±08/33 سال) که سابقه بیماری خاصی نداشتند، به طور تصادفی در دو گروه تجربی (13n=) و کنترل (11n=) قرار گرفتند. اطلاعات اولیه دو گروه مثل قد، وزن، درصد چربی و شاخص توده بدن با وسایل مخصوص اندازه گیری شد. سپس گروه تجربی با برنامه تمرینی به صورت دایره ای با وزنه و با بکارگیری عضلات اصلی و با رعایت اصل اضافه بار به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه تمرین نمود. دو مرحله خون گیری در حالت 12 ساعت ناشتایی، قبل از شروع تمرین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین از تمامی افراد انجام گرفت (2سی سی از ساعد دست چپ). نتایج: نتایج بدست آمده از این پژوهش بیانگر این موضوع بود که تمرین مقاومتی باعث تغییر معنی دار سطوح هورمون پپتید YYگروه تجربی نسبت به گروه کنترل و باعث کاهش سطح ناشتایی این هورمون گردیده است (001/0(p=. نتیجهگیری: این نتایج احتمالا خود بیانگر افزایش اشتها و تمایل بیشتر به دریافت غذا به علت جبران انرژی از دست رفته طی تمرینات می باشد .
علی کاظمی؛ فرزانه جلیلی؛ سمیه عینی؛ میلاد خردپور
دوره 10، شماره 2 ، خرداد 1396، ، صفحه 9-22
چکیده
استفاده از انواع موسیقی در حیطهی ورزش و توانبخشی مورد توجه قرار گرفتهاست، اما نتایج مطالعات در مورد اثربخشی آنها متفاوت است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر گوشدادن به چهار نوع موسیقی آرامشبخش، تحریککنندهی امواج مغزی،مهیج و ترکیبی حین اجرای فعالیتبدنی واماندهساز بر بهبود اجرای ورزشی در زنان بزرگسال بود. به این منظور تعداد ...
بیشتر
استفاده از انواع موسیقی در حیطهی ورزش و توانبخشی مورد توجه قرار گرفتهاست، اما نتایج مطالعات در مورد اثربخشی آنها متفاوت است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر گوشدادن به چهار نوع موسیقی آرامشبخش، تحریککنندهی امواج مغزی،مهیج و ترکیبی حین اجرای فعالیتبدنی واماندهساز بر بهبود اجرای ورزشی در زنان بزرگسال بود. به این منظور تعداد 10 نفراز دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه خوارزمی به عنوان نمونه انتخاب شدند. آزمودنی ها طی روزهای غیرمتوالی به صورت متقاطع در قالب پنج گروه فعالیت بدنی بدون موسیقی، فعالیت بدنی همراه با موسیقی آرامش بخش، فعالیت بدنی همراه با موسیقی مهیج، فعالیت بدنی همراه با موسیقی تحریک کننده ی امواج مغزی و فعالیت بدنی همراه با موسیقی ترکیبی پروتکل ورزشی نوارگردان بروس را تا واماندگی انجام دادند. بلافاصله پس از اتمام پروتکل ورزشی میزان لاکتات خون، ضربان قلب، زمان فعالیت تا رسیدن به واماندگی، میزان درک فشارکار، میزان احساس توانمندی آزمودنیها اندازه گیری شد. نتایج پژوهش نشان داد با این که در هر سه گروه موسیقی ترکیبی، موسیقی مهیج و موسیقی تحریک کننده ی امواج مغزی میزان لاکتات خون بلافاصله پس از فعالیت بدنی بیشتر از گروه فعالیت بدنی بدون موسیقی بود، اما این اختلاف معنادار نبود. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که گوش دادن به سه نوع موسیقی استفاده شده حین اجرای تمرین وامانده ساز تأثیر معنیداری بر میزان ضربان قلب نداشت. اما گوش دادن به این موسیقی ها بر افزایش زمان فعالیت تا رسیدن به حالت واماندگی، کاهش میزان درک فشارکار، افزایش میزان احساس توانمندی تأثیر قابل ملاحظه ای دارد (p≤0.05). در کل می توان گفت گوشدادن به موسیقی های ترکیبی، مهیج و تحریک کننده ی امواج مغزی حین اجرای تمرین وامانده ساز میتواند از طریق محور HPAو SAMموجب تعادل انرژی و کاهش درک زمان و فشارکار شود که افزایش کارائی ورزشی را به دنبال خواهد داشت.
محمد علی سماواتی شریف؛ علی اصغر رواسی؛ محمدرضا کردی؛ باقر مینایی؛ حجت اله سیاوشی
دوره 11، شماره 1 ، بهمن 1397، ، صفحه 13-28
چکیده
هدف: آهن، نقش مهمی در انتقال اکسیژن، آنزیمهای زنجیره تنفسی میتوکندریایی، و فسفوریالسیون اکسایشی دارد؛ بنابراینکاهش آهن میتواند تأثیر منفی بر عملکرد اکسایشی ورزشکاران بگذارد. هدف این پژوهش، بررسی اثرات برنامههای ورزشیاستقامتی و مکمل آهن بر برخی از نشانگرهای تنفس سلولی در موشهای صحرایی نر است.روشها: چهل سر موش صحرایی نر ویستار به ...
بیشتر
هدف: آهن، نقش مهمی در انتقال اکسیژن، آنزیمهای زنجیره تنفسی میتوکندریایی، و فسفوریالسیون اکسایشی دارد؛ بنابراینکاهش آهن میتواند تأثیر منفی بر عملکرد اکسایشی ورزشکاران بگذارد. هدف این پژوهش، بررسی اثرات برنامههای ورزشیاستقامتی و مکمل آهن بر برخی از نشانگرهای تنفس سلولی در موشهای صحرایی نر است.روشها: چهل سر موش صحرایی نر ویستار به چهار گروه تقسیم شدند. گروه تجربی I برنامه ورزشی استقامتی را به مدت 12 هفتهروی نوارگردان انجام میدادند )با شدت 32 متر در دقیقه، 60 دقیقه در هر جلسه و 5 جلسه در هفته( )T .)گروه تجربی II با همانبرنامه، روزانه 800 میکروگرم مکمل آهن )سولفات فرو( دریافت میکردند )Ti .)گروه کنترل C بدون تمرین بودند )S )و گروه تجربیIII بدون تمرین اما روزانه 800 میکروگرم مکمل آهن دریافت میکردند )Si .)پس از 12 هفته نمونههای خونی و بافت عضالنیبررسی شدند. دادهها توسط تحلیل واریانس یکسویه و کروسکال-والیس تحلیل شدند )05/0>P .)نتایج: غلظت فریتین خون تنها در گروه تجربی I و وزن مطلق عضله نعلی و غلظت سیتوکروم اکسیداز تنها در گروه تجربی IIنسبت به دیگر گروهها معنادار بود )05/0>p .)همچنین، هایپرتروفی عضالنی، چگالی شبکه مویرگی، و چگالی میتوکندریاییگروههای تجربی I و II با گروه کنترل و گروه تجربی III تفاوت معناداری داشتند )05/0>p)؛ اما این اختالفها در بین هر دو گروههایتجربی I و II معنادار نبودند. با وجود این، تودهی بدنی، وزن نسبی عضله نعلی و اکسیژن مصرفی بیشینه موشهای گروه تجربیتفاوت معناداری هم با گروه کنترل و هم در بین گروههای تجربی با یکدیگر داشتند )05/0>p .)نتیجهگیری: به نظر میرسد که مصرف مکمل آهن همراه با ورزش ممکن است موجب بهبود برخی از شاخصهای تنفس سلولی،هایپرتروفی، و ظرفیت هوازی شود؛ درصورتی که، این بهبودها در شرایط بیتمرینی احتماالً بهوجود نمیآیند.